بریدهای از کتاب رقیب های ازلی اثر ربکا راس
1404/3/13
صفحۀ 38
هرروز صبح، وقتی از دل دریای بطریهای سبز مامان رد میشم، به تو فکر میکنم. هرروز صبح، وقتی بارونیای رو که برام گذاشتی تنم میکنم، تموم فکرم اینه که اون روز حتی یه لحظه هم به فکر من افتادی یا نه...
هرروز صبح، وقتی از دل دریای بطریهای سبز مامان رد میشم، به تو فکر میکنم. هرروز صبح، وقتی بارونیای رو که برام گذاشتی تنم میکنم، تموم فکرم اینه که اون روز حتی یه لحظه هم به فکر من افتادی یا نه...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.