بریدههای کتاب سمیه بانشی سمیه بانشی دیروز فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 122 در اخلاق اسلامی، محور و آن چیزی که حجم اخلاقی به دور آن می گردد یا به تعبیر دیگر آن نقطه ای از روح انسان که اسلام روی آن دست گذاشته است برای احیای اخلاق انسانی و برای اینکه انسان را به سوی اخلاق سوق بدهد، کرامت و عزت نفس است. 0 5 سمیه بانشی دیروز فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 225 کار اخلاقی آن کاری است که در دوردست، منافع را تامین می کند و کار غیر اخلاقی یعنی کاری که در آن انسان فقط همان نزدیکش را می بیند. 0 12 سمیه بانشی دیروز فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 187 تنها دوای درد بشر امروز خدا آگاهی مقرون به گرایش و تسلیم و خضوع در مقابل حق است. البته قرآن همیشه علم و ایمان را در کنار یکدیگر ذکر می کند. بشر امروز علم را دارد، دوای درد او ایمان است. 0 7 سمیه بانشی دیروز فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 187 ایمان مسئله ای است مبتنی بر آگاهی، ولی همراه با گرایش. ایمان یعنی تسلیم، یعنی خدا آگاهی مقرون به گرایش و تسلیم در پیشگاه حق. 0 7 سمیه بانشی دیروز فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 186 علم، انسان را در رسیدن به هدف هایش کمک می کند،به او وسیله می دهد ولی به انسان هدف نمی دهد که از این راه برو یا از آن راه. 0 5 سمیه بانشی دیروز فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 186 آگاهی جز اطلاع چیز دیگری نیست. آگاهی یعنی آگاهی. آیا آگاهی و اطلاع می تواند انسان را بسازد؟ آگاهی جز اینکه فضا را برای انسان روشن می کند، کار دیگری نمی کند. آگاهی به انسان هدف نمی دهد، همان طور که علم برای انسان هدف خلق نمی کند. 0 4 سمیه بانشی دیروز فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 186 روشنفکر کیست؟ کسی است که یک نوع آگاهی خاص دارد که آن آگاهی خاص، او را به سوی هدف های انسانی می کشاند. 0 5 سمیه بانشی دیروز فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 167 انسان خود را گم می کند، خود را فراموش می کند و غیر خود را خود می پندارد؛ و اخلاق، بازگشت انسان به بازیافتن خود اصیل و خود واقعی خویش است. 0 2 سمیه بانشی 2 روز پیش فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 156 عالم طبیعت یک جریان مداوم و یک واحد حرکت است، یعنی هیچ چیزی در عالم در دو لحظه به یک حال نیست. 0 8 سمیه بانشی 2 روز پیش فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 139 انسان آنگاه که میلها بر اراده ی اخلاقی غالب می شودواقعاً احساس می کند که شکست خورده، خودش را ملامت می کند می گوید خاک بر سرت، حالا فهمیدم که من چیزی نیستم. ولی وقتی که اراده ی اخلاقی بر میل طبیعی پیروز می شود، احساس موفقیت و پیروزی می کند و به خودش امیدوار می شود. این همان جاست که انسان درک می کند که خود اصلی، خود واقعی، من حقیقی، آن اراده ی اخلاقی است که تحت فرمان عقل می باشد و این میل در من یک ابزار است، من واقعی آن نیست، من واقعیِ من این میل و این طبیعت نیست،این بیگانه است که دارد من را شکست می دهد. 9 7 سمیه بانشی 2 روز پیش فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 146 انسان چون روح ملکوتی است، جنسش جنس عظمت است،زیرا جنس ملکوت عظمت است. وقتی انسان خود ملکوتی را احساس کند تن به حقارت نمی دهد. 0 2 سمیه بانشی 2 روز پیش فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 