بریدههای کتاب رها:) رها:) 22 ساعت پیش فرمول نجات پی استیسی مک آنلتی 4.2 12 صفحۀ 160 0 0 رها:) 6 روز پیش فرمول نجات پی استیسی مک آنلتی 4.2 12 صفحۀ 83 "تغییر دادن دنیا برای کسی مثل من که هر روز تلاش می کند فقط دوام بیارد، انتظار خیلی زیادی است. 0 0 رها:) 1404/6/28 - 15:39 هری پاتر و شاهزاده دو رگه 6 (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.8 41 صفحۀ 627 «این طور که معلومه تو...» هری گفت: «نوکر سرسپرده ی دامبلدورم، درسته.» 0 0 رها:) 1404/6/28 - 15:36 هری پاتر و شاهزاده دو رگه 6 (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.8 41 صفحۀ 586 « به جرئتی ازورد های خودم علیه خودم استفاده میکنی، پاتر؟ این من بودم که اونارو اختراع کردم... من، شاهزاده دورگه!» 0 0 رها:) 1404/6/28 - 15:34 هری پاتر و شاهزاده دو رگه 6 (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.8 41 صفحۀ 578 اما شخص دیگری با نرمی بسیار نام اسنیپ را صدا کرد: « سوروس...» آن صدا بیش تر از تمام تجربه های آن شب، هری را ترساند. برای اولین بار دامبلدور التماس می کرد. اسنیپ چیزی نگفت. ... « سوروس... خواهش میکنم...» اسنیپ چوبدستی اش را بالا آورد و دامبلدور را نشانه گرفت. « آواداکداورا!» 0 0 رها:) 1404/6/28 - 15:30 هری پاتر و شاهزاده دو رگه 6 (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.8 41 صفحۀ 562 دامبلدور با وجود سرمای گزنده ی آب، صدایش اندکی قوی تر شده بود گفت: « نگران نیستم، هری، چون با تو هستم.» 0 0 رها:) 1404/6/28 - 15:27 هری پاتر و محفل ققنوس 5 (گالینگور کتابسرای تندیس) جی. کی. رولینگ 4.8 2 صفحۀ 671 «ارتش دامبلدور، کورنلیوس! این ارتش پاتر نیست، ارتش دامبلدوره!» «ولی... ولی...» ... «تو؟» دامبلدور رضایتمندانه گفت:« درسته.» 0 0 رها:) 1404/6/12 - 17:02 هری پاتر و جام آتش (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.7 51 صفحۀ 25 در آن لحظه بیش از هر چیز نیاز داشت با کسی حرف بزند، با کسی مثل پدر و مادر... نیاز به جادوگر بزرگسالی داشت که بتواند بدون خجالت مشکلش را با او در میان بگذارد و نظرش را بپرسد... کسی که او را دوست داشته باشد و از جادوی سیاه سر در بیاورد... آن گاه جواب معمایش را یافت. جوابش چندان ساده و بدیهی بود که هری از این که بلافاصله به یادش نیفتاده بود حیرتزده شد... مشکلگشای او سیریوس بود... 0 0 رها:) 1404/4/30 - 22:53 هری پاتر و زندانی آزکابان (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.7 138 صفحۀ 64 برای چی باید ادب بشیم؟ ادب و تربیت همه ی لذت های زندگی رو از بین می بره! -جرج و فرد ویزلی 0 0 رها:) 1404/4/21 - 20:31 جادوهای همیشگی؛ معبد اسرارآمیز کریس کالفر 4.4 5 صفحۀ 275 خطرناک ترین دروغ ها اون هایی هستن که به خودمون می گیم. 0 0 رها:) 1404/4/21 - 20:28 هری پاتر و حفره اسرارآمیز جلد 2 جی. کی. رولینگ 4.6 109 صفحۀ 146 شنیدن صدا هایی که کسی نمی تونه بشنوه، حتی توی دنیای جادوگر ها نشونه ی خوبی نیست. 0 1 رها:) 1404/4/21 - 20:19 هری پاتر و سنگ جادو جی. کی. رولینگ 4.8 19 صفحۀ 178 از آن لحظه به بعد هرماینی گرنجر دوستشان بود. بسیاری از حوادث به دوستی و صمیمیت ختم می شوند و از پا در آوردن یک غول غارنشین سه و نیم متری یکی از همین حوادث بود. 0 2
