بریدههای کتاب امیرمحمد سالاروند امیرمحمد سالاروند 5 روز پیش آنک نام گل اومبرتو اکو 4.2 35 صفحۀ 308 روز قبل بنو گفته بود برای به دست آوردن کتابی نایاب حاضر به ارتکاب گناه است. نه دروغ میگفت و نه شوخی میکرد. راهب البته باید کتابهای خود را متواضعانه دوست بدارد و نسبت به کتاب خیرخواه باشد، نه این که در پی ارضای کنجکاوی خود برآید؛ اما وسوسهی دانش برای راهب مثل وسوسهی فسق برای مرد عامی و آرزوی ثروت برای روحانیِ دنیامدار است. 0 31 امیرمحمد سالاروند 7 روز پیش دیوان انوری محمدبن محمد انوری 0.0 صفحۀ 834 دل و دینم ببرد و سود کنم گر بر این مایه اختصار کند بارکش انوری، که یار گر اوست زین بتر صدهزار بار کند 0 10 امیرمحمد سالاروند 1404/5/28 مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه محمودبن علی عزالدین کاشانی 0.0 0 صفحۀ 18 هیچ موحد به کُنه ادراک واحد جز واحد نتواند رسید. و هرچه ادراک او بدان منتهی گردد، غایت ادراک او بود، نه غایت واحد. 0 20 امیرمحمد سالاروند 1404/5/28 مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه محمودبن علی عزالدین کاشانی 0.0 0 صفحۀ 18 اگر گوئی کجا؟ مکان پیداکردهی او. و اگر گوئی کِی؟ زمان پدیدآوردهی او. 0 9 امیرمحمد سالاروند 1404/5/28 مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه محمودبن علی عزالدین کاشانی 0.0 0 صفحۀ 7 جماعتی از دوستان و برادران که در صنعت عربیّت قصیرالباع و قلیلالمتاع بودند … به هر وقت التماس ترجمهٔ عوارف المعارف از مصنّفات شیخالاسلام شهابالدین عمر سهروردی … میکردند. و این ضعیف هر چند میخواست که التماس ایشان مبذول دارد، این خاطر که خراید معانی این کتاب را از فراید الفاظش عاطل کردن همان مثال است که رابطهٔ حیات ارواح از اجساد بریدن و باطل کردن، روی مینمود و مرا از اقدام بر آن منع میفرمود. 6 11 امیرمحمد سالاروند 1404/5/21 دیباچهی نوین شاهنامه [فیلمنامه] بهرام بیضایی 4.3 5 صفحۀ 83 0 5 امیرمحمد سالاروند 1404/5/19 دیباچه ی نوین شاهنامه بهرام بیضایی 4.3 5 صفحۀ 59 3 10 امیرمحمد سالاروند 1404/5/5 ایران کجاست ایرانی کیست الناز نجفی 5.0 1 صفحۀ 24 سرزمین ایران سرزمینی نیست که گشادهدستانه منابع وافری را در اختیار انسان قرار دهد؛ اینجا پهن کردن بساط زندگی قرین با کوشش آدمی برای بالفعل کردن قوهها و کشف استعدادها بوده است. در عین حال ایران سرزمینی بیقرار است که حیات انسان در آن دائماً با تهدیدات و موقعیتهای تازه روبهروست که آدمی را به چارهاندیشی مدام وامیدارد. پس این پرسش پیش میآید که اگر فرهنگ ایرانی پر از نقص و کاستی است و اگر ایرانیان دروغگو، قانونگریز، تنبل، و خودخواهند، چگونه توانستهاند چنین سرزمینی را نه فقط قابل زیست کنند، بلکه در آن تمدنی مثالزدنی پدید آورند؟ مردمانی که به حیاتیترین منبع زیستی یعنی آب نیز به سادگی دسترسی نداشتند و باید به فنون پیچیدهای چون حفر قنات آن هم در مقیاسی وسیع روی میآوردند، چطور ممکن است متهم به تفرد شوند، حال آنکه پیداست که حفر بیش از سی و پنج هزار رشته قنات در سراسر ایران جز با هماندیشی، همیاری، و سختکوشی ممکن نیست. 0 7 امیرمحمد سالاروند 1404/4/22 مسائل پاریسیه: یادداشتهای علامه محمد قزوینی علی محمد هنر 0.0 صفحۀ 120 0 10 امیرمحمد سالاروند 1404/4/22 مسائل پاریسیه: یادداشتهای علامه محمد قزوینی علی