یه کتاب خیلی قشنگی بود یه جور دیدگاه زیبایی از دنیای خواب رو توصیف میکنه که باعث میشه آدم بیشتر از خواب خوشش بیاد... 🫠✨
ازش خوشم اومد برای وقتایی که میخوای یه کتاب فانتزی روان ساده اما در عین حال قشنگ بخونی خیلی خوبه✨🛐
        

          در ستایش ادبیات فانتزی ...

راستش دوست داشتم که درباره ادبیات فانتزی و علمی‌ - تخیلی و... پست بذارم . شاید بعدا این کار رو کردم اما باید از این ژانر دفاع کرد...
شاید خیلی ها بگن ادبیات فانتزی خوندن به نوعی وقت تلف کردنه. یا اصلا چرا باید هری پاتر ، ارباب حلقه ها ، ویچر ، چرخه زمان و... رو خوند؟ بهتر نیست وقتمون رو بذاریم و کتاب هایی بخونیم که چیزی به ما اضافه می کنند؟ یا کتاب های بهتری بخونیم؟ 
من روی سخنم با این دسته از عزیزانه.  ادبیات فانتزی خوندنش ، هیچ منافاتی با این مسائلی که گفتم نداره. ادبیات فانتزی خوندنش مثل رفتن به شهربازی در یک بعد از ظهر گرم تابستونی می مونه.
مثل استراحت بعد از یک کار خسته کننده ست...
مثل زنگ تفریح بین دو درس شیمی و فیزیکه...
ادبیات فانتزی ، شما رو از این جهان سیاه و ترسناک و پر از فشار و استرس و ناراحتی جدا میکنه و وارد یک دنیایی میکنه که همه چیزش براتون عجیب و غریب و نا آشناس... میرید توی این دنیا... با موجودات خیالی،  با دنیایی تازه ، دنیایی که با دنیای شما خیلی فرق داره آشنا میشید.
تخیل تون پرورش پیدا میکنه و ذهنتون آزاد و رها میشه.
همیشه که نباید داستایفسکی و تالستوی خوند... چه اشکالی داره این بین هری پاتر هم خوند؟ 
اگر فکر می‌کنید ژانر فانتزی قرار نیست چیزی به شما اضافه کنه ، کاملا در اشتباهید... ژانر فانتزی برعکس چیزی که به نظر میاد ، میتونه خیلی عمیق و عبرت آموز هم باشه.
بعدا طی یک پست بیشتر به این ادبیات میپردازم و امیدوارم بین کتاب های جدی و سخت و رئالی که میخونید ، یک استراحت کوتاهی هم به ذهنتون بدید و از این دنیا جدا بشید و برید یه جایی رو سیاحت کنید که همه چیزش با ما و روزمرگی ما تفاوت داره.

کتاب رویا فروشی دالرگات،  از لی میه ، نویسنده اهل کره جنوبیه.  این کتاب به تازگی منتشر شده  و در خود کره جنوبی به شدت پر طرفدار بوده و پر فروش... 
کره جنوبی ، برعکس خیلی از کشورهای دیگه ، راه کسب درآمد و صدور فرهنگش رو یاد گرفته...موسیقی کره جنوبی سراسر جهان رو داره تسخیر میکنه. کاری به کیفیت این آثار ندارم اما داره تاثیر خودش رو میذاره. شاید جالب باشه براتون که بدونید ، کشور کره جنوبی فقط از طریق برگزاری تورها و کنسرت های موسیقی داره به اندازه کل فروش نفت سالیانه ایران کسب درآمد میکنه...
فقط موسیقی نیست ، در سینما و ادبیات و سریال ها هم کره جنوبی با قطار واقعی پیشرفتش داره تپه های جدیدی رو فتح میکنه ( کار دیگه ای نمیکنه مثل ما ) ...

رویا فروشی دالرگات ، موضوع جالبی داره... خواب و رویا...
اگر مثل من زیاد خواب می‌بینید این کتاب میتونه خیلی براتون جالب باشه...
من زیاد خواب میبینم... خواب های عجیبی هم میبینم... توی خواب هام جاهای زیادی میرم و با افراد زیادی ملاقات میکنم... خونه مادربزرگم رو زیاد خواب میبینم و در زمان هم سفر می کنم...
داستان کتاب درباره یک شهریه که شما فقط وقتی خواب هستید ، میرید اونجا ... اونجا چند فروشگاه وجود داره که خواب و رویا میفروشن و شما میرید و خوابی که میخواید ببینید رو انتخاب می‌کنید و میخرید و اون شب همون خواب رو می‌بینید... وقتی هم بیدار میشید از طریق رضایتی که دارید از خوابتون ، هزینه ش رو پرداخت می‌کنید.
کتاب در ساختن یک دنیای خیالی با قوانین خودش موفق عمل میکنه...
کسانی وجود دارند که خواب ها رو طراحی می‌کنند...جشنواره ای وجود داره که مثل جشنواره فیلم کن و اسکار به بهترین خواب ها جایزه میده...
جالب اینجاست که شما وقتی در خواب وارد اون فروشگاه میشید و رویای مورد نظرتون رو میخرید ، در بیداری اصلا یادتون نمیاد که به اون فروشگاه سر زدید و خرید کردید...