111 عقل از مقوله ی ادراک است نه از مقوله ی احساس. همه ی حسن و قبح هایی که حسن و قبح عقلی نامیده می شوند در واقع حسن و قبح قلبی است چون حسن، زیبایی است و قبح، زشتی و اینها از مقوله ی احساس است نه از مقوله ی ادراک که کار عقل باشد، و احساس در واقع کار قلب است. 0 3 سمیه بانشی 3 روز پیش فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 33 سه چیز از اخلاق بزرگوارانه است: به آن که با تو قطع رابطه کرده است بپیوندی و به آن که تو را محروم داشته است ببخشی و کسی را که به تو ظلم کرده است عفو نمایی. تحف العقول 0 10 سمیه بانشی 3 روز پیش فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 28 فعل اخلاقی و انسانی یعنی کاری که از حد کارهای طبیعی انسان بالاتر است. 0 10 سمیه بانشی 5 روز پیش ملاقات در شب آفتابی علی موذنی 4.3 10 صفحۀ 69 از جبهه که رسیدم،سوار یک مینی بوس شدم و اولین چیزی که احساس کردم، ناامنی بود، آن هم در میان مردم، و این خیلی عجیب بود. نه اینکه آنها قصد صدمه زدن به من را داشته باشند، نه، اتفاقاً اصلا اعتنایی به من نداشتند، و همین بی اعتنایی در من احساس ناامنی ایجاد کرد. و تازه احساس حسام را دریافتم و فهمیدم که هر بار از جبهه می آمده، در شهر چه می کشیده است... 0 5 سمیه بانشی 6 روز پیش دختر موشرابی محمد حسین زاده 4.0 34 صفحۀ 228 دختر موشرابی روایت دختران این سرزمین است در کوچه پس کوچه های تاریک و روشن تاریخ این مُلک! دخترانی که گاه پرچمدار بودند و گاه قربانی ساده اندیشی ها و فریب خوردن ها! روایت، روایت خیانت هاست و تجاوزها! قصه، قصه ی پاکی شیرین هاست و غیرت فرهادها! حکایت خروش لیلی هاست در کشاکش نبرد مجنون ها، حماسه رستم ها و سوگ تهمینه ها! حرف، حرف رجزخوانی منصور حلاج است بر سر دار! رقص خون سیاوش است در میانه ی میدان مکر سودابه ها! اگر دشنه ی خیانت شغادها کم نخورده ایم؛ ولی برق غیرت آرش ها را هم کم ندیده ایم! 0 8 سمیه بانشی 6 روز پیش دختر موشرابی محمد حسین زاده 4.0 34 صفحۀ 170 پرنده باید خودش بخواهد که بپرد. بال پریدن را که خدا داده. اراده اش را هم داده! مشکل آنجاست که پرنده های بسیاری گرفتار زمین شده اند! می ترسند اگر پرواز کنند، همین چند دانه گندم پیش پایشان را از دست بدهند. بی خبر از آنکه خیلی از آن گندم ها طعمه بوده است که به دام بیفتند و زمینی شوند. آن ها که توانستند دل بکنند و در دام نیفتند، پر کشیدند و آسمانی شدند. 0 7 سمیه بانشی 6 روز پیش دختر موشرابی محمد حسین زاده 4.0 34 صفحۀ 152 هر صندوقی را کلیدی است و هر گنجی را نقشه ای. شاه کلید برای صندوق های کم ارزش و گنج های بی بهاست. هر چقدر گنجت گرانبهاتر، کلید صندوقش کم یاب تر. کلید صندوق دل را هر کسی ندارد. کلید عقل در قفل دل نمی چرخد. دل را حرف دل باید. 0 7 سمیه بانشی 7 روز پیش دختر موشرابی محمد حسین زاده 4.0 34 صفحۀ 73 هر چه بر سر این مُلک می رود، یا به واسطه ی اعتماد بی جا به اجنبی است یا کوتاهی در مقابل زیاده خواهی او. در مقابل اجنبی اگر گردن کج کردی، تا به زانویت ننشاند، دست بردار نخواهد بود. وقتی سر تسلیم فرود آوردی، سر ذلت هم باید فرود آوری. وقتی خودت را علیل نمایاندی، او را برای ذلیل کردن خودت حریص کردی. در مقابل متکبر باید متکبر بود. در مقابل گردن کش، گردن کش باش. گردن کج کنی، گردنت را خواهد زد. 0 5 سمیه بانشی 7 روز پیش دختر موشرابی محمد حسین زاده 4.0 34 صفحۀ 65 خون مظلوم آتش در نیستان است! فغانش که بلند شود دل های خواب را هم نهیب می زند. 0 6
