بریدههای کتاب MrRavi MrRavi 1404/2/7 عمو جان استالین علی میرمیرانی ( ابراهیم رها ) 2.7 2 صفحۀ 11 غربی های فاسد فاسق فاجر اولین دوره ی این مسابقات را به نیت انحراف افکار عمومی راه اندازی کردند تا آمریکا را به قهرمانی برسانند و گام بلندی در جهت نیل به اهداف شوم شان بردارند یک دلیلش همین قهرمان کردن امریکا بود. 0 1 MrRavi 1404/2/7 عمو جان استالین علی میرمیرانی ( ابراهیم رها ) 2.7 2 صفحۀ 10 ...آن پزشک جلف بیربط که شلوار استکباری جین هم به پا داشت... 0 1 MrRavi 1404/2/7 مینوی خرد ژاله آموزگار 4.7 2 صفحۀ 41 و مرد کاهل ناشایستهترین مردم دانسته شده است. چه از دین پیداست که آفریدگار اورمزد برای مردم کاهل غلّه نیافرید. 0 1 MrRavi 1404/1/31 مینوی خرد ژاله آموزگار 4.7 2 صفحۀ 55 و آن تنها آرزویی که اورمزد خدا از مردمان انتظار دارد این است که «مرا بشناسید، چه هر که مرا بشناسد، از پس من آید و به خشنودی من کوشد.» و آن تنها آرزویی که اهر من از مردمان انتظار دارد این است که «مرا نشناسید»، چه می داند که هر کسی آن بدکار را بشناسد، از پس آن بدکردار نرود و هیچ گونه نیرو و یاری از آن مردم بدو نرسد. 0 1 MrRavi 1404/1/30 مینوی خرد ژاله آموزگار 4.7 2 صفحۀ 28 پرسید دانا از مینوی خرد که کدام کار نیک مهتر و بهتر است؟ مینوی خرد پاسخ داد که مهترین کار نیک رادی و دوم راستی و ازدواج با نزدیکان و سوم گاهنبار و چهارم (مراسم) «هماگ دین» را اجرا کردن و پنجم پرستش ایزدان و مهمانی مسافران کردن و ششم برای هر کسی نیکی آرزو کردن و هفتم نیک چشمی نسبت به نیکان. 0 0 MrRavi 1404/1/30 مینوی خرد ژاله آموزگار 4.7 2 صفحۀ 49 پرسید دانا از مینوی خرد که کدام سرور [...] بدتر است؟ مینوی خرد پاسخ داد که آن سروری بدتر است که نتواند کشور را ایمن و مردمان را بی ستم دارد. 0 0 MrRavi 1404/1/1 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 309 صفحۀ 9 فکر مرگ یک دوست نزدیک در دل دوستانی که این خبر را می شنیدند، طبق معمول احساس شادی خاصی پدید می آورد. خوشحالی از این که او مرد و من نمردم. 0 2 MrRavi 1403/12/30 من طرف حقیقت می ایستم (جستارهایی در باب آزادی) واتسلاف هاول 3.5 1 صفحۀ 207 همه خوبیها باید در فرد تحقق یابد و رشد آزادانه فرد باید غایت عالی هر نظام سیاسی ای باشد که میخواهد در جهان طرحی نو دراندازد. 0 1 MrRavi 1403/12/30 من طرف حقیقت می ایستم (جستارهایی در باب آزادی) واتسلاف هاول 3.5 1 صفحۀ 206 هیچ جامعه نیکویی در خاک شکوه و جلال دولت جوانه نمیزند، بلکه در پی رشد آزادانه افراد و شادمانی در زندگی روزمره جوانه میزند، در پی کار خوش آیندی که به هر زن و مرد توانا فرصت سازندگی میدهد، روابط شخصی آزاد که مظهر عشق است و حسادت را از قلب مهرندیده بیرون میراند. 0 1 MrRavi 1403/12/30 من طرف حقیقت می ایستم (جستارهایی در باب آزادی) واتسلاف هاول 3.5 1 صفحۀ 206 تجلیل از دولت و این دکترین که وظیفه هر شهروند خدمت به دولت است از بیخ و بن ضد پیشرفت و آزادی است. 0 0 MrRavi 1403/12/30 من طرف حقیقت می ایستم (جستارهایی در باب آزادی) واتسلاف هاول 3.5 1 صفحۀ 151 حتی فقط یک موضوع ممنوعه هم میتواند تاثیر فلج کننده فراگیری بر ذهن داشته باشد، زیرا همیشه این خطر وجود دارد که پیگیری آزادانه هر فکری به فکری ممنوع منجر شود. 0 0 MrRavi 1403/12/30 من طرف حقیقت می ایستم (جستارهایی در باب آزادی) واتسلاف هاول 3.5 1 صفحۀ 110 همیشه بهانه مستبدان سعادت و رفاه مردم است و خادمان استبداد نیز از آن مستفیض میشوند، چرا که به آنها اجازه میدهد با وجدان آسوده به کارشان بپردازند [•••] اگر خوشبختی مردم را میخواهید، به آنها مجال بدهید خودشان بگویند کدام خوشبختی را میخواهند و کدام را نمیخواهند. 