بریدۀ کتاب

فاطمه

1402/11/28

بریدۀ کتاب

صفحۀ 5

جنگ تمام شد و مرد به شهر برگشت . با تنی خسته و زخم هایی در آن، که آرام آرام خود را نشان میداد. زخم هایی که میخواست سال های سخت ماندن را کوتاه کند، اما زندگی در کار دیگری بود؛ لحظه لحظه اش اورا به خود پیوند می زد و ماندن بهانه ای شده بود برای این که این پیوند ردی بر زمین بگذارد.

جنگ تمام شد و مرد به شهر برگشت . با تنی خسته و زخم هایی در آن، که آرام آرام خود را نشان میداد. زخم هایی که میخواست سال های سخت ماندن را کوتاه کند، اما زندگی در کار دیگری بود؛ لحظه لحظه اش اورا به خود پیوند می زد و ماندن بهانه ای شده بود برای این که این پیوند ردی بر زمین بگذارد.

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.