بریدههای کتاب محمد مبین کریمی محمد مبین کریمی 1404/1/7 نامزد گلوله ها مرتضی سرهنگی 4.2 33 صفحۀ 71 رهبری خطبه را خواندند. از عروس خانم پرسیدند : « آیا به بنده وکالت میدهید شمارا به عقد آقای فلان در آورم؟ در جواب گفت («اگر قول میدهید در آخرت شفیعم باشید،بله به شما وکالت میدهم.» رهبری فرمودند: چرا من باید شفیع شما باشم؟ به قاسم سلیمانی اشاره کردند و ادامه دادند:«مقام حاج قاسم سلیمانی نزد خدا از من بالاتر و بیشتر است ایشان شهید زنده است. خوش شفیع ما می شود! 0 1 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 78 ممکن است انسان معصیت کارِ بدون تکبر ، نجات یابد و نابود نشود. 0 5 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 67 دیگران با تشویق ها و تحقیر های فراوان امکان تفکر و تهذیب نفس را از انسان می گیرند. 0 6 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 53 حسادت یک عیب فراگیر است، تا جایی که هیچکس نباید احتمال وجود آن را در خود انکار کند. 0 9 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 46 روایت داریم که مومن انتقاد پذیر است و هیچ گاه با اطمینان از خود دفاع نمی کند. 0 3 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 41 امام صادق (ع): «محبوب ترین دوست من کسی است که عیب های من را به من هدیه بدهد» 0 1 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 33 خلاصه اینکه اگر شری در لایه های پنهان روح انسان مخفی باشد، روزی برملا خواهد شد. 0 1 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 32 شنیده اید کسی را سراغ نخود سیاه بفرستند؟ خدا اورا سرگرم عیوب دیگران کرده تا عیوب خود را نبیند که آدم شود! 0 4 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 31 امیرالمومنین (ع): در کودنی آدمی همین بس که عیب های دیگران را ببیند و عیب های خود را نبیند. 0 1 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 29 یکی از محاسن با خبر بودنِ انسان از بدی های خود، این است که بهخاطر آن بدی در او تواضع ایجاد میشود. 0 5 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 19 شرط عقل: حتی اگر عیبی در ما نیست ، ولو موقتاً آن را بپذیریم. 0 2 محمد مبین کریمی 1403/1/16 شبیه ساز فاطمه خدابخشی 4.4 7 صفحۀ 143 ما هیچ وقت شمارا فراموش نمیکنیم و همواره از حال شما آگاهیم. 0 1 محمد مبین کریمی 1403/1/16 شبیه ساز فاطمه خدابخشی 4.4 7 صفحۀ 95 یکی از این دو قصر از آنِ حسن (ع) و دیگری از آنِ حسین (ع) است. 0 2 محمد مبین کریمی 1403/1/16 شبیه ساز فاطمه خدابخشی 4.4 7 صفحۀ 71 صدای بابا از گوشی آمد که با فین فین می گفت:((بیخود که به ایشون نمی گفتن رَحمةٌ لِلعالَمین!)) 0 2 محمد مبین کریمی 1403/1/12 پسر چابک سوار لیلا قربانی 3.6 5 صفحۀ 236 پرهایش را باز کرد و درحالی که به سمت تایماز پرواز میکرد گفت: «همه اش که نباید ترسید. راه که بیفتیم ، ترسمان میریزد.» 0 2 محمد مبین کریمی 1403/1/12 پسر چابک سوار لیلا قربانی 3.6 5 صفحۀ 222 قوش با دیدن بچه هایی که دور حوض بازی میکردند ترسید. اما چاهی گفت اینجا(حرم امام رضا(ع)) دلیلی برای ترس وجود ندارد. 0 2 محمد مبین کریمی 1403/1/12 پسر چابک سوار لیلا قربانی 3.6 5 صفحۀ 84 همه اش کار ترسه! ترس... ترس... ترس ... بدترین دشمنی که تو دنیا وجود داره. 0 2 محمد مبین کریمی 1403/1/9 سفر به قلعه خورشید رقیه بابایی 4.1 7 صفحۀ 123 - تازه من دیگر فقط یک سحاب نیستم ، صحاب هم شده ام. - فرفره ابروهایش را درهم کرد و گفت:«مگر این دو چه فرقی باهم دارند؟» -سحاب یعنی ابر و صحاب یعنی کسی که همنشین و یار امام است. 0 1 محمد مبین کریمی 1403/1/9 سفر به قلعه خورشید رقیه بابایی 4.1 7 صفحۀ 120 کجاوه امام به راه افتاد و همه فکر کردند سخنشان تمام شده است. امّا امام سر مبارکش را دوباره از کجاوه بیرون آورد و فرمود: «اما آن شروطی دارد و من یکی از شرط های آن هستم.» 0 1 محمد مبین کریمی 1403/1/9 سفر به قلعه خورشید رقیه بابایی 4.1 7 صفحۀ 119 ابو مسلم قلم و کاغذی را از شال کمرش بیرون آورد و گفت «سخاب!گمانم دیگر وقتش رسیده است. این را بگیر و اولین کتابت حدیثت را آغاز کن.» 0 1
