بریدههای کتاب مائده بادان فیروز مائده بادان فیروز 1403/8/16 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 201 صفحۀ 89 بهترین لذتها وقتی تکرار شد، زجر و نصیبت است. 0 1 مائده بادان فیروز 1403/7/18 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 29 صفحۀ 102 همان وقت فهمیدم اگر میخواهیم دیوانه نشویم باید دانش و تخلیمان را مدیریت کنیم. 0 1 مائده بادان فیروز 1403/7/18 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 29 صفحۀ 167 حتی صرفِ دیدن نور خورشید هم به زحمت زندگی میارزد... 0 2 مائده بادان فیروز 1403/7/7 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 29 صفحۀ 102 اگر میخواهیم دیوانه نشویم، باید دانش و تخیلمان را مدیریت کنیم. 0 0 مائده بادان فیروز 1403/5/2 کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم اسلاونکا دراکولیچ 4.1 51 صفحۀ 249 درست همانطور که سلولهای ارگانیسم ما این استعداد را دارند که به عناصر بدخیمی بدل شوند و بافت سالم را تخریب کنند، به همین ترتیب، اگر محیط مساعدی فراهم باشد، پارهای خاص از وجود ما تغییر پیدا میکند، و روحمان را میخورد و از میان میبرد. این امکانی ذاتی است و مسئولیت آن بر عهدهی ماست، کس دیگری را نمیتوان به خاطر آن سرزنش کرد. 0 0 مائده بادان فیروز 1403/5/2 کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم اسلاونکا دراکولیچ 4.1 51 صفحۀ 248 وقتی این تقسیم "ما" و "آنها" را میپذیری، اختلافهای احتمالی پایانی نخواهد داشت. میبینی دوروبرت همه جا جنگ است، شقاوت را و میل به کشتن را تشخیص میدهی، اما هنوز همچنان خیال میکنی که خودت با بقیه فرق داری، که به نوعی آدم بهتری هستی، تا این که چیزی پیش پا افتاده آن آدم درستکار، مطلع، حساس، و باهوش را وامیدارد تا به نفس خود مراجعه کند. 0 0 مائده بادان فیروز 1403/4/15 کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم اسلاونکا دراکولیچ 4.1 51 صفحۀ 148 برای ناهار شنبه غذاهایی را میپزد که بچهها دوست دارند، که او دوست دارد _انگار دارد معجونی جادویی درست میکند که خانوادهاش را در کنار هم نگه دارد_ دست کم برای ساعاتی کوتاه، دست کم دور میز غذا. 0 2 مائده بادان فیروز 1403/4/4 کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم اسلاونکا دراکولیچ 4.1 51 صفحۀ 116 0 0 مائده بادان فیروز 1403/4/4 کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم اسلاونکا دراکولیچ 4.1 51 صفحۀ 97 خیلی طول کشید تا فهمیدم محدود کردن خود در دایرهی هر نوع جهان بینی، میتواند ما را گرفتار فقر و رنج کند. 0 0
بریدههای کتاب مائده بادان فیروز مائده بادان فیروز 1403/8/16 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 201 صفحۀ 89 بهترین لذتها وقتی تکرار شد، زجر و نصیبت است. 0 1 مائده بادان فیروز 1403/7/18 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 29 صفحۀ 102 همان وقت فهمیدم اگر میخواهیم دیوانه نشویم باید دانش و تخلیمان را مدیریت کنیم. 0 1 مائده بادان فیروز 1403/7/18 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 29 صفحۀ 167 حتی صرفِ دیدن نور خورشید هم به زحمت زندگی میارزد... 0 2 مائده بادان فیروز 1403/7/7 لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ الهام شوشتری زاده 3.8 29 صفحۀ 102 اگر میخواهیم دیوانه نشویم، باید دانش و تخیلمان را مدیریت کنیم. 0 0 مائده بادان فیروز 1403/5/2 کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم اسلاونکا دراکولیچ 4.1 51 صفحۀ 249 درست همانطور که سلولهای ارگانیسم ما این استعداد را دارند که به عناصر بدخیمی بدل شوند و بافت سالم را تخریب کنند، به همین ترتیب، اگر محیط مساعدی فراهم باشد، پارهای خاص از وجود ما تغییر پیدا میکند، و روحمان را میخورد و از میان میبرد. این امکانی ذاتی است و مسئولیت آن بر عهدهی ماست، کس دیگری را نمیتوان به خاطر آن سرزنش کرد. 0 0 مائده بادان فیروز 1403/5/2 کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم اسلاونکا دراکولیچ 4.1 51 صفحۀ 248 وقتی این تقسیم "ما" و "آنها" را میپذیری، اختلافهای احتمالی پایانی نخواهد داشت. میبینی دوروبرت همه جا جنگ است، شقاوت را و میل به کشتن را تشخیص میدهی، اما هنوز همچنان خیال میکنی که خودت با بقیه فرق داری، که به نوعی آدم بهتری هستی، تا این که چیزی پیش پا افتاده آن آدم درستکار، مطلع، حساس، و باهوش را وامیدارد تا به نفس خود مراجعه کند. 0 0 مائده بادان فیروز 1403/4/15 کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم اسلاونکا دراکولیچ 4.1 51 صفحۀ 148 برای ناهار شنبه غذاهایی را میپزد که بچهها دوست دارند، که او دوست دارد _انگار دارد معجونی جادویی درست میکند که خانوادهاش را در کنار هم نگه دارد_ دست کم برای ساعاتی کوتاه، دست کم دور میز غذا. 0 2 مائده بادان فیروز 1403/4/4 کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم اسلاونکا دراکولیچ 4.1 51 صفحۀ 116 0 0 مائده بادان فیروز 1403/4/4 کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم اسلاونکا دراکولیچ 4.1 51 صفحۀ 97 خیلی طول کشید تا فهمیدم محدود کردن خود در دایرهی هر نوع جهان بینی، میتواند ما را گرفتار فقر و رنج کند. 0 0