بریده‌های کتاب ﴿وحیـــد تاجــی﴾ 📚

بریدۀ کتاب

صفحۀ 44

یاد آیات ۳۳ الی ۳۵ سوره مبارکه زخرف افتادم: وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ ﴿۳۳﴾ و اگر [بهره مندی کفار از انواع نعمت های مادی و تهیدستی مؤمنان، سبب] این نبود که همه مردم [به خاطر ضعف ایمان و ناآگاه بودن به حقایق] بر محور کفر امتی واحد شوند، ما برای خانه های کافران به [خدای] رحمان سقف هایی از نقره قرار می دادیم و نردبان هایی که با آن بر بالای خانه ها برآیند. وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ ﴿۳۴﴾ و برای خانه هایشان [نیز] درها و تخت هایی [از نقره می ساختیم] که بر آن تکیه زنند، وَزُخْرُفًا وَإِنْ كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۳۵﴾ و عماراتشان به زر و زیور می‌آراستیم، و اینها همه متاع (پست فانی مردم) دنیاست و (نعمتهای ابدی) آخرت نزد خدای تو مخصوص اهل تقواست.

0

بریدۀ کتاب

صفحۀ 35

حضرت فرمودند: به من اقتدا کن اگرچه در عملت نقصی باشد، ای معاذ! مواظب زبان خودت باش که درباره برادرانت که حافظان قرآن هستند سخن ناهنجاری نگویی و گناهت را متوجه خود بدان نه اینکه به پای آنها گذاری و با نکوهش آنها خودت را پاک جلوه دهی، خود را برتر از آنها مدان و کار دنیا را در کار آخرت داخل نما و در نشست و برخاست با مردمان از تکبر بپرهیز تا مردم به خاطر سوء خـُلق تو از تو برحذر نباشند و در گوشی با کسی سخن مگو درحالی که نفر سومی در آنجا هست، خود را بزرگ تر از دیگران مپندار و با زبان ، مردمان را از هم جدا نکن و رشته برادری بین آن ها را نگسل که اگر چنین کنی در قیامت سگ های دوزخ ، تو را از هم بدرند و پاره پاره ات بنمایند. خدای تبارک و تعالی در قرآن می فرماید: «وَ الناشِطاتِ نَشطاً» آیا می دانی معنای این آیه چیست؟ یعنی سگهایی در دوزخ که گوشت و استخوان را می درند معاذ گوید : گفتم: پدر و مادرم به فدایت! چه کسی را طاقت این خصلت ها است و می تواند نجات پیدا کند؟! حضرت فرمود: ای معاذ! این امور برای کسی که خدا برایش آسان نموده سهل خواهد بود.

0

بریدۀ کتاب

صفحۀ 116

مولا فرمود: «التودد نصف العقل» : دوست داشتن نصف عقل است. ... خداوند باطن مومنین را با مهر و عشق به هم پیوند داده. الفت و ولایت کاری خدایی است: الله الف بین قلوبهم .. انقلابی بودن به مطالبه گری و فریاد زدن زیاد نیست. به دوست داشتن مردم و ایثار کردن برای آن هاست. ... آدم ها یا از غرض ورزی و خودخواهی خالی اند و می توانند دوست بدارند یا خود را دوست دارند و دیگران را طعمه و رقیب و ناچیز می بینند. الفتْ حقیقتِ اخوت است و اخوتْ شکل ساختاریِ به هم پیوستن مؤمنین در جامعه است. الفتْ باطنِ اخوت است و اخوت جامه و کالبدِ الفت. ... اما «وفاق» اعتباری است . اصالتْ با الفت است. وفاقْ مصلحت محور و توافقی بر یک غرض مشترک است. الفت اما غیر غرض ورزانه و بر اساس صدق و از شعبه های وَلایت است. الفت که به محاق برود، ناچار و ناگزیر از وفاق می شویم. اما هوش دار که مؤمنین با رشتهٔ ولایت به هم وصل اند و قطع این سلسله به رانده شدن از بارگاه ولا می انجامد. من بیان رهبر انقلاب را در جمعه نصر در بیان مفهوم «ولایت» و نسبت میان مومنین اینگونه می فهمم.

1