بریدههای کتاب محمد مبین کریمی محمد مبین کریمی 1404/1/7 نامزد گلوله ها مرتضی سرهنگی 4.2 33 صفحۀ 71 رهبری خطبه را خواندند. از عروس خانم پرسیدند : « آیا به بنده وکالت میدهید شمارا به عقد آقای فلان در آورم؟ در جواب گفت («اگر قول میدهید در آخرت شفیعم باشید،بله به شما وکالت میدهم.» رهبری فرمودند: چرا من باید شفیع شما باشم؟ به قاسم سلیمانی اشاره کردند و ادامه دادند:«مقام حاج قاسم سلیمانی نزد خدا از من بالاتر و بیشتر است ایشان شهید زنده است. خوش شفیع ما می شود! 0 1 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 78 ممکن است انسان معصیت کارِ بدون تکبر ، نجات یابد و نابود نشود. 0 5 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 67 دیگران با تشویق ها و تحقیر های فراوان امکان تفکر و تهذیب نفس را از انسان می گیرند. 0 6 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 53 حسادت یک عیب فراگیر است، تا جایی که هیچکس نباید احتمال وجود آن را در خود انکار کند. 0 9 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 46 روایت داریم که مومن انتقاد پذیر است و هیچ گاه با اطمینان از خود دفاع نمی کند. 0 3 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 41 امام صادق (ع): «محبوب ترین دوست من کسی است که عیب های من را به من هدیه بدهد» 0 1 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 33 خلاصه اینکه اگر شری در لایه های پنهان روح انسان مخفی باشد، روزی برملا خواهد شد. 0 1 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 32 شنیده اید کسی را سراغ نخود سیاه بفرستند؟ خدا اورا سرگرم عیوب دیگران کرده تا عیوب خود را نبیند که آدم شود! 0 4 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 31 امیرالمومنین (ع): در کودنی آدمی همین بس که عیب های دیگران را ببیند و عیب های خود را نبیند. 0 1 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 29 یکی از محاسن با خبر بودنِ انسان از بدی های خود، این است که بهخاطر آن بدی در او تواضع ایجاد میشود. 0 5 محمد مبین کریمی 1403/1/19 رهایی از تکبر پنهان علیرضا پناهیان 4.4 24 صفحۀ 19 شرط عقل: حتی اگر عیبی در ما نیست ، ولو موقتاً آن را بپذیریم. 0 2 محمد مبین کریمی 1403/1/16 شبیه ساز فاطمه خدابخشی 4.4 7 صفحۀ 143 ما هیچ وقت شمارا فراموش نمیکنیم و همواره از حال شما آگاهیم. 0 1 محمد مبین کریمی 1403/1/16 شبیه ساز فاطمه خدابخشی 4.4 7 صفحۀ 95 یکی از این دو قصر از آنِ حسن (ع) و دیگری از آنِ حسین (ع) است. 0 2 محمد مبین کریمی 1403/1/16 شبیه ساز فاطمه خدابخشی 4.4 7 صفحۀ 71 صدای بابا از گوشی آمد که با فین فین می گفت:((بیخود که به ایشون نمی گفتن رَحمةٌ لِلعالَمین!)) 0 2 محمد مبین کریمی 1403/1/12 پسر چابک سوار لیلا قربانی 3.6 5 صفحۀ 236 پرهایش را باز کرد و درحالی که به سمت تایماز پرواز میکرد گفت: «همه اش که نباید ترسید. راه که بیفتیم ، ترسمان میریزد.» 0 2 محمد مبین کریمی 1403/1/12 پسر چابک سوار لیلا قربانی 3.6 5 صفحۀ 222 قوش با دیدن بچه هایی که دور حوض بازی میکردند ترسید. اما چاهی گفت اینجا(حرم امام رضا(ع)) دلیلی برای ترس وجود ندارد. 0 2 محمد مبین کریمی 1403/1/12 پسر چابک سوار لیلا قربانی 3.6 5 صفحۀ 84 همه اش کار ترسه! ترس... ترس... ترس ... بدترین دشمنی که تو دنیا وجود داره. 0 2 محمد مبین کریمی 1403/1/9 سفر به قلعه خورشید رقیه بابایی 4.1 7 صفحۀ 123 - تازه من دیگر فقط یک سحاب نیستم ، صحاب هم شده ام. - فرفره ابروهایش را درهم کرد و گفت:«مگر این دو چه فرقی باهم دارند؟» -سحاب یعنی ابر و صحاب یعنی کسی که همنشین و یار امام است. 0 1 محمد مبین کریمی 1403/1/9 سفر به قلعه خورشید رقیه بابایی 4.1 7 صفحۀ 120 کجاوه امام به راه افتاد و همه فکر کردند سخنشان تمام شده است. امّا امام سر مبارکش را دوباره از کجاوه بیرون آورد و فرمود: «اما آن شروطی دارد و من یکی از شرط های آن هستم.» 0 1 محمد مبین کریمی 1403/1/9 سفر به قلعه خورشید رقیه بابایی 4.1 7 صفحۀ 119 ابو مسلم قلم و کاغذی را از شال کمرش بیرون آورد و گفت «سخاب!گمانم دیگر وقتش رسیده است. این را بگیر و اولین کتابت حدیثت را آغاز کن.» 0 1