محمد هنر 0.0 صفحۀ 43 0 18 امیرمحمد سالاروند 1404/4/15 حافظ به سعی سایه شمس الدین محمد حافظ 4.8 24 صفحۀ 88 درویش مکن ناله ز شمشیرِ احبّا کاین طایفه از کُشته ستانند غرامت در خرقه زن آتش که خمِ ابروی ساقی برمیشکند گوشهٔ محرابِ امامت کوته نکند بحثِ سرِ زلفِ تو حافظ پیوسته شد این سلسله تا روزِ قیامت 0 16 امیرمحمد سالاروند 1404/4/14 حافظ به سعی سایه شمس الدین محمد حافظ 4.8 24 صفحۀ 116 صبا از عشقِ من رمزی بگو با آن شه خوبان که صد جمشید و کیخسرو غلام کمترین دارد وگر گوید نمیخواهم چو حافظ عاشقِ مفلس بگوییدش که سلطانی گدایی همنشین دارد 0 31 امیرمحمد سالاروند 1404/4/11 مسائل پاریسیه: یادداشتهای علامه محمد قزوینی علی محمد هنر 5.0 0 صفحۀ 302 0 10 امیرمحمد سالاروند 1404/4/11 مسائل پاریسیه: یادداشتهای علامه محمد قزوینی علی محمد هنر 5.0 0 صفحۀ 30 1 9 امیرمحمد سالاروند 1404/4/11 مسائل پاریسیه: یادداشتهای علامه محمد قزوینی علی محمد هنر 5.0 0 صفحۀ 45 1 3 امیرمحمد سالاروند 1404/4/11 فاشیسم ابدی (یادداشت ها و مصاحبه ها) اومبرتو اکو 0.0 صفحۀ 135 امروزه برای آنکه کسی بخواهد یک انسان غیرمعتقد به دین باشد، ناچاراً باید یک فیلسوف بشود، شاید هم یک کشیش. 3 15 امیرمحمد سالاروند 1404/4/5 سیره رسول الله (ص) از آغاز تا هجرت عباس زریاب خوئی 0.0 صفحۀ 77 از جمله قضایای کهانت مشهور در میان قریش آن بود که هند دختر عتبه (زن بعدی ابوسفیان و مادر معاویه) ابتدا شوهری داشت به نام فاکه بن مغیره که چون مردی را در خانهٔ خود دیده بود هند را به داشتن رابطه با آن مرد متهم ساخته بود. عتبه برای رفع اتهام از دختر خود با جمعی از طايفه عبد مناف و فاکه با جمعی از طایفه خود، بنی مخزوم، پیش کاهنی که در یمن بود رفتند و ابتدا او را با پنهان کردن چیزی امتحان کردند و چون جواب درستی داد اصل مسئله را مطرح ساختند. کاهن هند را از زنا بری دانست و او را بشارت داد که پسرش به سلطنت خواهد رسید. فاکه که از این معنا شاد شده بود دست هند را گرفت که با خود ببرد ولی هند امتناع کرد و از او جدا شد. هند پس از آن با ابوسفیان بن حرب ازدواج کرد. 1 5 امیرمحمد سالاروند 1404/4/3 فرهنگ معاصر هزاره انگلیسی - فارسی علی محمد حق شناس 0.0 صفحۀ 1206 Soon ripe, soon rotten. زود رسیده، زود هم میپوسد. 0 20 امیرمحمد سالاروند 1404/3/31 روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه محمد حسن بن علی 0.0 صفحۀ 292 به آغا محمد خواجه کرمانشاهانی خطاب خانی داده شد. در فرمان نوشته بودند آغا محمد خان! من عرض کردم چون این اسم مخصوص سرسلسلهٔ سلطنت است خوب نیست داده شود. همان محمد خان باشد. شاه قبول فرمودند. اما آغا محمد خان خیلی بدش آمد. میخواست اسم آغا محمد خان را داشته باشد و شاید در دل خود هم میگفت او هم خواجه بود من هم خواجه هستم! 0 9 امیرمحمد سالاروند 1404/3/30 روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه محمد حسن بن علی 0.0 صفحۀ 276 علیخان مشیرالوزاره، پسر مرحوم حسینخان نظامالدوله، که تازه از آذربایجان آمده بود و بسیار جوان قابلی و با من هم آشنا بود سه سال فرنگستان با هم بودیم دیروز مرض قلب گرفته دیشب فوت کرد. شاه بجای اینکه چنین نوکر قابلی از دستش رفته تأسف بخورد میفرمودند بیدین و کافر بود. خدا ما را حفظ کند که بعد از ما هم چنین خواهند فرمود. 1 6
