پیرامون مباحثی در این کتاب بحث شده بود و اساس همه صحبت ها در این خلاصه میشد که چرا انسان امروزی به دین احتیاج دارد؟
ک مفصل به آن پرداخته شد و دلایل زیادی، علمی و دینی و راون‌شناختی ذکر شد برای این مهم. 
اما مهم ترین و بهترین بخش این کتاب، موضوعی بود که در مورد ارتباط علم با دین صحبت شد. برخلاف برخی از مذهبیون که همچنان در قرن ۲۱، از علم فراری‌اند و آن را دشمن دین میشمارند، کما اینکه از منظر موسی صدر، علم و دین، دوبال سعادت انسان را تشکیل می‌دهند. ایمان به غیب، همزمان با تسخیر مخلوقات جهان هستی‌ است که میتواند انسان را به سعادت دنیوی و اخروی برساند. موسی صدر همین نظر را در مورد ثروت و مال دارد، نه تنها رفاه آدمی در دنیا را به مثابه عذاب در آخرت نمی‌داند بلکه از نظر وی انسانی که از نعمات الهی خود را محروم کند و از زندگی زمینی خویش لذت نبرد، در زمره زیان دیدگان است.
و در آخر مثل همیشه،
 آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدايا به سلامت دارش...
        

          کتاب دین در جهان امروز ترجمه یکی از سخنرانی‌های امام موسی صدر به نقل از روزنامه‌ی الحیاه است که در تاریخ 1968/3/2م در دانشکده حقوق و علوم اقتصاد دانشگاه پدران یسوعی در لبنان ایراد شده‌است. 
امام موسی صدر در این سخنرانی به سوالاتی ازین قبیل پاسخ میدهد:

اینکه آیا با وجود پیشرفت‌های چشمگیر انسان در حوزه‌های مختلف از جمله صنعت، علم، فلسفه، اقتصاد و سایر چیزهایی که زندگی راحت تری را برای او به ارمغان می‌آورند چه نیازی به دین وجود دارد؟

موسی صدر درمورد این مهم صحبت میکند که دینداری یک حقیقت دارد و یک پتانسیل. حقیقت آن چیزی است که درحال حاضر وجود دارد، اما دین به طور بالقوه میتواند نیروی محرکه‌ای بسیار فراتر از چیزی که درحال حاضر هست باشد.
دینداری با پیشرفت‌های انسان در حوزه های یادشده هیچ منافاتی ندارد بلکه اجازه میدهد توسعه انسان در چهارچوبی انسانی صورت گیرد به طوریکه در عمل به حل مشکلات انسان منجر شود نه همچون عصر حاضر که هدف از فعالیت‌های انسان تنها با هدف تولید بیشتر و بعد فروش تولیدات است.

امام در پایان به این نکته اشاره میکنند که دین وقتی میتواند نقش خود را ایفا کند که در متن زندگی انسان‌ وارد شود. که هر عملی از انسان سرمیزند به قصد تقرب به پروردگار باشد. ساختن کلیسا، مسجد، پررنگ کردن شعارهای دینی و ظواهر آن تا وقتی دین نقش خود در زندگی را بازنیابد نجات دهنده انسان نیستند.

درپایان ایشان به بیان راهکارهایی برای اصلاح وضع موجود میپردازد. 


        

          من در حدی نیستم که بخوام در رابطه با این کتاب و سخنرانی نظری بدم، فقط ارزو میکردم ای کاش سیاستمدار ها و دست اندرکاران مملکتی کتاب های این مجاهد بزرگ رو مطالعه میکردن تا بفهمن جامعه ی امروز چه نیاز هایی داره.