موضوع جالبه ، دنیای فانتزی و قشنگی ساخته شده... 
کتاب میتونه راحت شما رو برای مدتی سرگرم کنه و از روزمرگی نجات بده. باعث میشه به خواب هایی که می‌بینید بیشتر توجه کنید...
جاهایی از کتاب هست که میگید عه ، منم دقیقا این خواب رو دیدم...
از این نظر این کتاب واقعا جذابه...
ترجمه و نثر روون و خوبی داره و راحت هم خونده میشه...
توصیه میکنم این کتاب رو بخونید و به ژانر فانتزی و علمی تخیلی،  بیشتر بها بدید...
ضرر نمی کنید...
        

          اوایل کتاب برام جذاب و دلنشین نبود و زمان زیادی برد که باهاش ارتباط بگیرم و تمومش کنم؛ولی رفته رفته کتاب برام جذابیت پیدا کرد...
یه سری علامت سوال های زیادی در مورد شخصیت های کتاب تو سرم مونده و امیدوارم جلد بعدی باعث رفع ابهام بشه...
شخصیت مورد علاقم مکسیم بود و جالب ترین رویا سازی برام هدیه فوت شدگان (یه جوری مینویسم زیاد اسپویل نشه...) بود و احساساتی شدم...
معرفی؟
داستان شهری خیالی را روایت میکند که در آن فروشگاهی بزرگ وجود دارد که رویا میفروشد.
دالرگات یکی از شخصیت های زیبای داستان که اهمیت ویژه به مشتریان خود میدهد،ساختمانی را با ۵طبقه باشکوه بنا کرده که در هر طبقه با توجه به مشتریان رویا عرضه میشود.
مشتریان در قالب انسان یا حیوان برای خرید ماجراجویی های رویایی خود به آنجا میروند تا رویای غذا ،گردش،پرواز بر فراز آسمان یا زندگی کردن به عنوان والی تنها در اقیانوس را تجربه کنند...

        

          اول از همه، من کتاب رو برای بار دوم خوندم و این‌سری دیگه تصمیم گرفتم براش یادداشت بذارم.

داستان و روند کتاب جالب و جدید بود و همین باعث می‌شد که شما رو با خودش همراه کنه و خسته‌کننده نباشه. داستانِ کتاب برای من خیلی جذاب بود و حتی وقتی برای بار دوم خوندمش، همچنان لذت بردم و کتاب بهم چسبید. 

کرکترهای کتاب خیلی خوب شخصیت‌پردازی شدن. ویژگی ظاهری و رفتاریشون توی داستان ذکر شده و می‌تونید باهاشون همذات‌‌پنداری کنین و با داستانشون همراه بشین. 

فضاسازیِ کتاب هم، جدید و می‌شه گفت خوبه. با اینکه یه سری ابهامات راجع به اون دنیا وجود داشت که بهشون پاسخ داده نشد و امیدوارم جواب سوالاتمون رو توی جلد دوم بگیریم.

در کل کتاب دیدگاه جدیدی نسبت به رویاها و احساسات بهتون می‌ده و باعث می‌شه بیشتر به اون احساسات توجه کنین. من بعد از خوندنِ کتاب دلم می‌خواست به نوشیدنیم سیروپ "آرامش" اضافه کنم یا به مبل "راحتی" اسپری کنم. 
و یا باعث می‌شه بعد از رویا دیدن، به این فکر کنین که این رویا‌ی شما رو کدوم رویاپرداز طراحی کرده که به نظرم خیلی جالبه.✨

در آخر، نقطه‌ی قوتی که کتاب به نظر من داشت، این بود که شما رو با کرکتر اصلی همراه می‌کنه و همراه با اون رازهای این دنیا و رویافروشی دالرگات رو کشف می‌کنید و کم‌کم با سازوکار رویاها و این دنیا آشنا می‌شین.

رویافروشی دالرگات یه گوشه‌ی قلب من باقی‌ می‌مونه و بی‌صبرانه منتظرم جلد دوم رو بخونم و رازهای بیشتری از این کتاب رو کشف کنم.🤍
        

          یادداشتی بر کتاب رویافروشی دالرگات اثر لی می‌یه

به آخر کتاب رسیدم...ورق آخر رو دیدم،پشتش رو دیدم...
چیزی نبود
پشت جلد رو دوباره خوندم.اما نه...
انگار توی صفحات آخر کتاب دنبال داستان بیشتر بودم،دنبال جادوی بیشتر،دنبال کلماتی که دوباره چشمامو ببندم و فضایی خیالی اما شیرین رو تصور کنم و کیف کنم
تصویرسازی‌های کتاب به نظرم یکی از نقاط قوتش بود و فضای کتاب رو هرچه بیشتر برام قابل تصور و واقعی میکرد
انگار خودم توی مغازه‌ی دالرگات مشغول به کارم و توی اون دهکده زندگی میکنم:)
کتاب برای من بوی فرنی‌های خوشمزه‌ی مامانمو داشت:)
واقعاً با خوندنش کیف کردم و تموم شدنش غمگینم کرد
امیدوارم بخونیدش و مثل من غرق دنیای خیالی شیرینش بشید و لذت ببرید
        

