بریدههای کتاب Amen gh Amen gh دیروز جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 196 صفحۀ 597 سونیا، دانستم که اگر منتظر شوم تا همه عاقل شوند خیلی وقت لازم است.... بعد نیز دانستم که چنین چیزی هرگز نخواهد شد مردم تغییر نخواهند کرد و کسی آنها را تغییر نخواهد داد و نمی ارزد که انسان سعی بیهوده کند! بله، همین طور است این قانون آنهاست... قانون است سونیا! 0 2 Amen gh 1404/5/21 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 196 صفحۀ 235 راسکلنیکف در ضمن که پیش میرفت با خود اندیشید در کجا کجا خوانده بودم که محکوم به مرگی یک ساعت پیش از مرگ میگوید یا می اندیشد که اگر مجبور میشد در بلندی یا بر فراز صخره ای زندگی کند که آنقدر باریک باشد که فقط دو پایش به روی آن جا بگیرد و در اطرافش پرتگاهها، اقیانوس و سیاهی ابدی، تنهایی ابدی و توفان ابدی باشد و به این وضع ناگزیر باشد در آن یک ذرع فضا تمام عمر هزار سال برای ابد بایستد؛ باز هم ترجیح میداد زنده بماند تا اینکه فوراً بمیرد فقط ،زیستن ، زیستن و زیستن - هر طور که باشد. اما زنده ماندن و زیستن عجب حقیقتی خداوندا چه حقیقتی چه پست است انسان پس از لحظه ای افزود اما آن کسی هم که او را به این سبب پست میخواند خودش هم پست است. 0 7 Amen gh 1404/5/11 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 196 صفحۀ 35 اما بیچارگی آقاجان، بیچارگی، عیب است. با نداشتن پول شما هنوز میتوانید شرافت و احساسات باطنی خویش را حفظ کنید و حال آنکه در بیچارگی هرگز هیچ کس نمی تواند چنین کند... 0 15 Amen gh 1404/5/1 نفرین زمین جلال آل احمد 3.8 13 صفحۀ 145 مگر نه این که « از پا افتادن» یعنی «مردن»؟ و بعد این روی پا ایستادن فقط روی پای بدن نیست، روی پای کار خود ایستادن هم هست، و روی پای اراده ی خود 0 8 Amen gh 1404/4/31 به دور از مردم شوریده تامس هاردی 3.9 18 صفحۀ 248 عشق شریف- هرچند نه امید بخش- آن است که حتی ترس از افشاندن بذر بیزاری در دل دلدار نیز نتواند آن را از پیکار با خطاهای خویش یا لغزشهای او باز دارد. 0 9 Amen gh 1404/4/15 فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 108 صفحۀ 62 گل وجود آدمی خاک فقر است که با اشک آمیخته اند و در کوره رنج پخته اند. زینب کبری گنجینه دار عالم رنج است. او را این چنین بشناس او محمل گران بارترین رنج هایی است که در این مبارکه نهفته لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في كبد. او وارث بیت الاحزان فاطمه است و بیت الاحزان قبله رنج آدمی است. 0 10 Amen gh 1404/4/15 فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 108 صفحۀ 100 تاریخ امانت دار فریاد «هل من ناصر» حسین است و فطرت گنجینه دار آن... و از آن پس کدام دلی است که با یاد او نتپد؟ مردگان را رها کن سخن از زندگان عشق میگویم... 0 6 Amen gh 1404/4/15 فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 108 صفحۀ 73 اسلام لباسی نیست که با پیکر جاهلیت جفت بیاید اما اینجا دنیاست و بادیه وهم میان ظاهر و باطن فاصله انداخته است. شیطان جاهلان متنشک را با نماز می فریبد 0 9 Amen gh 1404/4/13 فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 108 صفحۀ 8 جاهلیت ریشه در درون دارد و اگر آن مشرک بت پرست که در درون آدمی است ایمان نیاورد چه سود که بر زبان لا اله الا الله براند؟ 1 7 Amen gh 1404/4/11 دمیان هرمان هسه 3.9 39 صفحۀ 216 عشق نباید التماس کند عشق نباید تمنا کند. عشق باید قدرت لازم را برای یافتن راه خود و رسیدن به اطمینان داشته باشد. آنوقت دیگر نیازی به جذب شدن ندارد بلکه خود مجذوب میکند 0 10 Amen gh 1404/4/11 دمیان هرمان هسه 3.9 39 صفحۀ 197 روح زندگی ساده اجتماعی بسیار زیبا است. اما این چیزی نیست که اکنون در همه جا در حال شکفتگی و رشد باشد. روح اجتماعی واقعی از طریق یاری و كمك جداگانه هر يك از افراد جامعه ایجاد میشود و سپس بعد از مدتی شکل دنیا را تغییر میدهد. در حال حاضر تنها مظهر روح اجتماعی، غریزه حیوانی فعال است. انسانها به آغوش یکدیگر میروند زیرا از یکدیگر می ترسند. اشرف مخلوقات از خودش میترسد. آنها با یکدیگر متشکل میشوند تا در انتها از خودشان در مقابل خودشان دفاع کنند چرا؟ زیرا انسان زمانی که با خودش هماهنگ نشده است میترسد و قادر به شناخت خود نمی باشد. آنها اجتماعاتی تشکیل می دهند، زیرا هر کدام از عوامل ناشناخته ای در درون خود میترسند. 0 5
