بریدههای کتاب Farzan Farzan 1403/11/9 یادداشت ها آلبر کامو 4.7 0 صفحۀ 174 جایگاه روح خود روح است،و در خود می تواند از بهشت دوزخ و از دوزخ بهشتی بیافریند. 0 0 Farzan 1403/11/7 رنج های ورتر جوان یوهان ولفگانگ فون گوته 4.0 57 صفحۀ 122 همین بس که سرچشمه های همه نکبت ها در خودم نهفته است ،همان طور که پیش تر ها سرچشمه ی همه شادی ها در من بود. 0 22 Farzan 1403/11/7 رنج های ورتر جوان یوهان ولفگانگ فون گوته 4.0 57 صفحۀ 130 آه ای خدای آسمان،ایا سرنوشتی که نصیب انسان کرده ای این است که روی خوشبختی را نبیند مگر وقتی که هنوز به عقل نرسیده ،یا وقتی همین عقل را از کف داده است! 0 0 Farzan 1403/10/23 یادداشت ها آلبر کامو 4.7 0 صفحۀ 102 ما درست در وسط یک تناقض زندگی می کنیم . قرن ما،تا خرخره در این تناقض زندگی می کند و خفه می شود،به آن که حتی قطره اشکی برای تسکین عذابش باشد. 0 0 Farzan 1403/10/20 یادداشت ها آلبر کامو 4.7 0 صفحۀ 118 می نویسی جنگ لهت کرده ،که دلت میخواهد بمیری،اما آنچه نمی توانی تحمل کنی این حماقت عمومی این عطش جبونانه به خونریزی،و این ساده لوحی جنایتکارانه است که هنوز باور دارد مشکلات بشری را می توان با خون حل کرد. 0 0 Farzan 1403/10/20 یادداشت ها آلبر کامو 4.7 0 صفحۀ 122 نباید انقلاب کرد تا طبقه ای قدرت بگیرد،بلکه باید انقلاب کرد تا فرصتی برای زیستن پیش آید. 0 25 Farzan 1403/10/19 بیچارگان فیودور داستایفسکی 3.7 77 صفحۀ 16 امروز چیزی جز عذاب ،ملال و غم حس نکردم . این هم روزی بود مثل روزهای دیگر!. 0 2 Farzan 1403/10/19 بیچارگان فیودور داستایفسکی 3.7 77 صفحۀ 92 من آدم خجالتی و مردم گریزی هستم ؛دلم می خواهد مدتها و مدتها در همان گوشه مانوسم بمانم.در گوشه ای که به آن عادت کرده ای یکجورهای بهتر است،حتی اگر نیمی از اوقات به غم و غصه خوردن بگذرد. 0 3
بریدههای کتاب Farzan Farzan 1403/11/9 یادداشت ها آلبر کامو 4.7 0 صفحۀ 174 جایگاه روح خود روح است،و در خود می تواند از بهشت دوزخ و از دوزخ بهشتی بیافریند. 0 0 Farzan 1403/11/7 رنج های ورتر جوان یوهان ولفگانگ فون گوته 4.0 57 صفحۀ 122 همین بس که سرچشمه های همه نکبت ها در خودم نهفته است ،همان طور که پیش تر ها سرچشمه ی همه شادی ها در من بود. 0 22 Farzan 1403/11/7 رنج های ورتر جوان یوهان ولفگانگ فون گوته 4.0 57 صفحۀ 130 آه ای خدای آسمان،ایا سرنوشتی که نصیب انسان کرده ای این است که روی خوشبختی را نبیند مگر وقتی که هنوز به عقل نرسیده ،یا وقتی همین عقل را از کف داده است! 0 0 Farzan 1403/10/23 یادداشت ها آلبر کامو 4.7 0 صفحۀ 102 ما درست در وسط یک تناقض زندگی می کنیم . قرن ما،تا خرخره در این تناقض زندگی می کند و خفه می شود،به آن که حتی قطره اشکی برای تسکین عذابش باشد. 0 0 Farzan 1403/10/20 یادداشت ها آلبر کامو 4.7 0 صفحۀ 118 می نویسی جنگ لهت کرده ،که دلت میخواهد بمیری،اما آنچه نمی توانی تحمل کنی این حماقت عمومی این عطش جبونانه به خونریزی،و این ساده لوحی جنایتکارانه است که هنوز باور دارد مشکلات بشری را می توان با خون حل کرد. 0 0 Farzan 1403/10/20 یادداشت ها آلبر کامو 4.7 0 صفحۀ 122 نباید انقلاب کرد تا طبقه ای قدرت بگیرد،بلکه باید انقلاب کرد تا فرصتی برای زیستن پیش آید. 0 25 Farzan 1403/10/19 بیچارگان فیودور داستایفسکی 3.7 77 صفحۀ 16 امروز چیزی جز عذاب ،ملال و غم حس نکردم . این هم روزی بود مثل روزهای دیگر!. 0 2 Farzan 1403/10/19 بیچارگان فیودور داستایفسکی 3.7 77 صفحۀ 92 من آدم خجالتی و مردم گریزی هستم ؛دلم می خواهد مدتها و مدتها در همان گوشه مانوسم بمانم.در گوشه ای که به آن عادت کرده ای یکجورهای بهتر است،حتی اگر نیمی از اوقات به غم و غصه خوردن بگذرد. 0 3