بریدههای کتاب Kosar Kosar 1403/6/20 داس مرگ؛ ابر تندر جلد 2 نیل شوسترمن 4.7 41 صفحۀ 200 «آره آره، آمادهام. دعا کن شانس بیارم، عزیزم.» چه چیز دیگری میتوانست بگوید؟ «همچین کاری نمیکنم.» ماری به دنبال توضیحی به آناستازیا نگاه کرد، دختر لبخندی زد و گفت: «شانس مال بازندههاس، تاریخ با شماست. شما جاذبه و جذبه دارین. شما بانوی والامقام مرگ هستین.» 0 3 Kosar 1403/3/26 در قلب اطلس دبورا هایلیگمن 3.1 2 صفحۀ 250 امیلی دکینسون شاعر مینویسد: «امید» بال و پر دارد همچون پرنده ای در روح آدمی آشیان میکند آواز سر میدهد، نغمه ای بی کلام هرگز خاموشی نمیگزینذ دلنشین ترین نوایی که در تندباد حوادث به گوش میرسد 0 6 Kosar 1403/3/16 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 28 صفحۀ 221 1 6 Kosar 1403/3/6 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 28 صفحۀ 10 زمزمه کردند: چه بسیار گمشدگان و از دست رفتگان. درختان در مقابل نجوا کردند: اما هرآنچه گم شده باشد، قابل بازیافتن است. 0 5 Kosar 1403/3/6 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 28 صفحۀ 11 کتاب را که گشود، سفیدی صفحه هایش در تضاد و جنگ با سایه هایی بود که جنگل را انباشته بودند و کلماتش پناهگاهی امن و راحت پیشکش او میکردند. واژه ها به سان ردپاهایی بر برف بودند، پهنه ای سفید و گسترده که هنوز دست رنج به آن نرسیده بود. 0 3 Kosar 1403/3/6 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 28 صفحۀ 42 عشق به روش های گوناگونی مرگ آور میشود. 0 2 Kosar 1402/6/30 جادوهای همیشگی؛ جادو ممنوع! کریس کالفر 4.7 15 صفحۀ 421 وقتی توان شاد بودن را از دست بدیم، خودمون رو تا سطح مشکلاتی که باهاشون روبرو هستیم پایین میآریم... 0 8 Kosar 1402/6/30 جادوهای همیشگی؛ جادو ممنوع! کریس کالفر 4.7 15 صفحۀ 421 واقعیت اینه که مبارزه همیشه هست. همیشه پلهایی هست که باید ازشون عبور کرد و همیشه سنگهایی هست که باید از سر راه برداشت. ولی هرگز نباید فرصت لذت بردن از خوشیهای عمرمون را هدر بریم:) 1 7 Kosar 1402/6/30 جادوهای همیشگی؛ جادو ممنوع! کریس کالفر 4.7 15 صفحۀ 421 جهان هیچ وقت برای به به جای بهتری تبدیل نمیشه، مگر اینکه ما اون رو برای همه به جای بهتری تبدیل کنیم:) 0 3 Kosar 1402/6/30 جادوهای همیشگی؛ جادو ممنوع! کریس کالفر 4.7 15 صفحۀ 399 نبرد خوبی و بدی توی میدون جنگ رخ نمیده، بلکه درون تک تک ما شروع میشه. اجازه نده خشمت برات تعیین کنه که کدوم طرفی هستی:) 0 3 Kosar 1402/6/30 جادوهای همیشگی؛ جادو ممنوع! کریس کالفر 4.7 15 صفحۀ 399 هر چقدر هم که دنیا بی رحم و نامهربون شد، هیچ وقت خوشخالیت رو فدا نکن. هر چقدرکسی باهات بد تاکرد، هیچ وقت اجازه نده نفرت از کسی دل سوزی و رحم رو ازت بدزده :) 0 2 Kosar 1402/4/12 سیاه قلب کورنلیا فونکه 4.1 43 صفحۀ 1 وقتی در سفر کتابی با خودت به همراه میبری، یک چیز عجیبی اتفاق میافتد: کتاب شروع میکند به جمع آوری خاطراتت.بعدها کافی است که تو فقط لای آن کتاب را باز کنی تا دوباره به همان جایی برگردی که کتاب را اولین بار خوانده ای. یعنی با خواندن اولین کلمات، همه چیز را به یاد میآوری عکس ها، بوها، همان بستنی ای که موقع خواندن میخوردی... حرفم را باور کن، کتابها درست مثل نوارهای چسبناکمخصوص گیر انداختن مگس هستند.خاطرات به هیچ چیزی مثل صفحات چاپی نمیچسبند. 0 5