0 0 MrRavi 1403/12/30 من طرف حقیقت می ایستم (جستارهایی در باب آزادی) واتسلاف هاول 3.5 1 صفحۀ 51 در چشم تاریخ گناه کسانی که آینده معنوی این کشور را برای مقاصد قدرت طلبانه خود قربانی کردند، بسیار سنگین است. 0 40 MrRavi 1403/12/24 دختر کشیش جورج اورول 3.2 14 صفحۀ 300 دیگر هیچ وقت توان عبادت به او باز نگشت. چه بسا دیگر مفهوم عبادت به کل برایش بی معنی شده بود؛ ایمانش به صورت ناگهان و غیر قابل برگشتی ناپدید شده بود. چیز رمزآلودی است، از بین رفتن ایمان -- به رمزآلودی خوده ایمان. آن هم مانند ایمان در انتهای خود ریشه در منطق ندارد؛ یک تغییر است در حال و هوای ذهن. There was never a moment when the power of worship returned to her. Indeed, the whole concept of worship was meaningless to her now; her faith had vanished, utterly and irrevocably. It is a mysterious thing, the loss of faith--as mysterious as faith itself. Like faith, it is ultimately not rooted in logic; it is a change in the climate of the mind. 0 0 MrRavi 1403/12/24 بوف کور صادق هدایت 3.7 204 صفحۀ 87 در این وقت صدای یک دسته گزمه مست از توی کوچه بلند شد [...] دسته جمعی زدند زیر آواز و خواندند: «بیا بریم که مِی خوریم، شراب ملک رِی خوریم، حالا نخوریم کِی خوریم؟» 0 0
بریدههای کتاب MrRavi MrRavi 1404/2/7 عمو جان استالین علی میرمیرانی ( ابراهیم رها ) 2.7 2 صفحۀ 11 غربی های فاسد فاسق فاجر اولین دوره ی این مسابقات را به نیت انحراف افکار عمومی راه اندازی کردند تا آمریکا را به قهرمانی برسانند و گام بلندی در جهت نیل به اهداف شوم شان بردارند یک دلیلش همین قهرمان کردن امریکا بود. 0 1 MrRavi 1404/2/7 عمو جان استالین علی میرمیرانی ( ابراهیم رها ) 2.7 2 صفحۀ 10 ...آن پزشک جلف بیربط که شلوار استکباری جین هم به پا داشت... 0 1 MrRavi 1404/2/7 مینوی خرد ژاله آموزگار 4.7 2 صفحۀ 41 و مرد کاهل ناشایستهترین مردم دانسته شده است. چه از دین پیداست که آفریدگار اورمزد برای مردم کاهل غلّه نیافرید. 0 1 MrRavi 1404/1/31 مینوی خرد ژاله آموزگار 4.7 2 صفحۀ 55 و آن تنها آرزویی که اورمزد خدا از مردمان انتظار دارد این است که «مرا بشناسید، چه هر که مرا بشناسد، از پس من آید و به خشنودی من کوشد.» و آن تنها آرزویی که اهر من از مردمان انتظار دارد این است که «مرا نشناسید»، چه می داند که هر کسی آن بدکار را بشناسد، از پس آن بدکردار نرود و هیچ گونه نیرو و یاری از آن مردم بدو نرسد. 0 1 MrRavi 1404/1/30 مینوی خرد ژاله آموزگار 4.7 2 صفحۀ 28 پرسید دانا از مینوی خرد که کدام کار نیک مهتر و بهتر است؟ مینوی خرد پاسخ داد که مهترین کار نیک رادی و دوم راستی و ازدواج با نزدیکان و سوم گاهنبار و چهارم (مراسم) «هماگ دین» را اجرا کردن و پنجم پرستش ایزدان و مهمانی مسافران کردن و ششم برای هر کسی نیکی آرزو کردن و هفتم نیک چشمی نسبت به نیکان. 0 0 MrRavi 1404/1/30 مینوی خرد ژاله آموزگار 4.7 2 صفحۀ 49 پرسید دانا از مینوی خرد که کدام سرور [...] بدتر است؟ مینوی خرد پاسخ داد که آن سروری بدتر است که نتواند کشور را ایمن و مردمان را بی ستم دارد. 0 0 MrRavi 1404/1/1 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 309 صفحۀ 9 فکر مرگ یک دوست نزدیک در دل دوستانی که این خبر را می شنیدند، طبق معمول احساس شادی خاصی پدید می آورد. خوشحالی از این که او مرد و من نمردم. 0 2 MrRavi 1403/12/30 من طرف حقیقت می ایستم (جستارهایی در باب آزادی) واتسلاف هاول 3.5 1 صفحۀ 207 همه خوبیها باید در فرد تحقق یابد و رشد آزادانه فرد باید غایت عالی هر نظام سیاسی ای باشد که میخواهد در جهان طرحی نو دراندازد. 0 1 MrRavi 1403/12/30 من طرف حقیقت می ایستم (جستارهایی در باب آزادی) واتسلاف هاول 3.5 1 صفحۀ 206 هیچ جامعه نیکویی در خاک شکوه و جلال دولت جوانه نمیزند، بلکه در پی رشد آزادانه افراد و شادمانی در زندگی روزمره جوانه میزند، در پی کار خوش آیندی که به هر زن و مرد توانا فرصت سازندگی میدهد، روابط شخصی آزاد که مظهر عشق است و حسادت را از قلب مهرندیده بیرون میراند. 0 1 MrRavi 1403/12/30 من طرف حقیقت می ایستم (جستارهایی در باب آزادی) واتسلاف هاول 3.5 1 صفحۀ 206 تجلیل از دولت و این دکترین که وظیفه هر شهروند خدمت به دولت است از بیخ و بن ضد پیشرفت و آزادی است. 0 0 MrRavi 1403/12/30 من طرف حقیقت می ایستم (جستارهایی در باب آزادی) واتسلاف هاول 3.5 1 صفحۀ 151 حتی فقط یک موضوع ممنوعه هم میتواند تاثیر فلج کننده فراگیری بر ذهن داشته باشد، زیرا همیشه این خطر وجود دارد که پیگیری آزادانه هر فکری به فکری ممنوع منجر شود. 0 0 MrRavi 1403/12/30 من طرف حقیقت می ایستم (جستارهایی در باب آزادی) واتسلاف هاول 3.5 1 صفحۀ 110 همیشه بهانه مستبدان سعادت و رفاه مردم است و خادمان استبداد نیز از آن مستفیض میشوند، چرا که به آنها اجازه میدهد با وجدان آسوده به کارشان بپردازند [•••] اگر خوشبختی مردم را میخواهید، به آنها مجال بدهید خودشان بگویند کدام خوشبختی را میخواهند و کدام را نمیخواهند. 0 0 MrRavi 1403/12/30 من طرف حقیقت می ایستم (جستارهایی در باب آزادی) واتسلاف هاول 3.5 1 صفحۀ 51 در چشم تاریخ گناه کسانی که آینده معنوی این کشور را برای مقاصد قدرت طلبانه خود قربانی کردند، بسیار سنگین است. 0 40 MrRavi 1403/12/24 دختر کشیش جورج اورول 3.2 14 صفحۀ 300 دیگر هیچ وقت توان عبادت به او باز نگشت. چه بسا دیگر مفهوم عبادت به کل برایش بی معنی شده بود؛ ایمانش به صورت ناگهان و غیر قابل برگشتی ناپدید شده بود. چیز رمزآلودی است، از بین رفتن ایمان -- به رمزآلودی خوده ایمان. آن هم مانند ایمان در انتهای خود ریشه در منطق ندارد؛ یک تغییر است در حال و هوای ذهن. There was never a moment when the power of worship returned to her. Indeed, the whole concept of worship was meaningless to her now; her faith had vanished, utterly and irrevocably. It is a mysterious thing, the loss of faith--as mysterious as faith itself. Like faith, it is ultimately not rooted in logic; it is a change in the climate of the mind. 0 0 MrRavi 1403/12/24 بوف کور صادق هدایت 3.7 204 صفحۀ 87 در این وقت صدای یک دسته گزمه مست از توی کوچه بلند شد [...] دسته جمعی زدند زیر آواز و خواندند: «بیا بریم که مِی خوریم، شراب ملک رِی خوریم، حالا نخوریم کِی خوریم؟» 0 0