بریدههای کتاب هلیا منفرد هلیا منفرد 1403/5/10 سووشون سیمین دانشور 4.1 196 صفحۀ 200 "خدایا چرا مرا لچک بهسر آفریدی؟ اگر مرد بودم نشانشان میدادم مردانگی یعنی چه.." _عمه 0 5 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هر سرانجام، سرآغازی ست جلد 7 نادر ابراهیمی 4.6 35 صفحۀ 72 "خدایا! هرگز نمیپرسیم چرا عذاب را به آن حد رساندی که به های های گریه محتاجمان کنی.نمیپرسیم. فقط سپاس میگوییم که از پیِ هر عذاب، توان و رخصتِ گریستنمان دادی." _آلنی 0 3 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 251 "ما از خیل چوپان های مبارزیم، نه از خیل روشنفکران بزدلِ طرفدار چوپانها. من برای تحمّلِ توهینها و دشنامها، صبرم را از ایوب گرفتهام." 0 7 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 244 این آلنی کافر، که ملامت همهی عالِمان دین را به جان خریدهاست، در بالای سرش چتر محبت علی (ع) را دارد. 0 1 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 225 " مسلمان واقعی، از یکسو باید عاشق شهادت باشد و از سوی دیگر، سخت حافظ زندگی و سلامت خویش. این، حقیقتاً، برای ما مسلمانها، مصیبت است آلنیْمارال؛ مصیبت است..." 0 1 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 220 "آلنی! مارا، اغلبِ مارا، نه وسوسهی رسیدن به مقام، نه خیالِ باطلِ حکومت کردن، بلکه عشقِ به استقلال و سربلندی ایران، به این روز سیاه انداخت. باور کن، حرفم را باور کن!" 0 2 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 209 یک جامعه شناس فرانسوی خطاب به آلنی :" و به شما بگویم؛ اگر روزی هم در مملکت شما، به علّت فشارهای موجود، انقلابی اتّفاق بیفتد، این روشنفکرانِ خودبزرگبینِ بیمارِ گرفتارِ "من" کمترین جایی در آن نخواهند داشت.فقط باید بتوانند خود را از زیر دست و پای مردم کوچه و بازار کنار بکشند تا لِه و لَورده نشوند." 0 3 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 203 آلنی بعد از نام بردن اعضای حزب "پانایرانیسم" : " بیچاره وطن! بیچاره وطن! بیچاره وطنی که اینها میخواهند منجیانش باشند." 0 1 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 196 "ساقی، نکتهی شگفت انگیزی را به من آموخت: هرکس، به اندازهیی که از او توقّع دارند، قویست؛ یعنی میتواند باشد." 0 2 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 183 "متاسفانه، در دنیا آدمهایی وجود دارند، یعنی هنوز هم وجود دارند، که به مسائلی میاندیشند که گمان میبرند خیلی اساسیتر و جدّیتر از مسائل مربوط به شکم و فرودست شکم است!" 0 1 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 168 "انسانهای بیاندوه، به معنای متعالی کلمه،هرگز "انسان" نبودهاند و نخواهندبود. از این صافی انسانساز نترس مارال بانو! " 0 1 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 153 "کسی که وارد گود سیاست میشود باید دلش را هم داشته باشد؛ مردانگیاش را هم، غیرتش راهم، تحملش راهم، خیلی چیزهای دیگرش راهم. سیاست، جای بچه هایی که از نَنهجانشان قهر کردهاند نیست." 0 1 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 136 "من از شما سوال میکنم: علی(ع) مرا میشکند، یا شکستهام را ترمیم میکند؟ علی ، ناامیدم میکند یا سرشار از امید؟ علی از مبارزه بازم میدارد یا به قلب مبارزهام میکشد؟" علی(ع) در آلنی رسوب کرد... 0 1 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 129 "گریه، چه نعمتیست واقعاً_ برای آنکس که قلبی دارد" 0 1 هلیا منفرد 1402/6/28 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 112 " قلب، خاک خوبی دارد؛ تو میتوانی در زمان واحدی، هزاران هزار درخت در آن بنشانی و همهی آنها را هم بپایی، عزیز بداری و به درستی برویانی. در قلب همانطور که دوست داشتن جای نفرت را تنگ نمیکند، دوست داشتن، جای دوست داشتن راهم، تنگ نمیکند." بشارتی، رئیس شهربانی گنبد،به سالِ ۱۳۲۶ 0 11 هلیا منفرد 1402/6/23 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 42 _اشتباه کردی پدر، اشتباه کردی؛ از همان ابتدا اشتباه کردی. تو باید تمام قدرتت را در راه مبارزه با ابلیس_ با حکومت ظلم_ به کار میگرفتی؛ چراکه تا شیطان هست، هیچ زمینی زمین نمیشود، هیچ فرزندی فرزند. تو به ما بُزدلی آموختی پدر، تنهایی گُزینی، پَرت افتادگی، خودخواهی، خوداندیشی، خودباوری، خودگرایی... تو به ما آموختی که فقط به خودمان بیندیشیم، و این یعنی سیه بختی، یعنی دنائت روح، یعنی جُبن و رذالت و فساد و مرض. در حق فرزندانت جُرمی نابخشودنی مرتکب شدی؛ چراکه در جهنّم، در قلبِ قلبِ جهنّم، خواستی که به آنها پرورش گل را بیاموزی، حال آنکه گلهایی که در جهنّم میروید نیز جهنّمیست... 0 1