بریدههای کتاب رها:) رها:) 22 ساعت پیش فرمول نجات پی استیسی مک آنلتی 4.2 12 صفحۀ 160 0 0 رها:) 6 روز پیش فرمول نجات پی استیسی مک آنلتی 4.2 12 صفحۀ 83 "تغییر دادن دنیا برای کسی مثل من که هر روز تلاش می کند فقط دوام بیارد، انتظار خیلی زیادی است. 0 0 رها:) 1404/6/28 - 15:39 هری پاتر و شاهزاده دو رگه 6 (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.8 41 صفحۀ 627 «این طور که معلومه تو...» هری گفت: «نوکر سرسپرده ی دامبلدورم، درسته.» 0 0 رها:) 1404/6/28 - 15:36 هری پاتر و شاهزاده دو رگه 6 (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.8 41 صفحۀ 586 « به جرئتی ازورد های خودم علیه خودم استفاده میکنی، پاتر؟ این من بودم که اونارو اختراع کردم... من، شاهزاده دورگه!» 0 0 رها:) 1404/6/28 - 15:34 هری پاتر و شاهزاده دو رگه 6 (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.8 41 صفحۀ 578 اما شخص دیگری با نرمی بسیار نام اسنیپ را صدا کرد: « سوروس...» آن صدا بیش تر از تمام تجربه های آن شب، هری را ترساند. برای اولین بار دامبلدور التماس می کرد. اسنیپ چیزی نگفت. ... « سوروس... خواهش میکنم...» اسنیپ چوبدستی اش را بالا آورد و دامبلدور را نشانه گرفت. « آواداکداورا!» 0 0 رها:) 1404/6/28 - 15:30 هری پاتر و شاهزاده دو رگه 6 (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.8 41 صفحۀ 562 دامبلدور با وجود سرمای گزنده ی آب، صدایش اندکی قوی تر شده بود گفت: « نگران نیستم، هری، چون با تو هستم.» 0 0 رها:) 1404/6/28 - 15:27 هری پاتر و محفل ققنوس 5 (گالینگور کتابسرای تندیس) جی. کی. رولینگ 4.8 2 صفحۀ 671 «ارتش دامبلدور، کورنلیوس! این ارتش پاتر نیست، ارتش دامبلدوره!» «ولی... ولی...» ... «تو؟» دامبلدور رضایتمندانه گفت:« درسته.» 0 0 رها:) 1404/6/12 - 17:02 هری پاتر و جام آتش (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.7 51 صفحۀ 25 در آن لحظه بیش از هر چیز نیاز داشت با کسی حرف بزند، با کسی مثل پدر و مادر... نیاز به جادوگر بزرگسالی داشت که بتواند بدون خجالت مشکلش را با او در میان بگذارد و نظرش را بپرسد... کسی که او را دوست داشته باشد و از جادوی سیاه سر در بیاورد... آن گاه جواب معمایش را یافت. جوابش چندان ساده و بدیهی بود که هری از این که بلافاصله به یادش نیفتاده بود حیرتزده شد... مشکلگشای او سیریوس بود... 0 0 رها:) 1404/4/30 - 22:53 هری پاتر و زندانی آزکابان (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.7 138 صفحۀ 64 برای چی باید ادب بشیم؟ ادب و تربیت همه ی لذت های زندگی رو از بین می بره! -جرج و فرد ویزلی 0 0 رها:) 1404/4/21 - 20:31 جادوهای همیشگی؛ معبد اسرارآمیز کریس کالفر 4.4 5 صفحۀ 275 خطرناک ترین دروغ ها اون هایی هستن که به خودمون می گیم. 0 0 رها:) 1404/4/21 - 20:28 هری پاتر و حفره اسرارآمیز جلد 2 جی. کی. رولینگ 4.6 109 صفحۀ 146 شنیدن صدا هایی که کسی نمی تونه بشنوه، حتی توی دنیای جادوگر ها نشونه ی خوبی نیست. 0 1 رها:) 1404/4/21 - 20:19 هری پاتر و سنگ جادو جی. کی. رولینگ 4.8 19 صفحۀ 178 از آن لحظه به بعد هرماینی گرنجر دوستشان بود. بسیاری از حوادث به دوستی و صمیمیت ختم می شوند و از پا در آوردن یک غول غارنشین سه و نیم متری یکی از همین حوادث بود. 0 2