بریدههای کتاب سمیه بانشی سمیه بانشی دیروز فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 122 در اخلاق اسلامی، محور و آن چیزی که حجم اخلاقی به دور آن می گردد یا به تعبیر دیگر آن نقطه ای از روح انسان که اسلام روی آن دست گذاشته است برای احیای اخلاق انسانی و برای اینکه انسان را به سوی اخلاق سوق بدهد، کرامت و عزت نفس است. 0 5 سمیه بانشی دیروز فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 225 کار اخلاقی آن کاری است که در دوردست، منافع را تامین می کند و کار غیر اخلاقی یعنی کاری که در آن انسان فقط همان نزدیکش را می بیند. 0 12 سمیه بانشی دیروز فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 187 تنها دوای درد بشر امروز خدا آگاهی مقرون به گرایش و تسلیم و خضوع در مقابل حق است. البته قرآن همیشه علم و ایمان را در کنار یکدیگر ذکر می کند. بشر امروز علم را دارد، دوای درد او ایمان است. 0 7 سمیه بانشی دیروز فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 187 ایمان مسئله ای است مبتنی بر آگاهی، ولی همراه با گرایش. ایمان یعنی تسلیم، یعنی خدا آگاهی مقرون به گرایش و تسلیم در پیشگاه حق. 0 7 سمیه بانشی دیروز فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 186 علم، انسان را در رسیدن به هدف هایش کمک می کند،به او وسیله می دهد ولی به انسان هدف نمی دهد که از این راه برو یا از آن راه. 0 5 سمیه بانشی دیروز فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 186 آگاهی جز اطلاع چیز دیگری نیست. آگاهی یعنی آگاهی. آیا آگاهی و اطلاع می تواند انسان را بسازد؟ آگاهی جز اینکه فضا را برای انسان روشن می کند، کار دیگری نمی کند. آگاهی به انسان هدف نمی دهد، همان طور که علم برای انسان هدف خلق نمی کند. 0 4 سمیه بانشی دیروز فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 186 روشنفکر کیست؟ کسی است که یک نوع آگاهی خاص دارد که آن آگاهی خاص، او را به سوی هدف های انسانی می کشاند. 0 5 سمیه بانشی دیروز فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 167 انسان خود را گم می کند، خود را فراموش می کند و غیر خود را خود می پندارد؛ و اخلاق، بازگشت انسان به بازیافتن خود اصیل و خود واقعی خویش است. 0 2 سمیه بانشی 2 روز پیش فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 156 عالم طبیعت یک جریان مداوم و یک واحد حرکت است، یعنی هیچ چیزی در عالم در دو لحظه به یک حال نیست. 0 8 سمیه بانشی 2 روز پیش فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 139 انسان آنگاه که میلها بر اراده ی اخلاقی غالب می شودواقعاً احساس می کند که شکست خورده، خودش را ملامت می کند می گوید خاک بر سرت، حالا فهمیدم که من چیزی نیستم. ولی وقتی که اراده ی اخلاقی بر میل طبیعی پیروز می شود، احساس موفقیت و پیروزی می کند و به خودش امیدوار می شود. این همان جاست که انسان درک می کند که خود اصلی، خود واقعی، من حقیقی، آن اراده ی اخلاقی است که تحت فرمان عقل می باشد و این میل در من یک ابزار است، من واقعی آن نیست، من واقعیِ من این میل و این طبیعت نیست،این بیگانه است که دارد من را شکست می دهد. 9 7 سمیه بانشی 2 روز پیش فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 146 انسان چون روح ملکوتی است، جنسش جنس عظمت است،زیرا جنس ملکوت عظمت است. وقتی انسان خود ملکوتی را احساس کند تن به حقارت نمی دهد. 0 2 سمیه بانشی 2 روز پیش فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 