بریدههای کتاب •آکانه• •آکانه• 1404/4/17 حرف هایی که کاش میگفتم کیتلین کلی 3.6 6 صفحۀ 120 زمانی که آنها را نوشتم، برایم مُشتی "نشخوار فکری" بودند اما به حقیقت تبدیل شدند. 0 26 •آکانه• 1404/4/10 واژه ها در آتش جنیفرای. نیلسن 4.7 10 صفحۀ 263 _من بین این سربازها هیچ قدرتی ندارم. نمیتونم نجاتت بدم. _شاید نداشتن قدرت اولین قدم برای نجات خودت باشه. 2 27 •آکانه• 1404/4/9 دایی جان ناپلئون ایرج پزشکزاد 4.1 104 صفحۀ 187 0 7 •آکانه• 1404/4/9 واژه ها در آتش جنیفرای. نیلسن 4.7 10 صفحۀ 202 کلمههایی که چند ماه پیش نمیتوانستم بخوانمشان. اما دیگر لابهلایشان به پرواز درمیآمدم. 0 26 •آکانه• 1404/4/8 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 410 صفحۀ 349 0 27 •آکانه• 1404/4/7 واژه ها در آتش جنیفرای. نیلسن 4.7 10 صفحۀ 150 _چرا میخواین به یه زبان غیرقانونی دعا بخونین؟ خیال میکنین اگه به زبون من دعا کنین، خدای شما صداتون رو نمیشنوه؟ بعد آن کتاب را هم به دل آتش انداخت. 0 2 •آکانه• 1404/4/3 واژه ها در آتش جنیفرای. نیلسن 4.7 10 صفحۀ 73 _((چطور میشه ملتی رو نابود کرد؟ فرهنگشون رو ازشون بگیر. چطور میشه چنین کاری کرد؟ باید زبانشون رو بگیری، تاریخ و هویتشون رو بگیری. چطور این کار رو میکنی؟)) _((کتابهاشون رو ممنوع میکنی...)) 0 7 •آکانه• 1404/4/1 واژه ها در آتش جنیفرای. نیلسن 4.7 10 صفحۀ 45 ((هیچوقت نزدیک مرز نشو.)): این یکی از قوانین دیگر پدرم بود. تنها آدمهایی که آنجا بودند یا با قانون درافتاده بودند یا بدتر از آن، خود قانون بودند. 0 9 •آکانه• 1404/3/18 صدای پایین پله ها لینوود بارکلی 3.5 7 صفحۀ 406 اما او بهتر از هرکسی میدانست که همیشه در مواقع اضطراری نباید به احساست گوش دهی. گاهی اوقات آن احساسات فقط براساس غریزه عمل میکنند؛ و غریزهی آنا کمک به دیگران بود. او زندگیاش را به کمک کردن اختصاص داده بود... 0 3 •آکانه• 1404/2/16 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 410 صفحۀ 272 0 31 •آکانه• 1403/12/28 حرف هایی که کاش میگفتم کیتلین کلی 3.6 6 صفحۀ 29 I was an ocean...full of depth and beauty but you were afraid of the sharks. 0 7 •آکانه• 1403/12/6 تسلیم نشو یومی چانگ جسیکا کیم 4.4 19 صفحۀ 143 من همیشه عادت دارم که نامرئی باشم و فرار کنم. (::: 0 14
بریدههای کتاب •آکانه• •آکانه• 1404/4/17 حرف هایی که کاش میگفتم کیتلین کلی 3.6 6 صفحۀ 120 زمانی که آنها را نوشتم، برایم مُشتی "نشخوار فکری" بودند اما به حقیقت تبدیل شدند. 0 26 •آکانه• 1404/4/10 واژه ها در آتش جنیفرای. نیلسن 4.7 10 صفحۀ 263 _من بین این سربازها هیچ قدرتی ندارم. نمیتونم نجاتت بدم. _شاید نداشتن قدرت اولین قدم برای نجات خودت باشه. 2 27 •آکانه• 1404/4/9 دایی جان ناپلئون ایرج پزشکزاد 4.1 104 صفحۀ 187 0 7 •آکانه• 1404/4/9 واژه ها در آتش جنیفرای. نیلسن 4.7 10 صفحۀ 202 کلمههایی که چند ماه پیش نمیتوانستم بخوانمشان. اما دیگر لابهلایشان به پرواز درمیآمدم. 0 26 •آکانه• 1404/4/8 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 410 صفحۀ 349 0 27 •آکانه• 1404/4/7 واژه ها در آتش جنیفرای. نیلسن 4.7 10 صفحۀ 150 _چرا میخواین به یه زبان غیرقانونی دعا بخونین؟ خیال میکنین اگه به زبون من دعا کنین، خدای شما صداتون رو نمیشنوه؟ بعد آن کتاب را هم به دل آتش انداخت. 0 2 •آکانه• 1404/4/3 واژه ها در آتش جنیفرای. نیلسن 4.7 10 صفحۀ 73 _((چطور میشه ملتی رو نابود کرد؟ فرهنگشون رو ازشون بگیر. چطور میشه چنین کاری کرد؟ باید زبانشون رو بگیری، تاریخ و هویتشون رو بگیری. چطور این کار رو میکنی؟)) _((کتابهاشون رو ممنوع میکنی...)) 0 7 •آکانه• 1404/4/1 واژه ها در آتش جنیفرای. نیلسن 4.7 10 صفحۀ 45 ((هیچوقت نزدیک مرز نشو.)): این یکی از قوانین دیگر پدرم بود. تنها آدمهایی که آنجا بودند یا با قانون درافتاده بودند یا بدتر از آن، خود قانون بودند. 0 9 •آکانه• 1404/3/18 صدای پایین پله ها لینوود بارکلی 3.5 7 صفحۀ 406 اما او بهتر از هرکسی میدانست که همیشه در مواقع اضطراری نباید به احساست گوش دهی. گاهی اوقات آن احساسات فقط براساس غریزه عمل میکنند؛ و غریزهی آنا کمک به دیگران بود. او زندگیاش را به کمک کردن اختصاص داده بود... 0 3 •آکانه• 1404/2/16 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 410 صفحۀ 272 0 31 •آکانه• 1403/12/28 حرف هایی که کاش میگفتم کیتلین کلی 3.6 6 صفحۀ 29 I was an ocean...full of depth and beauty but you were afraid of the sharks. 0 7 •آکانه• 1403/12/6 تسلیم نشو یومی چانگ جسیکا کیم 4.4 19 صفحۀ 143 من همیشه عادت دارم که نامرئی باشم و فرار کنم. (::: 0 14