بریدههای کتاب ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق 1404/4/4 Atomic Habits جیمز کلییر 4.2 117 صفحۀ 67 The 1st Law of Behavior Change is to make it obvious. "اولین قانون تغییر رفتار، این است که آن را آشکار کنیم" 0 2 ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق 1404/4/4 Atomic Habits جیمز کلییر 4.2 117 صفحۀ 60 0 4 ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق 1404/4/1 رقیب های ازلی ربکا راس 4.2 27 صفحۀ 323 من و تو... باید کنار هم بمونیم. اینجوری بهتریم. 0 2 ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق 1404/3/23 رقیب های ازلی ربکا راس 4.2 27 صفحۀ 145 به محض فکر کردن به رومن، دردی در سینهاش پیچید. این احساس غافلگیرش کرد، چون شدید و غیرقابل انکار بود. "دلم براش تنگ شده." دلش برای عصبانی کردن او با جابهجا کردن وسایل روی میزش تنگ شده بود. برای دزدکی نگاه کردن بهظاهر فوقالعاده خوش سیمای او، دیدن لبخندی که بهندرت روی صورتش مینشست و صدای گذرای خندههایش. دلش برای نیش و کنایه زدنهایش تنگ شده بود، حتی اگر اغلب برای این بود که ببینند بالاخره کدامیک روی کدام رو کم خواهد کرد. 0 2 ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق 1404/3/22 رقیب های ازلی ربکا راس 4.2 27 صفحۀ 97 0 4 ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق 1404/3/13 رقیب های ازلی ربکا راس 4.2 27 صفحۀ 68 و آیریس میخواست از او بپرسد، پس من چی؟ مامان چی؟ چطور ممکنه که این الهه رو بیشتر از ما دوست داشته باشی؟ اما نپرسیده بود. وحشتزدهتر از آن بود که چنین سؤالاتی را از او بپرسد. 0 2 ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق 1404/3/13 رقیب های ازلی ربکا راس 4.2 27 صفحۀ 68 فورست خود انتخاب کرده بود که به موسیقی او گوش دهد و موسیقی در سینهاش انباشته شده و او را وادار کرده بود تا برای جنگ نامنویسی کند. 0 2 ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق 1404/3/13 رقیب های ازلی ربکا راس 4.2 27 صفحۀ 38 هرروز صبح، وقتی از دل دریای بطریهای سبز مامان رد میشم، به تو فکر میکنم. هرروز صبح، وقتی بارونیای رو که برام گذاشتی تنم میکنم، تموم فکرم اینه که اون روز حتی یه لحظه هم به فکر من افتادی یا نه... 0 5
بریدههای کتاب ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق 1404/4/4 Atomic Habits جیمز کلییر 4.2 117 صفحۀ 67 The 1st Law of Behavior Change is to make it obvious. "اولین قانون تغییر رفتار، این است که آن را آشکار کنیم" 0 2 ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق 1404/4/4 Atomic Habits جیمز کلییر 4.2 117 صفحۀ 60 0 4 ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق 1404/4/1 رقیب های ازلی ربکا راس 4.2 27 صفحۀ 323 من و تو... باید کنار هم بمونیم. اینجوری بهتریم. 0 2 ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق 1404/3/23 رقیب های ازلی ربکا راس 4.2 27 صفحۀ 145 به محض فکر کردن به رومن، دردی در سینهاش پیچید. این احساس غافلگیرش کرد، چون شدید و غیرقابل انکار بود. "دلم براش تنگ شده." دلش برای عصبانی کردن او با جابهجا کردن وسایل روی میزش تنگ شده بود. برای دزدکی نگاه کردن بهظاهر فوقالعاده خوش سیمای او، دیدن لبخندی که بهندرت روی صورتش مینشست و صدای گذرای خندههایش. دلش برای نیش و کنایه زدنهایش تنگ شده بود، حتی اگر اغلب برای این بود که ببینند بالاخره کدامیک روی کدام رو کم خواهد کرد. 0 2 ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق 1404/3/22 رقیب های ازلی ربکا راس 4.2 27 صفحۀ 97 0 4 ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق 1404/3/13 رقیب های ازلی ربکا راس 4.2 27 صفحۀ 68 و آیریس میخواست از او بپرسد، پس من چی؟ مامان چی؟ چطور ممکنه که این الهه رو بیشتر از ما دوست داشته باشی؟ اما نپرسیده بود. وحشتزدهتر از آن بود که چنین سؤالاتی را از او بپرسد. 0 2 ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق 1404/3/13 رقیب های ازلی ربکا راس 4.2 27 صفحۀ 68 فورست خود انتخاب کرده بود که به موسیقی او گوش دهد و موسیقی در سینهاش انباشته شده و او را وادار کرده بود تا برای جنگ نامنویسی کند. 0 2 ୭ᰍ ֵ شـقـآیـق 1404/3/13 رقیب های ازلی ربکا راس 4.2 27 صفحۀ 38 هرروز صبح، وقتی از دل دریای بطریهای سبز مامان رد میشم، به تو فکر میکنم. هرروز صبح، وقتی بارونیای رو که برام گذاشتی تنم میکنم، تموم فکرم اینه که اون روز حتی یه لحظه هم به فکر من افتادی یا نه... 0 5