111 عقل از مقوله ی ادراک است نه از مقوله ی احساس. همه ی حسن و قبح هایی که حسن و قبح عقلی نامیده می شوند در واقع حسن و قبح قلبی است چون حسن، زیبایی است و قبح، زشتی و اینها از مقوله ی احساس است نه از مقوله ی ادراک که کار عقل باشد، و احساس در واقع کار قلب است. 0 3 سمیه بانشی 3 روز پیش فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 33 سه چیز از اخلاق بزرگوارانه است: به آن که با تو قطع رابطه کرده است بپیوندی و به آن که تو را محروم داشته است ببخشی و کسی را که به تو ظلم کرده است عفو نمایی. تحف العقول 0 10 سمیه بانشی 3 روز پیش فلسفه اخلاق مرتضی مطهری 4.4 7 صفحۀ 28 فعل اخلاقی و انسانی یعنی کاری که از حد کارهای طبیعی انسان بالاتر است. 0 10 سمیه بانشی 5 روز پیش ملاقات در شب آفتابی علی موذنی 4.3 10 صفحۀ 69 از جبهه که رسیدم،سوار یک مینی بوس شدم و اولین چیزی که احساس کردم، ناامنی بود، آن هم در میان مردم، و این خیلی عجیب بود. نه اینکه آنها قصد صدمه زدن به من را داشته باشند، نه، اتفاقاً اصلا اعتنایی به من نداشتند، و همین بی اعتنایی در من احساس ناامنی ایجاد کرد. و تازه احساس حسام را دریافتم و فهمیدم که هر بار از جبهه می آمده، در شهر چه می کشیده است... 0 5 سمیه بانشی 6 روز پیش دختر موشرابی محمد حسین زاده 4.0 34 صفحۀ 228 دختر موشرابی روایت دختران این سرزمین است در کوچه پس کوچه های تاریک و روشن تاریخ این مُلک! دخترانی که گاه پرچمدار بودند و گاه قربانی ساده اندیشی ها و فریب خوردن ها! روایت، روایت خیانت هاست و تجاوزها! قصه، قصه ی پاکی شیرین هاست و غیرت فرهادها! حکایت خروش لیلی هاست در کشاکش نبرد مجنون ها، حماسه رستم ها و سوگ تهمینه ها! حرف، حرف رجزخوانی منصور حلاج است بر سر دار! رقص خون سیاوش است در میانه ی میدان مکر سودابه ها! اگر دشنه ی خیانت شغادها کم نخورده ایم؛ ولی برق غیرت آرش ها را هم کم ندیده ایم! 0 8 سمیه بانشی 6 روز پیش دختر موشرابی محمد حسین زاده 4.0 34 صفحۀ 170 پرنده باید خودش بخواهد که بپرد. بال پریدن را که خدا داده. اراده اش را هم داده! مشکل آنجاست که پرنده های بسیاری گرفتار زمین شده اند! می ترسند اگر پرواز کنند، همین چند دانه گندم پیش پایشان را از دست بدهند. بی خبر از آنکه خیلی از آن گندم ها طعمه بوده است که به دام بیفتند و زمینی شوند. آن ها که توانستند دل بکنند و در دام نیفتند، پر کشیدند و آسمانی شدند. 0 7 سمیه بانشی 6 روز پیش دختر موشرابی محمد حسین زاده 4.0 34 صفحۀ 152 هر صندوقی را کلیدی است و هر گنجی را نقشه ای. شاه کلید برای صندوق های کم ارزش و گنج های بی بهاست. هر چقدر گنجت گرانبهاتر، کلید صندوقش کم یاب تر. کلید صندوق دل را هر کسی ندارد. کلید عقل در قفل دل نمی چرخد. دل را حرف دل باید. 0 7 سمیه بانشی 7 روز پیش دختر موشرابی محمد حسین زاده 4.0 34 صفحۀ 73 هر چه بر سر این مُلک می رود، یا به واسطه ی اعتماد بی جا به اجنبی است یا کوتاهی در مقابل زیاده خواهی او. در مقابل اجنبی اگر گردن کج کردی، تا به زانویت ننشاند، دست بردار نخواهد بود. وقتی سر تسلیم فرود آوردی، سر ذلت هم باید فرود آوری. وقتی خودت را علیل نمایاندی، او را برای ذلیل کردن خودت حریص کردی. در مقابل متکبر باید متکبر بود. در مقابل گردن کش، گردن کش باش. گردن کج کنی، گردنت را خواهد زد. 0 5 سمیه بانشی 7 روز پیش دختر موشرابی محمد حسین زاده 4.0 34 صفحۀ 65 خون مظلوم آتش در نیستان است! فغانش که بلند شود دل های خواب را هم نهیب می زند. 0 6