بریدههای کتاب Mahoor Mahoor 1403/11/29 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.0 373 صفحۀ 53 وای ناستنکا، تنها ماندن سخت محزون خواهد بود، محزون است که حتی کاری نکرده باشی که افسوسش را بخوری، هیچ، هیچ، هیچ، زیرا آنچه بر باد رفته چیزی نبوده است. هیچ، یک "هیچ" احمقانه و بی معنی، همه خواب بوده است. 0 2 Mahoor 1403/11/28 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.0 373 صفحۀ 38 حالا در ذهن من هزار شیر باز شده و سیل کلمات راه افتاده و من نمیتوانم جلوی آن را بگیرم وگرنه خفه میشوم. این است که خواهش میکنم دیگر رشته ی کلامم را نبرید، و مثل یک دختر خانمِ خوبِِ حرف شنو گوش کنید، وگرنه دیگر حرف نمیزنم. «نه، نه، نه! ابداً، حرف بزنید. من دیگر دهن باز نمیکنم. » 0 2 Mahoor 1403/6/9 آنا کارنینا جلد 2 لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 50 صفحۀ 449 نباید سوال را این طور مطرح کرد. اینجا مسئله اعلام جنگ نیست ، بلکه فقط بیان احساس انسانی است ، احساس یک انسان مسیحی .برادران و همخونان و همکیشان مارا دارند میکشند . حتی فرض کنیم که برادران و همخونان و همکیشان ما هم نباشند . دارند کودکان و زنان و پیران بی دفاع را میکشند . احساسات انسانی بیدار میشود ، بیزاری در دلها سرکشی میکند و روسها پا میشوند و میشتابند تا کمک کنند و به این خونریزی ها پایان دهند . 0 2 Mahoor 1403/5/29 جین ایر شارلوت برونته 4.2 157 صفحۀ 399 دیگر هیچگاه برگ های سبز نخواهید داشت... دیگر شاهد پرنده هایی نخواهید بود که روی شاخه های تان لانه بسازند و نغمه بسرایند. دوران شادی و عشقتان به سر رسیده ، اما تنها نیستید. هر کدامتان رفیقی دارد که در سراشیب زوال با او درد دل میکند. 0 22 Mahoor 1403/5/28 جین ایر شارلوت برونته 4.2 157 صفحۀ 356 بیش از گذشته به من محبت نشان میداد ... و دریغا که من هم بیش از همیشه دوستش می داشتم. 0 3 Mahoor 1403/5/27 دزیره آنه ماری سلینکو 4.2 75 صفحۀ 263 پس معلوم میشود شما هنوز عاشق او هستید؟ چقدر متأثر کننده است ! من فکر میکردم او را فراموش کرده اید. با تعجب گفتم: فراموش کرده ام؟ آیا ممکن است انسان اولین عشق خود را فراموش کند ؟ من به خود ناپلئون تقریباً هیچوقت فکر نمیکنم.اما تپیدن های قلب و لحظات خوشبختی و رنج هایی را که در آن زمان کشیده ام هرگز فراموش نخواهم کرد... 2 23 Mahoor 1403/5/23 جین ایر شارلوت برونته 4.2 157 صفحۀ 81 قوم و خویش هایت خیلی ناراحت میشوند. آدم اگر با شکیبایی درد و رنجی را تحمل کند که فقط خودش میکشد خیلی بهتر است از اینکه مرتکب عمل عجولانه ای بشود که عواقب بدش به همۀ اطرافیان برمیگردد . تازه کتاب مقدس به ما دستور داده بدی را با خوبی جواب بدهیم. 0 4 Mahoor 1403/5/23 جین ایر شارلوت برونته 4.2 157 صفحۀ 31 فقط به اعصابم ضربه وارد کرده بود منتها چنان ضربه ای که هنوز هم تا امروز طنینش را میشنوم . بله ، خانم رید، بعضی از این عذاب های هولناک درد و رنج روحی را از تو دارم ، ولی باید تو را ببخشم ، چون نمیدانستی چه میکنی . وقتی قلبم را ریش ریش میکردی ، خیال میکردی داری بدی هایم را ریشه کن میکنی. 0 1
