بریده‌های کتاب Ghazal

قدرت کتابا احساس همدلی شونه.

کتابا روح دارن.

از دنیای دیگری بود.

زمانی که عاشقان کتاب در مورد کتابی حرف می زدند چشمانشان شبیه قلب می شد.

وقتی پای کمک به کتابا وسط باشه، همیشه آماده ام.

اشخاصی که کتاب ورق نزنند، فکر هم نمی توانند بکنند.

آدم پر حرفی نبود اما زمانی پای کتاب به میان می آمد، گویی زنده می شد و قدرت حرف زدن پیدا می کرد، چشمان باریکش به خنده می نشستند و لغات، با عشقی جادویی از دهانش خارج می شدند.

(( کتاب ها قدرت شگفت انگیزی دارن. ))

امید آینده و درس های گذشته. این دو تا برای زندگی در زمان حال خیلی مهمن.

زمانی که من از همه بیشتر دوست دارم ،وقتی است که همه در خواب هستند، استاد. وقتی در خواب هستی، بابت گذشته پشیمانی نمی کنی و به خاطر آینده مضطرب نیستی.

هر بار که مرورش می کنی،انگار دوباره و دوباره داره این بلا ها رو سرت میاره،ولی دیگه کار اون نیست، کار خودته.حلا تویی که داری خودت رو قربانی میکنی.

می گن درک می کنن،اما اونایی واقعاً درک می کنن که خودشونم اینجا بوده باشن.

آدم های زیبا معمولاً برای خیلی از کار هایشان بخشیده می شوند.