بریده کتابهای فاطمه فاطمه 1403/2/7 مربع های قرمز: خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا از کودکی تا پایان دفاع مقدس زینب عرفانیان 4.3 37 صفحۀ 148 آن موقع ها هنوز نمی دانستم اصلی ترین ویژگی یک اطلاعاتی کار بلد همین زار زدن های شبانه است نمی دانستم اگر دستش از آسمان کوتاه باشد راه و معبر های زمین را پیدا نمیکند. اگر نفسش در مشتش نباشد در این بیابان بی سر و ته گم میشود طول کشید تا به قول عزیزی بفهمم شناختن و پیدا کردن معبر ها در گرو شناختن پیچ و خم های نفس است 0 7 فاطمه 1403/1/7 اسطوره های عشق: بر اساس داستان واقعی کمال سید 3.2 5 صفحۀ 128 دنیا چیزی نیست مگر ساعتی اشتیاق دیدار تو و زندگی چیزی نیست مگر گذرگاهی به سوی فنای در تو و عمر چیزی نیست مگر لحظات مبارزه به خاطر تو و در راه تو پس خدایا زندگی ام را کلمه رضایت و روحم را ضربان امید و آرزو قرار ده. 0 4 فاطمه 1403/1/5 اسطوره های عشق: بر اساس داستان واقعی کمال سید 3.2 5 صفحۀ 96 تماشاگران بغداد سال۱۹۷۶م چهره ای را میبینند که حزب بعث آن را رنگ زده و خیلی چیز ها را زیر ماسک خود پنهان میکند چیز هایی که در واقع روح این شهر محسوب میشوند هر چند فقط بغداد این ماسک ترسناک را به چهره ندارد بلکه تمام شهر های عراق ترس و احساس خطر از جانب نیروی ناشناخته ای هستند که این ماسک هارا بر چهره زده است. 0 4 فاطمه 1402/11/28 اینک شوکران: منوچهر مدق به روایت همسر شهید جلد 1 مریم برادران حقیر 4.5 37 صفحۀ 5 جنگ تمام شد و مرد به شهر برگشت . با تنی خسته و زخم هایی در آن، که آرام آرام خود را نشان میداد. زخم هایی که میخواست سال های سخت ماندن را کوتاه کند، اما زندگی در کار دیگری بود؛ لحظه لحظه اش اورا به خود پیوند می زد و ماندن بهانه ای شده بود برای این که این پیوند ردی بر زمین بگذارد. 0 3 فاطمه 1402/11/15 خاک های نرم کوشک سعید عاکف 4.4 66 صفحۀ 55 تا تاریخ هست و تا این دنیا هست اونایی که توی جنگ بدر بودن با اونایی که نبودن فرق دارن چه بسا بعضی ها دوست داشتن توی جنگ باشن ولی توفیق پیدا نکردن. حالا اون لحظه مدینه نبودن یا مریض بودن یا هر چی که بوده نمیخواستن خلاف دستور پیغمبر(ص) عمل کنن. فقط توفیق نداشتن! 0 8 فاطمه 1402/11/11 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 42 صفحۀ 29 جنگ بزرگ و کوچک نمیشناسد. هرچقدر هم چریک باشی و نترس گاهی غیر ارادی اعضای بدنت از ذهنت دستور نمی گیرد و خودسر عمل میکند تو انسان شجاعی هستی اما پاهایت می لرزد تو از مرگ نمیترسی اما وقتی فکر میکنی که با ملک الموت فاصله چندانی نداری ته دلت خالی میشود! 0 15 فاطمه 1402/9/15 خاطر نازک گل؛ نگاهی نو به زندگی و شخصیت حضرت زهرا (ع) حسین سیدی 3.7 3 صفحۀ 17 0 2 فاطمه 1402/9/12 ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی محمدعلی حبیب اللهیان 4.1 92 صفحۀ 306 ما به این دنیا اومدیم تا قیمت پیدا کنیم، نه این که به هر قیمتی زندگی کنیم. 0 6