بریدههای کتاب Mahoor Mahoor 1403/11/29 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.0 373 صفحۀ 53 وای ناستنکا، تنها ماندن سخت محزون خواهد بود، محزون است که حتی کاری نکرده باشی که افسوسش را بخوری، هیچ، هیچ، هیچ، زیرا آنچه بر باد رفته چیزی نبوده است. هیچ، یک "هیچ" احمقانه و بی معنی، همه خواب بوده است. 0 2 Mahoor 1403/11/28 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.0 373 صفحۀ 38 حالا در ذهن من هزار شیر باز شده و سیل کلمات راه افتاده و من نمیتوانم جلوی آن را بگیرم وگرنه خفه میشوم. این است که خواهش میکنم دیگر رشته ی کلامم را نبرید، و مثل یک دختر خانمِ خوبِِ حرف شنو گوش کنید، وگرنه دیگر حرف نمیزنم. «نه، نه، نه! ابداً، حرف بزنید. من دیگر دهن باز نمیکنم. » 0 2 Mahoor 1403/6/9 آنا کارنینا جلد 2 لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 50 صفحۀ 449 نباید سوال را این طور مطرح کرد. اینجا مسئله اعلام جنگ نیست ، بلکه فقط بیان احساس انسانی است ، احساس یک انسان مسیحی .برادران و همخونان و همکیشان مارا دارند میکشند . حتی فرض کنیم که برادران و همخونان و همکیشان ما هم نباشند . دارند کودکان و زنان و پیران بی دفاع را میکشند . احساسات انسانی بیدار میشود ، بیزاری در دلها سرکشی میکند و روسها پا میشوند و میشتابند تا کمک کنند و به این خونریزی ها پایان دهند . 0 2 Mahoor 1403/5/29 جین ایر شارلوت برونته 4.2 157 صفحۀ 399 دیگر هیچگاه برگ های سبز نخواهید داشت... دیگر شاهد پرنده هایی نخواهید بود که روی شاخه های تان لانه بسازند و نغمه بسرایند. دوران شادی و عشقتان به سر رسیده ، اما تنها نیستید. هر کدامتان رفیقی دارد که در سراشیب زوال با او درد دل میکند. 0 22 Mahoor 1403/5/28 جین ایر شارلوت برونته 4.2 157 صفحۀ 356 بیش از گذشته به من محبت نشان میداد ... و دریغا که من هم بیش از همیشه دوستش می داشتم. 0 3 Mahoor 1403/5/27 دزیره آنه ماری سلینکو 4.2 75 صفحۀ 263 پس معلوم میشود شما هنوز عاشق او هستید؟ چقدر متأثر کننده است ! من فکر میکردم او را فراموش کرده اید. با تعجب گفتم: فراموش کرده ام؟ آیا ممکن است انسان اولین عشق خود را فراموش کند ؟ من به خود ناپلئون تقریباً هیچوقت فکر نمیکنم.اما تپیدن های قلب و لحظات خوشبختی و رنج هایی را که در آن زمان کشیده ام هرگز فراموش نخواهم کرد... 2 23 Mahoor 1403/5/23 جین ایر شارلوت برونته 4.2 157 صفحۀ 81 قوم و خویش هایت خیلی ناراحت میشوند. آدم اگر با شکیبایی درد و رنجی را تحمل کند که فقط خودش میکشد خیلی بهتر است از اینکه مرتکب عمل عجولانه ای بشود که عواقب بدش به همۀ اطرافیان برمیگردد . تازه کتاب مقدس به ما دستور داده بدی را با خوبی جواب بدهیم. 0 4 Mahoor 1403/5/23 جین ایر شارلوت برونته 4.2 157 صفحۀ 31 فقط به اعصابم ضربه وارد کرده بود منتها چنان ضربه ای که هنوز هم تا امروز طنینش را میشنوم . بله ، خانم رید، بعضی از این عذاب های هولناک درد و رنج روحی را از تو دارم ، ولی باید تو را ببخشم ، چون نمیدانستی چه میکنی . وقتی قلبم را ریش ریش میکردی ، خیال میکردی داری بدی هایم را ریشه کن میکنی. 0 1