بریدههای کتاب Kosar Kosar 1403/6/20 داس مرگ؛ ابر تندر جلد 2 نیل شوسترمن 4.7 41 صفحۀ 200 «آره آره، آمادهام. دعا کن شانس بیارم، عزیزم.» چه چیز دیگری میتوانست بگوید؟ «همچین کاری نمیکنم.» ماری به دنبال توضیحی به آناستازیا نگاه کرد، دختر لبخندی زد و گفت: «شانس مال بازندههاس، تاریخ با شماست. شما جاذبه و جذبه دارین. شما بانوی والامقام مرگ هستین.» 0 3 Kosar 1403/3/26 در قلب اطلس دبورا هایلیگمن 3.1 2 صفحۀ 250 امیلی دکینسون شاعر مینویسد: «امید» بال و پر دارد همچون پرنده ای در روح آدمی آشیان میکند آواز سر میدهد، نغمه ای بی کلام هرگز خاموشی نمیگزینذ دلنشین ترین نوایی که در تندباد حوادث به گوش میرسد 0 6 Kosar 1403/3/16 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 28 صفحۀ 221 1 6 Kosar 1403/3/6 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 28 صفحۀ 10 زمزمه کردند: چه بسیار گمشدگان و از دست رفتگان. درختان در مقابل نجوا کردند: اما هرآنچه گم شده باشد، قابل بازیافتن است. 0 5 Kosar 1403/3/6 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 28 صفحۀ 11 کتاب را که گشود، سفیدی صفحه هایش در تضاد و جنگ با سایه هایی بود که جنگل را انباشته بودند و کلماتش پناهگاهی امن و راحت پیشکش او میکردند. واژه ها به سان ردپاهایی بر برف بودند، پهنه ای سفید و گسترده که هنوز دست رنج به آن نرسیده بود. 0 3 Kosar 1403/3/6 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 28 صفحۀ 42 عشق به روش های گوناگونی مرگ آور میشود. 0 2 Kosar 1402/6/30 جادوهای همیشگی؛ جادو ممنوع! کریس کالفر 4.7 15 صفحۀ 421 وقتی توان شاد بودن را از دست بدیم، خودمون رو تا سطح مشکلاتی که باهاشون روبرو هستیم پایین میآریم... 0 8 Kosar 1402/6/30 جادوهای همیشگی؛ جادو ممنوع! کریس کالفر 4.7 15 صفحۀ 421 واقعیت اینه که مبارزه همیشه هست. همیشه پلهایی هست که باید ازشون عبور کرد و همیشه سنگهایی هست که باید از سر راه برداشت. ولی هرگز نباید فرصت لذت بردن از خوشیهای عمرمون را هدر بریم:) 1 7 Kosar 1402/6/30 جادوهای همیشگی؛ جادو ممنوع! کریس کالفر 4.7 15 صفحۀ 421 جهان هیچ وقت برای به به جای بهتری تبدیل نمیشه، مگر اینکه ما اون رو برای همه به جای بهتری تبدیل کنیم:) 0 3 Kosar 1402/6/30 جادوهای همیشگی؛ جادو ممنوع! کریس کالفر 4.7 15 صفحۀ 399 نبرد خوبی و بدی توی میدون جنگ رخ نمیده، بلکه درون تک تک ما شروع میشه. اجازه نده خشمت برات تعیین کنه که کدوم طرفی هستی:) 0 3 Kosar 1402/6/30 جادوهای همیشگی؛ جادو ممنوع! کریس کالفر 4.7 15 صفحۀ 399 هر چقدر هم که دنیا بی رحم و نامهربون شد، هیچ وقت خوشخالیت رو فدا نکن. هر چقدرکسی باهات بد تاکرد، هیچ وقت اجازه نده نفرت از کسی دل سوزی و رحم رو ازت بدزده :) 0 2 Kosar 1402/4/12 سیاه قلب کورنلیا فونکه 4.1 43 صفحۀ 1 وقتی در سفر کتابی با خودت به همراه میبری، یک چیز عجیبی اتفاق میافتد: کتاب شروع میکند به جمع آوری خاطراتت.بعدها کافی است که تو فقط لای آن کتاب را باز کنی تا دوباره به همان جایی برگردی که کتاب را اولین بار خوانده ای. یعنی با خواندن اولین کلمات، همه چیز را به یاد میآوری عکس ها، بوها، همان بستنی ای که موقع خواندن میخوردی... حرفم را باور کن، کتابها درست مثل نوارهای چسبناکمخصوص گیر انداختن مگس هستند.خاطرات به هیچ چیزی مثل صفحات چاپی نمیچسبند. 0 5