بریده‌های کتاب فاطمه اسفندی

دنیا جایی است که توی آن عاشق می‌شوی و برای رسیدن به عشق ، باید قسم هایت را زیر پا بگذاری.

شاید دنیا هنوز هم جای زندگی باشد وقتی انسان‌هایی هستند که برای رضای خدا کاری انجام می‌دهند.

می‌دانی صداقت با حقیقت فرق دارد و دروغ نگفتن به معنای راست گفتن نیست‌.

انسان اگر بخواهد بماند، باید قوی باشد و موفقیت را جستجو کند.

می‌دانم که هم می‌شود از روس نفرت و هم به‌خاطر عشق آدم کشت، اما نمی‌توانم درک کنم که چطور می‌شود تنها به خاطر باورهای حقیرانه‌ی سیاسی حق زندگی را از انسانی گرفت...

دریافته‌بود که دو چیز می‌تواند مانع تحقق آرزوهای انسان‌ها شود: یکی باور به اینکه دست‌یابی به رویاهایش محالِ ممکن است و یا اینکه با گردش چرخِ روزگار ،زمانی که اصلا انتظارش را نداشت، ببیند تحقق رویاهایش دست‌یافتنی شده است!

داریوش شاه گوید: " تو که پس از من به این کتیبه که من نوشته‌ام و این نگاره‌ها خواهی نگریست، (آن‌ها) را خراب مکن. تا جایی که توانایی داری از آن‌ها محافظت کن!"

تکرار نقش کهنه‌ی خود در لباس نو بازیگریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست

سهم برابر همگان، نابربری‌ست!

زندگی همیشه دردناک و پر از تنهایی بوده و هست، و تنها راه قابل تحمل کردنش اینه که با هم و برای هم کار کنیم.

اگر می‌خواهید خوب بنویسید، باید زبان خودتان را خوب بلد باشید.

نوشته کامل، معمولا حاصل رشته‌ای از بازبینی‌ها و اصلاحات است.

شروع داستان همیشه دشوارترین قسمت داستان است.

تاریخ، داناترین معلم است.