بریده‌های کتاب MAHSA

In the morning, you can forget it. You can go back to pretending you don’t like me, and I can pretend that I don’t care. But for tonight, let me pretend you’re mine

اومدنم دنبال تو نه به خاطر اسطوره بود نه به خاطر بازی. فقط واسه این بود که تو واقعی ترین، زنده ترین، نترس‌ترین، شجاع ترین و زیباترین کسی هستی که تاحالا دیدم و اگه چیزی که بین ماست واقعی نباشه، دیگه نمیدونم‌ چی میتونه واقعی باشه!

من تظاهر نمیکنم خوشحالم. فقط حاضر نیستم غمگین باشم.

گور بابای اتفاقی که قراره بیفته. رو چیزی که قراره اتفاق بیوفته تمرکز نکن. چون کسی چه میدونه، ممکنه برسی اونجا و ببینی همه ی این ها فکر و خیال ذهنیت بوده.

از دست دادن چیزهایی که ارزش زندگی کردن را دارند، هزار بار بدتر از مرگ است.

اگه زندگیت رو صرف فکر کردن به بدترین اتفاق ممکن کنی، وقتی سرانجام اتفاق میوفته انگار دو بار زندگیش کردی. من نمیخوام بدترین اتفاقات رو دوبار زندگی کنم.

آدرین، نفرت آدم رو خسته میکنه. زندگی برای متنفر بودن خیلی کوتاهه. بی خیال شو.

زندگی بهونه ی خوبی نیست. همیشه باید یه ماجراجویی توی برنامه ات بزاری. داشتن چیزی که بی صبرانه منتظرش باشی، خودِ خوشبختیه.

به اتفاقی که افتاده ربطی نداره. به این ربط داره که تو چجوری با سختی ها مواجه میشی، کی هستی. همیشه یه نور درخشان کوفتی بودی و حتی وقتی در بدترین حالتی، وقتی احساس عصبانیت و در هم شکستگی میکنی، همچنین میدونی چجوری باید آدم باشی. چطوری به مردم بگی که...دوستشون داری.