بریدههای کتاب Yekta Yekta 1404/3/2 دیزی دارکر آلیس فینی 4.1 153 صفحۀ 128 کتاب ها نجاتم دادند؛ من به آنها پناه میبردم و در داستان هایشان زندگی میکردم. 0 5 Yekta 1404/1/28 بیگانه آلبر کامو 4.0 264 صفحۀ 68 «بنی آدم یعنی بنی عادت.» 0 2 Yekta 1404/1/10 عشق پیچیده آنا هوانگ 3.7 19 صفحۀ 232 به کسی اعتماد نکن الکس، همیشه کسایی که انتظارش رو نداری، از پشت بهت خنجر میزنند. 0 10 Yekta 1404/1/7 عشق پیچیده آنا هوانگ 3.7 19 صفحۀ 116 او دیگر مال من بود. فقط هنوز خودش این را نمی دانست. 0 6 Yekta 1403/12/28 کشفم کن طاهره مافی 4.3 62 صفحۀ 287 میخواهم به دنیا بگویم اصلا خنده دار نیست. 0 1 Yekta 1403/12/23 کشفم کن طاهره مافی 4.3 62 صفحۀ 84 میگوید:« چطور ممکنه این قدر بهت نزدیک باشم و هنوز از دوریت دارم می میرم؟» 0 2 Yekta 1403/12/17 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.0 407 صفحۀ 81 کوشید لبخندی بزند و آرام شود، اما چانه اش میلرزید و سینه اس همچنان در تلاطم بود. 0 2 Yekta 1403/12/17 به امید دل بستم لان کالی 4.2 116 صفحۀ 1 «عشق زندگی ام دارد میمیرد» 0 1 Yekta 1403/12/16 پسرک، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 254 صفحۀ 70 پسرک پرسید:«کی از همیشه قوی تر بودی؟» اسب گفت:«وقتی جرئت کردم ضعف هام رو نشون بدم.» 0 2
بریدههای کتاب Yekta Yekta 1404/3/2 دیزی دارکر آلیس فینی 4.1 153 صفحۀ 128 کتاب ها نجاتم دادند؛ من به آنها پناه میبردم و در داستان هایشان زندگی میکردم. 0 5 Yekta 1404/1/28 بیگانه آلبر کامو 4.0 264 صفحۀ 68 «بنی آدم یعنی بنی عادت.» 0 2 Yekta 1404/1/10 عشق پیچیده آنا هوانگ 3.7 19 صفحۀ 232 به کسی اعتماد نکن الکس، همیشه کسایی که انتظارش رو نداری، از پشت بهت خنجر میزنند. 0 10 Yekta 1404/1/7 عشق پیچیده آنا هوانگ 3.7 19 صفحۀ 116 او دیگر مال من بود. فقط هنوز خودش این را نمی دانست. 0 6 Yekta 1403/12/28 کشفم کن طاهره مافی 4.3 62 صفحۀ 287 میخواهم به دنیا بگویم اصلا خنده دار نیست. 0 1 Yekta 1403/12/23 کشفم کن طاهره مافی 4.3 62 صفحۀ 84 میگوید:« چطور ممکنه این قدر بهت نزدیک باشم و هنوز از دوریت دارم می میرم؟» 0 2 Yekta 1403/12/17 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.0 407 صفحۀ 81 کوشید لبخندی بزند و آرام شود، اما چانه اش میلرزید و سینه اس همچنان در تلاطم بود. 0 2 Yekta 1403/12/17 به امید دل بستم لان کالی 4.2 116 صفحۀ 1 «عشق زندگی ام دارد میمیرد» 0 1 Yekta 1403/12/16 پسرک، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 254 صفحۀ 70 پسرک پرسید:«کی از همیشه قوی تر بودی؟» اسب گفت:«وقتی جرئت کردم ضعف هام رو نشون بدم.» 0 2