بریدههای کتاب امیرمحمد سالاروند امیرمحمد سالاروند 5 روز پیش آنک نام گل اومبرتو اکو 4.2 35 صفحۀ 308 روز قبل بنو گفته بود برای به دست آوردن کتابی نایاب حاضر به ارتکاب گناه است. نه دروغ میگفت و نه شوخی میکرد. راهب البته باید کتابهای خود را متواضعانه دوست بدارد و نسبت به کتاب خیرخواه باشد، نه این که در پی ارضای کنجکاوی خود برآید؛ اما وسوسهی دانش برای راهب مثل وسوسهی فسق برای مرد عامی و آرزوی ثروت برای روحانیِ دنیامدار است. 0 31 امیرمحمد سالاروند 7 روز پیش دیوان انوری محمدبن محمد انوری 0.0 صفحۀ 834 دل و دینم ببرد و سود کنم گر بر این مایه اختصار کند بارکش انوری، که یار گر اوست زین بتر صدهزار بار کند 0 10 امیرمحمد سالاروند 1404/5/28 مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه محمودبن علی عزالدین کاشانی 0.0 0 صفحۀ 18 هیچ موحد به کُنه ادراک واحد جز واحد نتواند رسید. و هرچه ادراک او بدان منتهی گردد، غایت ادراک او بود، نه غایت واحد. 0 20 امیرمحمد سالاروند 1404/5/28 مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه محمودبن علی عزالدین کاشانی 0.0 0 صفحۀ 18 اگر گوئی کجا؟ مکان پیداکردهی او. و اگر گوئی کِی؟ زمان پدیدآوردهی او. 0 9 امیرمحمد سالاروند 1404/5/28 مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه محمودبن علی عزالدین کاشانی 0.0 0 صفحۀ 7 جماعتی از دوستان و برادران که در صنعت عربیّت قصیرالباع و قلیلالمتاع بودند … به هر وقت التماس ترجمهٔ عوارف المعارف از مصنّفات شیخالاسلام شهابالدین عمر سهروردی … میکردند. و این ضعیف هر چند میخواست که التماس ایشان مبذول دارد، این خاطر که خراید معانی این کتاب را از فراید الفاظش عاطل کردن همان مثال است که رابطهٔ حیات ارواح از اجساد بریدن و باطل کردن، روی مینمود و مرا از اقدام بر آن منع میفرمود. 6 11 امیرمحمد سالاروند 1404/5/21 دیباچهی نوین شاهنامه [فیلمنامه] بهرام بیضایی 4.3 5 صفحۀ 83 0 5 امیرمحمد سالاروند 1404/5/19 دیباچه ی نوین شاهنامه بهرام بیضایی 4.3 5 صفحۀ 59 3 10 امیرمحمد سالاروند 1404/5/5 ایران کجاست ایرانی کیست الناز نجفی 5.0 1 صفحۀ 24 سرزمین ایران سرزمینی نیست که گشادهدستانه منابع وافری را در اختیار انسان قرار دهد؛ اینجا پهن کردن بساط زندگی قرین با کوشش آدمی برای بالفعل کردن قوهها و کشف استعدادها بوده است. در عین حال ایران سرزمینی بیقرار است که حیات انسان در آن دائماً با تهدیدات و موقعیتهای تازه روبهروست که آدمی را به چارهاندیشی مدام وامیدارد. پس این پرسش پیش میآید که اگر فرهنگ ایرانی پر از نقص و کاستی است و اگر ایرانیان دروغگو، قانونگریز، تنبل، و خودخواهند، چگونه توانستهاند چنین سرزمینی را نه فقط قابل زیست کنند، بلکه در آن تمدنی مثالزدنی پدید آورند؟ مردمانی که به حیاتیترین منبع زیستی یعنی آب نیز به سادگی دسترسی نداشتند و باید به فنون پیچیدهای چون حفر قنات آن هم در مقیاسی وسیع روی میآوردند، چطور ممکن است متهم به تفرد شوند، حال آنکه پیداست که حفر بیش از سی و پنج هزار رشته قنات در سراسر ایران جز با هماندیشی، همیاری، و سختکوشی ممکن نیست. 0 7 امیرمحمد سالاروند 1404/4/22 مسائل پاریسیه: یادداشتهای علامه محمد قزوینی علی محمد هنر 0.0 صفحۀ 120 0 10 امیرمحمد سالاروند 1404/4/22 مسائل پاریسیه: یادداشتهای علامه محمد قزوینی علی