بریدههای کتاب مهنا مهنا 1403/12/26 راهی 4.0 6 صفحۀ 20 به خدای محمد ، کابوس امان بشیر را بریده است. هر شب با توبه و استغفار سر بر بالین میگذارد و با گریه و انابه از خواب می پرد. هر روز از حقانیت علی میگوید و آرزو میکند دستی که برای بیعت دراز کرده قطع شود. اما چه سود؟ جاه و جلال چشمان او را نیز چون من و تو پر کرده است. 0 4 مهنا 1403/12/9 آرزوهای دست ساز: روایت داستانی از شکل گیری یک شرکت دانش بنیان در حوزه فناوری های الکترونیکی و کامپیوتری میلاد حبیبی هوجقان 4.1 26 صفحۀ 40 در حین سخنرانی از دانشجوها می پرسد: «شما چرا همان کاری را میکنید که ما در آمریکا انجام می دهیم؟ وضعیت کشور ما طوری است که باید روی لبه علم حرکت کنیم اما شما که کشورتان مشکلات متعددی دارد بروید و مشکلات خودتان را حل کنید نه اینکه به علومی بپردازید که شاید صد سال آینده هم به دردتان نخورد. 0 1 مهنا 1403/12/9 آرزوهای دست ساز: روایت داستانی از شکل گیری یک شرکت دانش بنیان در حوزه فناوری های الکترونیکی و کامپیوتری میلاد حبیبی هوجقان 4.1 26 صفحۀ 19 میخواستم آنها گوینده باشند و من شنونده من بپرسم و آنها جواب بدهند برای استفاده از تجربیاتشان باید سؤال میکردم به موقع و دقیق از دوران کودکی دوران دانش آموزی دوران دانشجویی ایده هایشان و هر آنچه که باعث شده بود به اینجا برسند 0 1 مهنا 1403/12/9 آرزوهای دست ساز: روایت داستانی از شکل گیری یک شرکت دانش بنیان در حوزه فناوری های الکترونیکی و کامپیوتری میلاد حبیبی هوجقان 4.1 26 صفحۀ 17 تا کی باید شال تقصیرها را به گردن این و آن بیندازیم؟ تا کی باید چشممان به دست این و آن باشد؟ کسی که راه حل داشته باشد فریاد نمیکشد جنجال راه نمی اندازد؛ عمل میکند عمل هرکس به اندازه خودش مسئولیت دارد مسئولیت، سهام نیست که بشود به غیر واگذار کرد. 0 1 مهنا 1403/12/7 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 218 چند خط از کتاب قانون پول پرستها برای به دست آوردن پول هر کاری مباح است و حتی مستحب و گاهی هم واجب اصلاً برای بیشتر کردن پول مکروه و حرام نداریم برای پول میشود شرف داد و سر صداقت را به تیغ سپرد میشود غیرت را قی کرد و عفت را به افتضاح کشید چه عیبی دارد اگر بچه های خانه ای بی مادر شوند. تا جیب صاحب کارخانه ای پر از پول شود؟ یادمان باشد که پول خودش خداست برای خدا از هیچ چیز نباید دریغ کرد. 0 2 مهنا 1403/12/7 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 190 انسان ماندن مرد به مرد ماندنش و انسان ماندن زن به زن ماندش بستگی دارد. شیطان با انسان همیشه مشکل داشته و دارد. او نمی خواهد ما انسان بمانیم؛ ولی به ما نمیگوید: انسان نباش راه خارج کردن از انسانیت بیرون کردن زن از زنانگی است. زن اگر زن نماند از انسانیت بیرون میرود. او که بیرون رفت، نسلی را از انسان بودن محروم میکند شیطان کارش را خوب بلد است. ما هنوز دشمنمان را خوب نشناخته ایم. 000 0 1 مهنا 1403/12/6 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 166 دنیا حساب و کتاب دارد. این را نمی شود انکار کرد. زندگی باید روی حساب و کتاب باشد. این را هم باید قبول کرد. زندگی های بی حساب و کتاب در مسیر ویرانی اند. مگر می شود باور نکرد؟ پس چرا در حساب و کتابهای ما خدا و وعده هایش، جایی ندارد. چه طور می شود به وعده مخلوق امید و باور داشت؛ اما به وعده خالق نه؟ کدام مخلوق است که قدرت و صداقتش بیشتر از خالق باشد؟ پیدا اگر کردی نشانم بده تا دست از خالقم بردارم 0 1 مهنا 1403/12/6 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 161 چقدر بدم می آید از کمک کردن یک زن به یک مرد؛ آن هم زنی که فرصت اشتغال همین مرد را اشغال کرده است. 0 3 مهنا 1403/12/6 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 146 همیشه مشغول بودن به معنای استفاده بهینه از عمر نیست. گاهی باید دست از کار کشید و یک جا آرام گرفت تا زندگی مسیر خودش را بیابد و عمر سر و سامانی بگیرد برای خودش بیکاری که با دراز کشیدن و کار نکردن عمرش را تلف میکند شرف دارد بر کسی که به طور دائم مشغول است و با زحمت دارد عمرش را به هدر می دهد. چه خسران بزرگی آدم عرق بریزد و عمر تلف کند 0 4 مهنا 1403/12/6 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 143 کاری را که مربوط به توست رها کرده ای و به سوی کاری می روی که برایش آفریده نشده ای یک بار به من بگو چرا؟ 0 4 مهنا 1403/12/6 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 142 هنوز هم باور نکرده ایم خانواده نهادی است که از کنار هم قرار گرفتن چند آدم تشکیل شده است. آری چند آدم! ما اعضای خانواده را بیش از آن که آدم حساب کنیم چند گیاه میدانیم که سر وقت باید آبشان داد و گاهی هم اگر آفتی زد، سمی پاشید رویشان و هر از گاهی هم خاکشان را عوض کرد. همین و بس تا وقتی که نگاه ما به آدمها این است خانه شاید جای خوردن و خوابیدن باشد؛ اما جای آرام و قرار گرفتن نیست. 0 4 مهنا 1403/12/6 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 123 چه قدر گناهکاریم ولی چرا احساس نمیکنیم بار گناهمان سنگین است؟ گاهی مادری را بی آبرو میکنیم و گاهی «مادری» را. سنگینی گناه بی آبرو کردن یک مادر چه قدر است؟ قابل حساب نیست. روی کوه بگذاری قدش خم میشود در دل دریا باشد، خشک می شود. به آسمان آویزان کنی پیشانی اش به زمین می خورد. حالا بنشین و با خودت حساب کن اگر «مادری» بی آبرو شد، چه می شود؟ باید مراقب بود نکند درسها و کلاس ها طوری شود که هر شغلی آبرویی جمع کند برای خودش جز «مادری» که آبروی داشته اش هم به باد فنا برود حتی اگر هفتاد پیامبر عمری سر به سجده استغفار بگذارند یقین بدان که گناه بی آبرو کردن «مادری» قابل بخشودن نیست 000 0 1 مهنا 1403/12/5 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 104 او دارد. چرا من ندارم؟!» حرف بچه هاست. خسته نشدی از بچه ماندن؟ کی میخواهی بزرگ شوی؟ چرا فکر میکنی برای بزرگ شدن، فرصت به اندازه کافی هست ؟ قبر که جای بزرگ شدن نیست؛ جای پاسخ دادن به سؤال «چرا» کوچک مانده ای؟» است. چرا فقط به چیزی که نداری فکر میکنی؟ دارایی ات چرا از دیده پنهان است؟ اصلاً فکر کن و ببین برای به دست آوردن چیزی که نداری، چه قدر از چیزهایی را که داری باید بدهی آن زن شغل دارد و تو نداری برای به دست آوردن شغل چه قدر باید خرج کنی؟ کمی دیگر فکر کن و ببین می ارزد برای به دست آوردن شغل آن هم برای این که از دیگران عقب نمانی تکه ای از آرامشت بخشی از مادری ات، قطعه ای از زنانگی ات و قدری از رشته محبت شوهرت را بدهی؟ از فکر کردن خسته نشو شاید فکر کردن ها تو را به این نتیجه رساند که اگر بنای چشم و همچشمی هم باشد، دیگران باید به دنبال آنچه تو داری باشند. شاید چشم دیگران کم سوست که آنچه را در دستان توست نمیبینند. خودت چشم هایت را باز کن اینهایی که داری اگر از دست بروند معلوم نیست برگردند. 0 1 مهنا 1403/12/5 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 91 زن را زن آفریده اند. اگر بخواهد مرد شود، زشت می شود. امروز چرا ما را از این حقیقت آشکار غافل میکنند؟ 0 1 مهنا 1403/12/5 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 63 000 ما هنوز حسابمان با دینمان معلوم نیست. اصلاً مگر دینمان معلوم است که حسابمان با آن معلوم باشد؟ تو میتوانی بگویی ما متدین به کدام دینیم؟ به گمانم در قیامت که اهل هر دینی در صفی قرار میگیرند به تعداد ما صفهای یک نفره تشکیل شود. این طور که پیداست به ازای هر یک از ما یک دین وجود دارد. دین ما دین سلیقه هایمان است. سلیقه من با تو فرق میکند پس دین من و تو یکی نیست 000 0 1 مهنا 1403/11/17 قاب یک رویا جردن ساننبلیک 3.9 2 صفحۀ 83 این رو یادتون باشه: وقت هایی توی زندگیتون پیش میآد که نمیتونین برای هیچ کس کاری انجام بدین. پس بهتره با جاش پیراشکی گوشت بخورین 0 1 مهنا 1403/11/15 قاب یک رویا جردن ساننبلیک 3.9 2 صفحۀ 16 هرچه او آسان می گرفت، من نازک نارنجی بودم. او لبخند می زد، من در فکر فرو می رفتم. او با خنده از همه چیز رد می شد، من آن را زیادی جدی می گرفتم. او از بردن خوشش می آمد، ولی من برای بردن میمردم. وقتی میباختیم، او همان موقع اخم هایش توی هم می رفت،ولی وقتی پایش را از زمین بیرون می گذاشت همه چیز را فراموش می کرد. من به خانه می رفتم و نیم ساعت به بالشم مشت می زدم. 0 1 مهنا 1403/11/15 قاب یک رویا جردن ساننبلیک 3.9 2 صفحۀ 15 اگر میدانستم این آخرین بازی بیسبال عمرم است، حتما از مادرم میخواستم دوربین فیلمبرداری یا چیزی مثل آن همراهش بیاورد. ولی آدم هیچ وقت این چیزها را از قبل نمیداند.تنها کاری که از دستت بر میآید این است که هربار طوری بازی کنی که انگار این آخرین بازیات در لیگ جهانی است و ته دلت امیدوار باشی که اینطور نباشد. 0 1 مهنا 1403/11/15 قاب یک رویا جردن ساننبلیک 3.9 2 صفحۀ 9 در این برهه از زندگی، من در قهر کردن به درجه قهرمانی رسیده ام. 0 1 مهنا 1403/11/15 قاب یک رویا جردن ساننبلیک 3.9 2 صفحۀ 7 "وای از آن لحظه! اگر از دستش بدهی، برای همیشه از دستت رفته!" عکاس افسانه ای 0 1
بریدههای کتاب مهنا مهنا 1403/12/26 راهی 4.0 6 صفحۀ 20 به خدای محمد ، کابوس امان بشیر را بریده است. هر شب با توبه و استغفار سر بر بالین میگذارد و با گریه و انابه از خواب می پرد. هر روز از حقانیت علی میگوید و آرزو میکند دستی که برای بیعت دراز کرده قطع شود. اما چه سود؟ جاه و جلال چشمان او را نیز چون من و تو پر کرده است. 0 4 مهنا 1403/12/9 آرزوهای دست ساز: روایت داستانی از شکل گیری یک شرکت دانش بنیان در حوزه فناوری های الکترونیکی و کامپیوتری میلاد حبیبی هوجقان 4.1 26 صفحۀ 40 در حین سخنرانی از دانشجوها می پرسد: «شما چرا همان کاری را میکنید که ما در آمریکا انجام می دهیم؟ وضعیت کشور ما طوری است که باید روی لبه علم حرکت کنیم اما شما که کشورتان مشکلات متعددی دارد بروید و مشکلات خودتان را حل کنید نه اینکه به علومی بپردازید که شاید صد سال آینده هم به دردتان نخورد. 0 1 مهنا 1403/12/9 آرزوهای دست ساز: روایت داستانی از شکل گیری یک شرکت دانش بنیان در حوزه فناوری های الکترونیکی و کامپیوتری میلاد حبیبی هوجقان 4.1 26 صفحۀ 19 میخواستم آنها گوینده باشند و من شنونده من بپرسم و آنها جواب بدهند برای استفاده از تجربیاتشان باید سؤال میکردم به موقع و دقیق از دوران کودکی دوران دانش آموزی دوران دانشجویی ایده هایشان و هر آنچه که باعث شده بود به اینجا برسند 0 1 مهنا 1403/12/9 آرزوهای دست ساز: روایت داستانی از شکل گیری یک شرکت دانش بنیان در حوزه فناوری های الکترونیکی و کامپیوتری میلاد حبیبی هوجقان 4.1 26 صفحۀ 17 تا کی باید شال تقصیرها را به گردن این و آن بیندازیم؟ تا کی باید چشممان به دست این و آن باشد؟ کسی که راه حل داشته باشد فریاد نمیکشد جنجال راه نمی اندازد؛ عمل میکند عمل هرکس به اندازه خودش مسئولیت دارد مسئولیت، سهام نیست که بشود به غیر واگذار کرد. 0 1 مهنا 1403/12/7 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 218 چند خط از کتاب قانون پول پرستها برای به دست آوردن پول هر کاری مباح است و حتی مستحب و گاهی هم واجب اصلاً برای بیشتر کردن پول مکروه و حرام نداریم برای پول میشود شرف داد و سر صداقت را به تیغ سپرد میشود غیرت را قی کرد و عفت را به افتضاح کشید چه عیبی دارد اگر بچه های خانه ای بی مادر شوند. تا جیب صاحب کارخانه ای پر از پول شود؟ یادمان باشد که پول خودش خداست برای خدا از هیچ چیز نباید دریغ کرد. 0 2 مهنا 1403/12/7 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 190 انسان ماندن مرد به مرد ماندنش و انسان ماندن زن به زن ماندش بستگی دارد. شیطان با انسان همیشه مشکل داشته و دارد. او نمی خواهد ما انسان بمانیم؛ ولی به ما نمیگوید: انسان نباش راه خارج کردن از انسانیت بیرون کردن زن از زنانگی است. زن اگر زن نماند از انسانیت بیرون میرود. او که بیرون رفت، نسلی را از انسان بودن محروم میکند شیطان کارش را خوب بلد است. ما هنوز دشمنمان را خوب نشناخته ایم. 000 0 1 مهنا 1403/12/6 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 166 دنیا حساب و کتاب دارد. این را نمی شود انکار کرد. زندگی باید روی حساب و کتاب باشد. این را هم باید قبول کرد. زندگی های بی حساب و کتاب در مسیر ویرانی اند. مگر می شود باور نکرد؟ پس چرا در حساب و کتابهای ما خدا و وعده هایش، جایی ندارد. چه طور می شود به وعده مخلوق امید و باور داشت؛ اما به وعده خالق نه؟ کدام مخلوق است که قدرت و صداقتش بیشتر از خالق باشد؟ پیدا اگر کردی نشانم بده تا دست از خالقم بردارم 0 1 مهنا 1403/12/6 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 161 چقدر بدم می آید از کمک کردن یک زن به یک مرد؛ آن هم زنی که فرصت اشتغال همین مرد را اشغال کرده است. 0 3 مهنا 1403/12/6 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 146 همیشه مشغول بودن به معنای استفاده بهینه از عمر نیست. گاهی باید دست از کار کشید و یک جا آرام گرفت تا زندگی مسیر خودش را بیابد و عمر سر و سامانی بگیرد برای خودش بیکاری که با دراز کشیدن و کار نکردن عمرش را تلف میکند شرف دارد بر کسی که به طور دائم مشغول است و با زحمت دارد عمرش را به هدر می دهد. چه خسران بزرگی آدم عرق بریزد و عمر تلف کند 0 4 مهنا 1403/12/6 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 143 کاری را که مربوط به توست رها کرده ای و به سوی کاری می روی که برایش آفریده نشده ای یک بار به من بگو چرا؟ 0 4 مهنا 1403/12/6 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 142 هنوز هم باور نکرده ایم خانواده نهادی است که از کنار هم قرار گرفتن چند آدم تشکیل شده است. آری چند آدم! ما اعضای خانواده را بیش از آن که آدم حساب کنیم چند گیاه میدانیم که سر وقت باید آبشان داد و گاهی هم اگر آفتی زد، سمی پاشید رویشان و هر از گاهی هم خاکشان را عوض کرد. همین و بس تا وقتی که نگاه ما به آدمها این است خانه شاید جای خوردن و خوابیدن باشد؛ اما جای آرام و قرار گرفتن نیست. 0 4 مهنا 1403/12/6 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 123 چه قدر گناهکاریم ولی چرا احساس نمیکنیم بار گناهمان سنگین است؟ گاهی مادری را بی آبرو میکنیم و گاهی «مادری» را. سنگینی گناه بی آبرو کردن یک مادر چه قدر است؟ قابل حساب نیست. روی کوه بگذاری قدش خم میشود در دل دریا باشد، خشک می شود. به آسمان آویزان کنی پیشانی اش به زمین می خورد. حالا بنشین و با خودت حساب کن اگر «مادری» بی آبرو شد، چه می شود؟ باید مراقب بود نکند درسها و کلاس ها طوری شود که هر شغلی آبرویی جمع کند برای خودش جز «مادری» که آبروی داشته اش هم به باد فنا برود حتی اگر هفتاد پیامبر عمری سر به سجده استغفار بگذارند یقین بدان که گناه بی آبرو کردن «مادری» قابل بخشودن نیست 000 0 1 مهنا 1403/12/5 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 104 او دارد. چرا من ندارم؟!» حرف بچه هاست. خسته نشدی از بچه ماندن؟ کی میخواهی بزرگ شوی؟ چرا فکر میکنی برای بزرگ شدن، فرصت به اندازه کافی هست ؟ قبر که جای بزرگ شدن نیست؛ جای پاسخ دادن به سؤال «چرا» کوچک مانده ای؟» است. چرا فقط به چیزی که نداری فکر میکنی؟ دارایی ات چرا از دیده پنهان است؟ اصلاً فکر کن و ببین برای به دست آوردن چیزی که نداری، چه قدر از چیزهایی را که داری باید بدهی آن زن شغل دارد و تو نداری برای به دست آوردن شغل چه قدر باید خرج کنی؟ کمی دیگر فکر کن و ببین می ارزد برای به دست آوردن شغل آن هم برای این که از دیگران عقب نمانی تکه ای از آرامشت بخشی از مادری ات، قطعه ای از زنانگی ات و قدری از رشته محبت شوهرت را بدهی؟ از فکر کردن خسته نشو شاید فکر کردن ها تو را به این نتیجه رساند که اگر بنای چشم و همچشمی هم باشد، دیگران باید به دنبال آنچه تو داری باشند. شاید چشم دیگران کم سوست که آنچه را در دستان توست نمیبینند. خودت چشم هایت را باز کن اینهایی که داری اگر از دست بروند معلوم نیست برگردند. 0 1 مهنا 1403/12/5 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 91 زن را زن آفریده اند. اگر بخواهد مرد شود، زشت می شود. امروز چرا ما را از این حقیقت آشکار غافل میکنند؟ 0 1 مهنا 1403/12/5 آسمانی نشان! آسمانی بمان!: آسمان را با زمین عوض نکنیم ما برای آسمان آفریده شده ایم ... محسن عباسی ولدی 4.4 15 صفحۀ 63 000 ما هنوز حسابمان با دینمان معلوم نیست. اصلاً مگر دینمان معلوم است که حسابمان با آن معلوم باشد؟ تو میتوانی بگویی ما متدین به کدام دینیم؟ به گمانم در قیامت که اهل هر دینی در صفی قرار میگیرند به تعداد ما صفهای یک نفره تشکیل شود. این طور که پیداست به ازای هر یک از ما یک دین وجود دارد. دین ما دین سلیقه هایمان است. سلیقه من با تو فرق میکند پس دین من و تو یکی نیست 000 0 1 مهنا 1403/11/17 قاب یک رویا جردن ساننبلیک 3.9 2 صفحۀ 83 این رو یادتون باشه: وقت هایی توی زندگیتون پیش میآد که نمیتونین برای هیچ کس کاری انجام بدین. پس بهتره با جاش پیراشکی گوشت بخورین 0 1 مهنا 1403/11/15 قاب یک رویا جردن ساننبلیک 3.9 2 صفحۀ 16 هرچه او آسان می گرفت، من نازک نارنجی بودم. او لبخند می زد، من در فکر فرو می رفتم. او با خنده از همه چیز رد می شد، من آن را زیادی جدی می گرفتم. او از بردن خوشش می آمد، ولی من برای بردن میمردم. وقتی میباختیم، او همان موقع اخم هایش توی هم می رفت،ولی وقتی پایش را از زمین بیرون می گذاشت همه چیز را فراموش می کرد. من به خانه می رفتم و نیم ساعت به بالشم مشت می زدم. 0 1 مهنا 1403/11/15 قاب یک رویا جردن ساننبلیک 3.9 2 صفحۀ 15 اگر میدانستم این آخرین بازی بیسبال عمرم است، حتما از مادرم میخواستم دوربین فیلمبرداری یا چیزی مثل آن همراهش بیاورد. ولی آدم هیچ وقت این چیزها را از قبل نمیداند.تنها کاری که از دستت بر میآید این است که هربار طوری بازی کنی که انگار این آخرین بازیات در لیگ جهانی است و ته دلت امیدوار باشی که اینطور نباشد. 0 1 مهنا 1403/11/15 قاب یک رویا جردن ساننبلیک 3.9 2 صفحۀ 9 در این برهه از زندگی، من در قهر کردن به درجه قهرمانی رسیده ام. 0 1 مهنا 1403/11/15 قاب یک رویا جردن ساننبلیک 3.9 2 صفحۀ 7 "وای از آن لحظه! اگر از دستش بدهی، برای همیشه از دستت رفته!" عکاس افسانه ای 0 1