بریدههای کتاب هلیا منفرد هلیا منفرد 1403/5/10 سووشون سیمین دانشور 4.1 196 صفحۀ 200 "خدایا چرا مرا لچک بهسر آفریدی؟ اگر مرد بودم نشانشان میدادم مردانگی یعنی چه.." _عمه 0 5 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هر سرانجام، سرآغازی ست جلد 7 نادر ابراهیمی 4.6 35 صفحۀ 72 "خدایا! هرگز نمیپرسیم چرا عذاب را به آن حد رساندی که به های های گریه محتاجمان کنی.نمیپرسیم. فقط سپاس میگوییم که از پیِ هر عذاب، توان و رخصتِ گریستنمان دادی." _آلنی 0 3 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 251 "ما از خیل چوپان های مبارزیم، نه از خیل روشنفکران بزدلِ طرفدار چوپانها. من برای تحمّلِ توهینها و دشنامها، صبرم را از ایوب گرفتهام." 0 7 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 244 این آلنی کافر، که ملامت همهی عالِمان دین را به جان خریدهاست، در بالای سرش چتر محبت علی (ع) را دارد. 0 1 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 225 " مسلمان واقعی، از یکسو باید عاشق شهادت باشد و از سوی دیگر، سخت حافظ زندگی و سلامت خویش. این، حقیقتاً، برای ما مسلمانها، مصیبت است آلنیْمارال؛ مصیبت است..." 0 1 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 220 "آلنی! مارا، اغلبِ مارا، نه وسوسهی رسیدن به مقام، نه خیالِ باطلِ حکومت کردن، بلکه عشقِ به استقلال و سربلندی ایران، به این روز سیاه انداخت. باور کن، حرفم را باور کن!" 0 2 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 209 یک جامعه شناس فرانسوی خطاب به آلنی :" و به شما بگویم؛ اگر روزی هم در مملکت شما، به علّت فشارهای موجود، انقلابی اتّفاق بیفتد، این روشنفکرانِ خودبزرگبینِ بیمارِ گرفتارِ "من" کمترین جایی در آن نخواهند داشت.فقط باید بتوانند خود را از زیر دست و پای مردم کوچه و بازار کنار بکشند تا لِه و لَورده نشوند." 0 3 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 203 آلنی بعد از نام بردن اعضای حزب "پانایرانیسم" : " بیچاره وطن! بیچاره وطن! بیچاره وطنی که اینها میخواهند منجیانش باشند." 0 1 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 196 "ساقی، نکتهی شگفت انگیزی را به من آموخت: هرکس، به اندازهیی که از او توقّع دارند، قویست؛ یعنی میتواند باشد." 0 2 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 183 "متاسفانه، در دنیا آدمهایی وجود دارند، یعنی هنوز هم وجود دارند، که به مسائلی میاندیشند که گمان میبرند خیلی اساسیتر و جدّیتر از مسائل مربوط به شکم و فرودست شکم است!" 0 1 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 168 "انسانهای بیاندوه، به معنای متعالی کلمه،هرگز "انسان" نبودهاند و نخواهندبود. از این صافی انسانساز نترس مارال بانو! " 0 1 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 153 "کسی که وارد گود سیاست میشود باید دلش را هم داشته باشد؛ مردانگیاش را هم، غیرتش راهم، تحملش راهم، خیلی چیزهای دیگرش راهم. سیاست، جای بچه هایی که از نَنهجانشان قهر کردهاند نیست." 0 1 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 136 "من از شما سوال میکنم: علی(ع) مرا میشکند، یا شکستهام را ترمیم میکند؟ علی ، ناامیدم میکند یا سرشار از امید؟ علی از مبارزه بازم میدارد یا به قلب مبارزهام میکشد؟" علی(ع) در آلنی رسوب کرد... 0 1 هلیا منفرد 1402/6/30 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 129 "گریه، چه نعمتیست واقعاً_ برای آنکس که قلبی دارد" 0 1 هلیا منفرد 1402/6/28 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 112 " قلب، خاک خوبی دارد؛ تو میتوانی در زمان واحدی، هزاران هزار درخت در آن بنشانی و همهی آنها را هم بپایی، عزیز بداری و به درستی برویانی. در قلب همانطور که دوست داشتن جای نفرت را تنگ نمیکند، دوست داشتن، جای دوست داشتن راهم، تنگ نمیکند." بشارتی، رئیس شهربانی گنبد،به سالِ ۱۳۲۶ 0 11 هلیا منفرد 1402/6/23 آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت جلد 6 نادر ابراهیمی 4.3 23 صفحۀ 42 _اشتباه کردی پدر، اشتباه کردی؛ از همان ابتدا اشتباه کردی. تو باید تمام قدرتت را در راه مبارزه با ابلیس_ با حکومت ظلم_ به کار میگرفتی؛ چراکه تا شیطان هست، هیچ زمینی زمین نمیشود، هیچ فرزندی فرزند. تو به ما بُزدلی آموختی پدر، تنهایی گُزینی، پَرت افتادگی، خودخواهی، خوداندیشی، خودباوری، خودگرایی... تو به ما آموختی که فقط به خودمان بیندیشیم، و این یعنی سیه بختی، یعنی دنائت روح، یعنی جُبن و رذالت و فساد و مرض. در حق فرزندانت جُرمی نابخشودنی مرتکب شدی؛ چراکه در جهنّم، در قلبِ قلبِ جهنّم، خواستی که به آنها پرورش گل را بیاموزی، حال آنکه گلهایی که در جهنّم میروید نیز جهنّمیست... 0 1