محمد هنر 0.0 صفحۀ 43 0 18 امیرمحمد سالاروند 1404/4/15 حافظ به سعی سایه شمس الدین محمد حافظ 4.8 24 صفحۀ 88 درویش مکن ناله ز شمشیرِ احبّا کاین طایفه از کُشته ستانند غرامت در خرقه زن آتش که خمِ ابروی ساقی برمیشکند گوشهٔ محرابِ امامت کوته نکند بحثِ سرِ زلفِ تو حافظ پیوسته شد این سلسله تا روزِ قیامت 0 16 امیرمحمد سالاروند 1404/4/14 حافظ به سعی سایه شمس الدین محمد حافظ 4.8 24 صفحۀ 116 صبا از عشقِ من رمزی بگو با آن شه خوبان که صد جمشید و کیخسرو غلام کمترین دارد وگر گوید نمیخواهم چو حافظ عاشقِ مفلس بگوییدش که سلطانی گدایی همنشین دارد 0 31 امیرمحمد سالاروند 1404/4/11 مسائل پاریسیه: یادداشتهای علامه محمد قزوینی علی محمد هنر 5.0 0 صفحۀ 302 0 10 امیرمحمد سالاروند 1404/4/11 مسائل پاریسیه: یادداشتهای علامه محمد قزوینی علی محمد هنر 5.0 0 صفحۀ 30 1 9 امیرمحمد سالاروند 1404/4/11 مسائل پاریسیه: یادداشتهای علامه محمد قزوینی علی محمد هنر 5.0 0 صفحۀ 45 1 3 امیرمحمد سالاروند 1404/4/11 فاشیسم ابدی (یادداشت ها و مصاحبه ها) اومبرتو اکو 0.0 صفحۀ 135 امروزه برای آنکه کسی بخواهد یک انسان غیرمعتقد به دین باشد، ناچاراً باید یک فیلسوف بشود، شاید هم یک کشیش. 3 15 امیرمحمد سالاروند 1404/4/5 سیره رسول الله (ص) از آغاز تا هجرت عباس زریاب خوئی 0.0 صفحۀ 77 از جمله قضایای کهانت مشهور در میان قریش آن بود که هند دختر عتبه (زن بعدی ابوسفیان و مادر معاویه) ابتدا شوهری داشت به نام فاکه بن مغیره که چون مردی را در خانهٔ خود دیده بود هند را به داشتن رابطه با آن مرد متهم ساخته بود. عتبه برای رفع اتهام از دختر خود با جمعی از طايفه عبد مناف و فاکه با جمعی از طایفه خود، بنی مخزوم، پیش کاهنی که در یمن بود رفتند و ابتدا او را با پنهان کردن چیزی امتحان کردند و چون جواب درستی داد اصل مسئله را مطرح ساختند. کاهن هند را از زنا بری دانست و او را بشارت داد که پسرش به سلطنت خواهد رسید. فاکه که از این معنا شاد شده بود دست هند را گرفت که با خود ببرد ولی هند امتناع کرد و از او جدا شد. هند پس از آن با ابوسفیان بن حرب ازدواج کرد. 1 5 امیرمحمد سالاروند 1404/4/3 فرهنگ معاصر هزاره انگلیسی - فارسی علی محمد حق شناس 0.0 صفحۀ 1206 Soon ripe, soon rotten. زود رسیده، زود هم میپوسد. 0 20 امیرمحمد سالاروند 1404/3/31 روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه محمد حسن بن علی 0.0 صفحۀ 292 به آغا محمد خواجه کرمانشاهانی خطاب خانی داده شد. در فرمان نوشته بودند آغا محمد خان! من عرض کردم چون این اسم مخصوص سرسلسلهٔ سلطنت است خوب نیست داده شود. همان محمد خان باشد. شاه قبول فرمودند. اما آغا محمد خان خیلی بدش آمد. میخواست اسم آغا محمد خان را داشته باشد و شاید در دل خود هم میگفت او هم خواجه بود من هم خواجه هستم! 0 9 امیرمحمد سالاروند 1404/3/30 روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه محمد حسن بن علی 0.0 صفحۀ 276 علیخان مشیرالوزاره، پسر مرحوم حسینخان نظامالدوله، که تازه از آذربایجان آمده بود و بسیار جوان قابلی و با من هم آشنا بود سه سال فرنگستان با هم بودیم دیروز مرض قلب گرفته دیشب فوت کرد. شاه بجای اینکه چنین نوکر قابلی از دستش رفته تأسف بخورد میفرمودند بیدین و کافر بود. خدا ما را حفظ کند که بعد از ما هم چنین خواهند فرمود. 1 6