بریده‌های کتاب پرسفونه‌ی یک هادس خیالی

ما علاوه بر این رنج و محنت، دچار تفرقه هم هستیم. حتی در مورد راههای اتحاد نیز تفرقه داریم. ما دچار فسادیم. از غلبه ی خودخواهیها گرفته تا تجمع منافع در دست گروهی خواص و تناقضها و نبودن حس مشترک تا بی توجهی و پشت گوش انداختن مسئولیتها.

پندار نیک از ما کردار نیک از ما دنیای نیک از کسری دنیای نیک از کسری چرا

بیدار پارسی بی‌تاب راه بود رفتن به راه می‌پیوندد ماندن به رکود

پسرم داره میره جبهه. پسرم میره برای خاکش بجنگه. پسرم بزرگ شده. پسرم مرد این سرزمینه ...

میرم بابا. هرکی هرچی میخواد، بگه. اصلا دایی راست میگه، من ترسوام. ولی میرم که همون چند تا شهید رو برگردونم به شهرشون. برای مادرها خاک با خاک فرق داره، اما برای من، خاک همون خاکه.

من نیستم حاجی. من از مرگ می‌ترسم. من بی‌عرضه و ترسو نیستم، من تنها هستم و میدانم تنهایی و ترس فرق دارند. اما وقتی تنهایی، دلت نمیخواهد خیلی کارها را انجام بدهی. یعنی نمی‌توانی. فکر میکنی کسی پشتا نیست که به قدرتت اضافه کند یا قدرتت را بهت یاد‌آوردی کند. من تنها هستم و سال‌هاست که قدرتم زیر خروار ها خاک گم شده حاجی.

دایی دیگر انجا نبود و وقتی برمیگشتم، میشدم رزمنده سرفراز اسلام. اما اگر شهید می‌شدم چه ؟

( ما زن‌ها یک مشت فلک‌زده هستیم، مگر نه؟) ( منظورت چیست؟ ) ( آنقدر محکم و قوی هستیم که میتوانیم با دستان خالی، مسئولیت اداره‌ی جهان را به عهده بگیریم با این حال اجازه می دهیم پسربچه‌های مسخره، مارا دست بیندازند.)

رسول اکرم:(خداوند به وسیله‌ی اسلام نخوتهای جاهلیت و افتخار به نسب و فامیل را منسوخ کرد. اکنون همه‌ی مردم از سفید و سیاه، قرشی و غیر قرشی، عربی و عجمی در یک درجه اند. هیچ کس بر دیگری برتری ندارد مگر به وسیله‌ی تقوا و طاعت.)

رسول اکرم: ( از همه قوی تر و نیرومند تر آن کس است که اگر از یک چیزی خوشش آمد و مجذوب آن شد، علاقه‌ی به آن چیز اورا از مدار حق و انسانیت خارج نسازد و به زشتی آلوده نکند؛ و اگر در موردی عصبانی شد و موجی از خشم در روحش پیدا شد، تسلط بر خویشتن را حفظ کند، جز حقیقت نگوید و کلمه‌ای دروغ یا دشنام بر زبان نیاورد؛ و اگر صاحب قدرت و نفوذ گشت و مانعها و رادعها از جلویش برداشته شد، زیاده از میزانی که استحقاق دارد دست درازی نکند.)