بریدههای کتاب طاها رجبی طاها رجبی 1404/2/4 جز از کل استیو تولتز 4.1 187 صفحۀ 130 به دارالتأدیبها و خانههای امن و زندانها فکر میکردم: از طریق همین مجازاتهاست که جنایتکارها راهی برای گپ زدن پیدا میکنند. مشکل قانون این است که دائم دنبال راهی است تا جنایتکارهای خطرناک را با هم آشنا کند و همه را مستقیم به یک شبکه متصل کند. 0 0 طاها رجبی 1404/2/4 جز از کل استیو تولتز 4.1 187 صفحۀ 127 او در معرض بوگندوترین تعصب روی زمین بود: نفرت از ثروت. دست کم یک نژاد پرست، مثلاً کسی که از سیاهان متنفر است ته دلش آرزو نمیکند سیاه باشد. تعصبش، هر چه قدر هم زشت و احمقانه، دقیق است و صادقانه. نفرت از پولدارها از جانب کسانی که لهله میزنند با آدمهای منفورشان جا عوض کنند حکایت گوشت و گربه است. 0 0 طاها رجبی 1403/12/29 جز از کل استیو تولتز 4.1 187 صفحۀ 32 جوانتر از آن بودم که از پیری بمیرم و پیرتر از آن که جزء آمار مرگ و میر نوزادان به حساب بیایم. این وسط گیر کرده بودم، در دورهی وحشتناکی از زمان که آدمها چارهای ندارند جز نفس کشیدن. 0 0 طاها رجبی 1403/12/12 عربیکا یامین پور 4.1 43 صفحۀ 141 مردمی که سقفِ آرمانشان کوتاه باشد خودشان هم کوچک و کوتوله باقی میمانند. 0 0 طاها رجبی 1403/12/11 عربیکا یامین پور 4.1 43 صفحۀ 128 زندگی نرمال و روتین برای انسان مدرن آغاز پوچی و بیمعنایی است؛ هر چند که تلاش کند از طریق تفریحات غیرمتعارف آن را بپوشاند. فقدان یک موقعیت که انسان را بر لبه حقیقت وجودش بنشاند و تلاش را برای فرارفتن و غلبه بر آن برانگیزد و قلب زندگی را به تپش وادارد سرآغاز افسردگی بسیاری از مردم است. زندگی آنگاه که به مجموعه ای از عادات تکرار شونده در شرایط ثبات و نرمال بدل شود انسان را به خودویرانسازی سوق میدهد. ما از زندگی چه میخواهیم؟ رسیدن به این مرحله؟! 0 0 طاها رجبی 1403/4/23 قیدار رضا امیرخانی 4.1 134 صفحۀ 30 من همیشه به تصمیم اول، احترام میگذارم. تصمیم اولی که به ذهنت میزند، با همهی جان گرفته میشود. تصمیم دوم، با عقل، و تصمیم سوم با ترس... از تصمیم اول که رد شدی، باقیش مزهای ندارد... 0 12
بریدههای کتاب طاها رجبی طاها رجبی 1404/2/4 جز از کل استیو تولتز 4.1 187 صفحۀ 130 به دارالتأدیبها و خانههای امن و زندانها فکر میکردم: از طریق همین مجازاتهاست که جنایتکارها راهی برای گپ زدن پیدا میکنند. مشکل قانون این است که دائم دنبال راهی است تا جنایتکارهای خطرناک را با هم آشنا کند و همه را مستقیم به یک شبکه متصل کند. 0 0 طاها رجبی 1404/2/4 جز از کل استیو تولتز 4.1 187 صفحۀ 127 او در معرض بوگندوترین تعصب روی زمین بود: نفرت از ثروت. دست کم یک نژاد پرست، مثلاً کسی که از سیاهان متنفر است ته دلش آرزو نمیکند سیاه باشد. تعصبش، هر چه قدر هم زشت و احمقانه، دقیق است و صادقانه. نفرت از پولدارها از جانب کسانی که لهله میزنند با آدمهای منفورشان جا عوض کنند حکایت گوشت و گربه است. 0 0 طاها رجبی 1403/12/29 جز از کل استیو تولتز 4.1 187 صفحۀ 32 جوانتر از آن بودم که از پیری بمیرم و پیرتر از آن که جزء آمار مرگ و میر نوزادان به حساب بیایم. این وسط گیر کرده بودم، در دورهی وحشتناکی از زمان که آدمها چارهای ندارند جز نفس کشیدن. 0 0 طاها رجبی 1403/12/12 عربیکا یامین پور 4.1 43 صفحۀ 141 مردمی که سقفِ آرمانشان کوتاه باشد خودشان هم کوچک و کوتوله باقی میمانند. 0 0 طاها رجبی 1403/12/11 عربیکا یامین پور 4.1 43 صفحۀ 128 زندگی نرمال و روتین برای انسان مدرن آغاز پوچی و بیمعنایی است؛ هر چند که تلاش کند از طریق تفریحات غیرمتعارف آن را بپوشاند. فقدان یک موقعیت که انسان را بر لبه حقیقت وجودش بنشاند و تلاش را برای فرارفتن و غلبه بر آن برانگیزد و قلب زندگی را به تپش وادارد سرآغاز افسردگی بسیاری از مردم است. زندگی آنگاه که به مجموعه ای از عادات تکرار شونده در شرایط ثبات و نرمال بدل شود انسان را به خودویرانسازی سوق میدهد. ما از زندگی چه میخواهیم؟ رسیدن به این مرحله؟! 0 0 طاها رجبی 1403/4/23 قیدار رضا امیرخانی 4.1 134 صفحۀ 30 من همیشه به تصمیم اول، احترام میگذارم. تصمیم اولی که به ذهنت میزند، با همهی جان گرفته میشود. تصمیم دوم، با عقل، و تصمیم سوم با ترس... از تصمیم اول که رد شدی، باقیش مزهای ندارد... 0 12