بریده کتابهای فاطمه فاطمه 1403/2/7 مربع های قرمز: خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا از کودکی تا پایان دفاع مقدس زینب عرفانیان 4.3 37 صفحۀ 148 آن موقع ها هنوز نمی دانستم اصلی ترین ویژگی یک اطلاعاتی کار بلد همین زار زدن های شبانه است نمی دانستم اگر دستش از آسمان کوتاه باشد راه و معبر های زمین را پیدا نمیکند. اگر نفسش در مشتش نباشد در این بیابان بی سر و ته گم میشود طول کشید تا به قول عزیزی بفهمم شناختن و پیدا کردن معبر ها در گرو شناختن پیچ و خم های نفس است 0 7 فاطمه 1403/1/7 اسطوره های عشق: بر اساس داستان واقعی کمال سید 3.2 5 صفحۀ 128 دنیا چیزی نیست مگر ساعتی اشتیاق دیدار تو و زندگی چیزی نیست مگر گذرگاهی به سوی فنای در تو و عمر چیزی نیست مگر لحظات مبارزه به خاطر تو و در راه تو پس خدایا زندگی ام را کلمه رضایت و روحم را ضربان امید و آرزو قرار ده. 0 4 فاطمه 1403/1/5 اسطوره های عشق: بر اساس داستان واقعی کمال سید 3.2 5 صفحۀ 96 تماشاگران بغداد سال۱۹۷۶م چهره ای را میبینند که حزب بعث آن را رنگ زده و خیلی چیز ها را زیر ماسک خود پنهان میکند چیز هایی که در واقع روح این شهر محسوب میشوند هر چند فقط بغداد این ماسک ترسناک را به چهره ندارد بلکه تمام شهر های عراق ترس و احساس خطر از جانب نیروی ناشناخته ای هستند که این ماسک هارا بر چهره زده است. 0 4 فاطمه 1402/11/28 اینک شوکران: منوچهر مدق به روایت همسر شهید جلد 1 مریم برادران حقیر 4.5 37 صفحۀ 5 جنگ تمام شد و مرد به شهر برگشت . با تنی خسته و زخم هایی در آن، که آرام آرام خود را نشان میداد. زخم هایی که میخواست سال های سخت ماندن را کوتاه کند، اما زندگی در کار دیگری بود؛ لحظه لحظه اش اورا به خود پیوند می زد و ماندن بهانه ای شده بود برای این که این پیوند ردی بر زمین بگذارد. 0 3 فاطمه 1402/11/15 خاک های نرم کوشک سعید عاکف 4.4 66 صفحۀ 55 تا تاریخ هست و تا این دنیا هست اونایی که توی جنگ بدر بودن با اونایی که نبودن فرق دارن چه بسا بعضی ها دوست داشتن توی جنگ باشن ولی توفیق پیدا نکردن. حالا اون لحظه مدینه نبودن یا مریض بودن یا هر چی که بوده نمیخواستن خلاف دستور پیغمبر(ص) عمل کنن. فقط توفیق نداشتن! 0 8 فاطمه 1402/11/11 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 42 صفحۀ 29 جنگ بزرگ و کوچک نمیشناسد. هرچقدر هم چریک باشی و نترس گاهی غیر ارادی اعضای بدنت از ذهنت دستور نمی گیرد و خودسر عمل میکند تو انسان شجاعی هستی اما پاهایت می لرزد تو از مرگ نمیترسی اما وقتی فکر میکنی که با ملک الموت فاصله چندانی نداری ته دلت خالی میشود! 0 15 فاطمه 1402/9/15 خاطر نازک گل؛ نگاهی نو به زندگی و شخصیت حضرت زهرا (ع) حسین سیدی 3.7 3 صفحۀ 17 0 2 فاطمه 1402/9/12 ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی محمدعلی حبیب اللهیان 4.1 92 صفحۀ 306 ما به این دنیا اومدیم تا قیمت پیدا کنیم، نه این که به هر قیمتی زندگی کنیم. 0 6