دقیق نمیدونم  چرا  اینقدر این  کتاب رو دوست داشتم شاید به خاطر این بود که تقریبا بیشتر چیزایی که ونسا میگفت رو قبول داشتم و باهاش همذات پنداری میکردم، شاید به خاطر این بود که قلم نویسنده و ترجمه کتاب خیلی خوب، روان و کامل بود و شایدم صرف دوست داشتنی بودن داستان و شخصیت هاش بود.
داستان اونقدر غیریکنواخت  و هیجان انگیز نبود ولی واقعا آدم رو مشتاق میکرد که سریع تر کتاب رو بخونه و پیش بره، انگار قلم نویسنده واقعا توی این کتاب معجزه کرده! 
به نظرم این کتاب واقعا خوندن داره. به عاشقانه ی ملایم و قشنگ که در کنارش با یه سری دیالوگ واقعا مفید و تاثیرگذار غافلگیرت میکنه و نهایت لذت رو از خوندنش میبری.
به نظر من  هر چی سریع تر برید سراغ این کتاب، بهتره!

      

        از خوندن این کتاب لذت بردم ، ایده ی قشنگی داشت و از خوندنش پشیمون نیستم ولی صادقانه بگم، خیلی یکنواخت بود. تو نیمه اول داستان تقریبا تنها اتفاقی که میوفته مرور خاطرات گذشته است و هیچ نقطه هیجان انگیزی نداره. این طوری بهتون بگم که دوستم از من پرسید کجای داستانی و من هیچ اتفاق مهمی رو پیدا نمیکردم که باهاش بگم کجای داستانم! 
ولی از نیمه دوم داستان چند بار شکتون میکنه.
و اینکه به نظر من ترجمه هم خیلی قوی نبود.
این کتاب یه عاشقانه ملایم و قشنگه( البته بخشای غمگینم داره) که اگه بین کتابای پرماجرا و پر هیجانتون به یه کتاب با روند ملایم و سافت نیاز دارین این کتاب مناسبتونه. 
در کل یک دور خوندنش پیشنهاد میشه.