          اگه قرار بود همچین مغازه ای واقعا وقتی میخوابیم وجود داشته باشه ، به طور یقین هر شب دارم رویای جنایی انتخاب می‌کنم 😁
یه کتاب عالی وقتی تو مدرسه ای ، یا از خوندن خسته شدی و یا میخوای یه کتاب حال خوب کن بخونی ! گاهی وقتا هم شاید به چند تا توصیه روانشناسی برای زندگیت لازم داشته باشی ، این کتاب واقعا معجزه میکنه ، چون حاوی موضوعاتیه که همه ما نوجوون ها درگیرش هستیم...
بله...
هرچند دوست داشتم گذشته ی ویگو مایرز یکم بیشتر توضیح داده بشه و جدی تر بهش پرداخته بشه ، ولی به هر حال راضیم... این دو فصل آخر خیلی به دلم نشست ! مخصوصا اسپیدوی سربه هوا 😁
امیدوارم شما هم از خوندنش لذت ببرین ♡ 
        

          کتابی که عاشق شدم. درمود رویا پردازی خیال بود عالی هست این 
کتاب حتما بخونیدش
        

          کتاب "رویا فروشی دالرگات" وایب  کتاب"مغازه خوار و بار فروشی نامیا" رو داره. پس اگه این کتاب رو دوست دارین از رویا فروشی دالرگات هم خوشتون میاد.
‌ شاید با شنیدن اسمش شما رو یاد داستان های خسته کننده بندازه اما کافیه تنها بیست صفحه از این کتاب بخونید تا ببینید نویسنده چطور شما رو در تخیل خودش غرق میکنه.
‌محشر، منحصر به فرد، دوست داشتنی
        

          کتاب بسیار بسیار زیبایی بود باید بگم در ژانر خودش  از تمام کتاب هایی که خواندم حس و حال بهتری داشت  و بسیار پیشنهادش می کنم شاید موضوع کش داره قوی ای نبود ولی من عاشقش شودم موضوع کتاب درباره‌ی دنیای بین خواب و بیداری رو به تصویر می کشید واقعا خلاقانه و جذاب بود از نظر من بسیار پیشنهادی است 📚
        

          خیلی زیبا بود واقعا لذت بردم آرامش دهنده بود و آدم رو از زندگی واقعی جدا می کرد
        

          کتاب **"رویا فروشی دالرگات"** اثر **لی میه**، یک سفر عمیق و تکان‌دهنده به درون دنیای پیچیده انسان‌هاست. در این اثر، لی میه با دقتی شگرف و نگاهی نو، دنیای رویاها و آرزوهای انسانی را با واقعیت‌های تلخ و سنگین جامعه به هم می‌آمیزد و تصویری زنده و گاه دردناک از زندگی شهری معاصر ارائه می‌دهد. این کتاب با گره‌زدن امیدها و شکست‌ها، تردیدها و پیروزی‌ها، به نوعی نمایشگر کشمکش‌های درونی شخصیت‌هاست.

**دالرگات**، به عنوان نامی که در داستان به فروشنده رویاها اشاره دارد، نمادی از افرادی است که خود را در دنیای خیالی می‌بینند و تلاش دارند تا دیگران را به دنیای پر از ایده‌آل‌های غیرواقعی خود بکشند. اما در پس این رویاها، سوالات پیچیده‌ای از ماهیت حقیقت و خوشبختی پنهان است.

در این رمان، زبان ساده اما پر از رمز و راز، مانند یک نقاشی زیبا و پر از رنگ‌های تیره و روشن، احساسات و افکار پیچیده انسانی را به تصویر می‌کشد. هر واژه و هر جمله در دل خود پیامی پنهان دارد که به خواننده فرصتی می‌دهد تا از آنچه که در دنیای بیرونی می‌بیند، فراتر رفته و در اعماق درونی افراد جستجو کند.

اگر به دنبال کتابی هستید که علاوه بر سرگرم‌کننده بودن، شما را وادار به اندیشیدن درباره جامعه و انسانیت کند، "رویا فروشی دالرگات" انتخابی بی‌نظیر است. این اثر شما را به دنیای پر از تضاد، سوال و جواب‌های بی‌پاسخ می‌برد و در نهایت شما را با این حقیقت روبرو می‌کند که رویا و حقیقت ممکن است در بسیاری از موارد، دو روی یک سکه باشند.
        

          کتابیه که نیاز به قوه ی تخیل بالا داره ، برای درک شخصیت ها و فضای داستان باید اونهارو تجسم کنین و درغیر اینصورت قابل فهم نیست. اینم بگم که شخصیت پردازی داستان واقعا فوق العاده بود!
در هر صورت من خوشم اومد و واقعا کتاب قشنگی بود ، برای سرگرمی خوبه و بین کتابای سنگین یه تفریح خوب محسوب میشه.