بریدههای کتاب Amen gh Amen gh دیروز جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 196 صفحۀ 597 سونیا، دانستم که اگر منتظر شوم تا همه عاقل شوند خیلی وقت لازم است.... بعد نیز دانستم که چنین چیزی هرگز نخواهد شد مردم تغییر نخواهند کرد و کسی آنها را تغییر نخواهد داد و نمی ارزد که انسان سعی بیهوده کند! بله، همین طور است این قانون آنهاست... قانون است سونیا! 0 2 Amen gh 1404/5/21 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 196 صفحۀ 235 راسکلنیکف در ضمن که پیش میرفت با خود اندیشید در کجا کجا خوانده بودم که محکوم به مرگی یک ساعت پیش از مرگ میگوید یا می اندیشد که اگر مجبور میشد در بلندی یا بر فراز صخره ای زندگی کند که آنقدر باریک باشد که فقط دو پایش به روی آن جا بگیرد و در اطرافش پرتگاهها، اقیانوس و سیاهی ابدی، تنهایی ابدی و توفان ابدی باشد و به این وضع ناگزیر باشد در آن یک ذرع فضا تمام عمر هزار سال برای ابد بایستد؛ باز هم ترجیح میداد زنده بماند تا اینکه فوراً بمیرد فقط ،زیستن ، زیستن و زیستن - هر طور که باشد. اما زنده ماندن و زیستن عجب حقیقتی خداوندا چه حقیقتی چه پست است انسان پس از لحظه ای افزود اما آن کسی هم که او را به این سبب پست میخواند خودش هم پست است. 0 7 Amen gh 1404/5/11 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 196 صفحۀ 35 اما بیچارگی آقاجان، بیچارگی، عیب است. با نداشتن پول شما هنوز میتوانید شرافت و احساسات باطنی خویش را حفظ کنید و حال آنکه در بیچارگی هرگز هیچ کس نمی تواند چنین کند... 0 15 Amen gh 1404/5/1 نفرین زمین جلال آل احمد 3.8 13 صفحۀ 145 مگر نه این که « از پا افتادن» یعنی «مردن»؟ و بعد این روی پا ایستادن فقط روی پای بدن نیست، روی پای کار خود ایستادن هم هست، و روی پای اراده ی خود 0 8 Amen gh 1404/4/31 به دور از مردم شوریده تامس هاردی 3.9 18 صفحۀ 248 عشق شریف- هرچند نه امید بخش- آن است که حتی ترس از افشاندن بذر بیزاری در دل دلدار نیز نتواند آن را از پیکار با خطاهای خویش یا لغزشهای او باز دارد. 0 9 Amen gh 1404/4/15 فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 108 صفحۀ 62 گل وجود آدمی خاک فقر است که با اشک آمیخته اند و در کوره رنج پخته اند. زینب کبری گنجینه دار عالم رنج است. او را این چنین بشناس او محمل گران بارترین رنج هایی است که در این مبارکه نهفته لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في كبد. او وارث بیت الاحزان فاطمه است و بیت الاحزان قبله رنج آدمی است. 0 10 Amen gh 1404/4/15 فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 108 صفحۀ 100 تاریخ امانت دار فریاد «هل من ناصر» حسین است و فطرت گنجینه دار آن... و از آن پس کدام دلی است که با یاد او نتپد؟ مردگان را رها کن سخن از زندگان عشق میگویم... 0 6 Amen gh 1404/4/15 فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 108 صفحۀ 73 اسلام لباسی نیست که با پیکر جاهلیت جفت بیاید اما اینجا دنیاست و بادیه وهم میان ظاهر و باطن فاصله انداخته است. شیطان جاهلان متنشک را با نماز می فریبد 0 9 Amen gh 1404/4/13 فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 108 صفحۀ 8 جاهلیت ریشه در درون دارد و اگر آن مشرک بت پرست که در درون آدمی است ایمان نیاورد چه سود که بر زبان لا اله الا الله براند؟ 1 7 Amen gh 1404/4/11 دمیان هرمان هسه 3.9 39 صفحۀ 216 عشق نباید التماس کند عشق نباید تمنا کند. عشق باید قدرت لازم را برای یافتن راه خود و رسیدن به اطمینان داشته باشد. آنوقت دیگر نیازی به جذب شدن ندارد بلکه خود مجذوب میکند 0 10 Amen gh 1404/4/11 دمیان هرمان هسه 3.9 39 صفحۀ 197 روح زندگی ساده اجتماعی بسیار زیبا است. اما این چیزی نیست که اکنون در همه جا در حال شکفتگی و رشد باشد. روح اجتماعی واقعی از طریق یاری و كمك جداگانه هر يك از افراد جامعه ایجاد میشود و سپس بعد از مدتی شکل دنیا را تغییر میدهد. در حال حاضر تنها مظهر روح اجتماعی، غریزه حیوانی فعال است. انسانها به آغوش یکدیگر میروند زیرا از یکدیگر می ترسند. اشرف مخلوقات از خودش میترسد. آنها با یکدیگر متشکل میشوند تا در انتها از خودشان در مقابل خودشان دفاع کنند چرا؟ زیرا انسان زمانی که با خودش هماهنگ نشده است میترسد و قادر به شناخت خود نمی باشد. آنها اجتماعاتی تشکیل می دهند، زیرا هر کدام از عوامل ناشناخته ای در درون خود میترسند. 0 5