بریدههای کتاب رجا رجا 1404/1/31 جاسوس خوب: زندگی و مرگ رابرت ایمز کای برد 2.0 1 صفحۀ 279 حدس میزنم اگر اسرائیلیها ما را مستقیما وارد جنگ جهانی سوم کنند، باز هم به آنان فشار نمیآوریم. 0 5 رجا 1404/1/17 جزیره خارگ در یتیم خلیج فارس جلال آل احمد 3.8 1 صفحۀ 14 ما تحول ماشینی جدید را همچون لقمهای جویده به دهان گذاشتهایم. این است که متخصص و کارشناس نداریم و اگر هم داریم در چشم غربزدهی ما یک کارشناس فرنگی به هر صورت مرجع است و برای ما همان تعدادی تعمیر کننده کافی است. و به همین دلایل بوده است که در صنعت تنها به قندسازی و آهکپزی (سیمان) قناعت کردهایم و تا بخواهید به ظواهر فریبنده پرداختهایم. و چنین بوده است که اکنون تهران را داریم، این بیحیاترین شهر عالم را. و... 0 10 رجا 1404/1/17 جزیره خارگ در یتیم خلیج فارس جلال آل احمد 3.8 1 صفحۀ 47 ...کلاهم را از روی توده کلاهها برداشتم و راه افتادیم. تا به «لندرور» برسیم، دو سه بار نگاهی به کلاهم انداختم و به خودم گفتم: ـ نه. کلاهی را که پدران تو قاضی میکردند چنین مفلوک نبود و چنین عاریه نبود. تو میخواهی این را قاضی کنی که از بیگانگان عاریه کردهای. و اصلا کدام بیگانه؟ در اینجا بیگانه تویی و آن جوانک دکتر که چنان میغرید! و اینها صاحب خانهاند. تو با طیاره آنها به اینجا آمدهای و با «لندرور»شان جزیره را میگردی و تازه برای چه؟ برای این که شاید از دم جاروب تمدنی که با خود آوردهاند چیزی را از میان خس و خاشاک نجات دهی... 0 10 رجا 1404/1/6 جزیره خارگ در یتیم خلیج فارس جلال آل احمد 3.8 1 صفحۀ 12 خارک ... از دم جاروب بولدوزرهای بزرگ روفته میشد، از خانهها و نخل هایش گرفته که مزاحم فرودگاهها و باراندازها بودند تا بزهایش که دست و پا گیر شده بودند و حتی ساکنانش در چنان گرم بازار متخصصان و مهندسان و مقاطعه کاران هیچ کاره بودند، گیج و گول مانده بودند. نخلها را میانداختند و خانهها را خراب میکردند و صاحبان آن را به پولی راضی میکردند تا به جای آن همه، مهمانسرا بسازند یا خوابگاه یا زمین تنیس. و گرچه خبر خوشی نیست. 0 9 رجا 1404/1/4 جزیره خارگ در یتیم خلیج فارس جلال آل احمد 3.8 1 صفحۀ 6 وقد قیل انالدرةالیتیمه اخرجت من هناک... (ابوریحان بیرونی، ذیل الجماهر فی معرفة الجواهر) 0 5 رجا 1403/12/23 راه نیرنگ ویکتور استروفسکی 3.9 0 صفحۀ 126 بین ۶۰ تا ۶۵ درصد کل اطلاعات جمعآوریشده از وسایل ارتباطی عمومی -رادیو، روزنامهها و تلویزیون- است؛ حدود ۲۵ درصد آن از طریق ماهوارهها، تلکس، تلفن و ارتباطات رادیویی است؛ ۵ تا ۱۰ درصد از طریق رابطها (سرویس اطلاعاتی کشورهای دوست) به دست میآید؛ و بین ۲ تا ۴ درصد از عوامل انسانی (جاسوسها) حاصل میشود اما همین درصد کم از اطلاعات، بهترین بخش اطلاعات کسبشده است. 0 6 رجا 1403/12/20 مدیر مدرسه جلال آل احمد 3.8 137 صفحۀ 69 و چه وحشتی! میدیدم که این مردان آینده، در این کلاسها و امتحانها آنقدر خواهند ترسید و مغزها و اعصابشان را آنقدر به وحشت خواهند انداخت که وقتی دیپلمه بشوند یا لیسانسیه، اصلا آدم نوع جدیدی خواهند شد. آدمی انباشته از وحشت! انبانی از ترس و دلهره. آدم وقتی معلم است،متوجه این چیزها نیست، چون طرف مخاصم است. باید مدیر بود، یعنی کنار گود ایستاد و به این صفبندی هر روزه و هر ماهه معلم و شاگرد چشم دوخت تا دریافت که یک ورقه دیپلم یا لیسانس یعنی چه! یعنی تصدیق به اینکه صاحب این ورقه دوازده سال یا پانزده سال تمام و سالی چهار بار یا ده بار در فشار ترس قرار گرفته و قدرت محرکش ترس است و ترس است و ترس. 0 12
بریدههای کتاب رجا رجا 1404/1/31 جاسوس خوب: زندگی و مرگ رابرت ایمز کای برد 2.0 1 صفحۀ 279 حدس میزنم اگر اسرائیلیها ما را مستقیما وارد جنگ جهانی سوم کنند، باز هم به آنان فشار نمیآوریم. 0 5 رجا 1404/1/17 جزیره خارگ در یتیم خلیج فارس جلال آل احمد 3.8 1 صفحۀ 14 ما تحول ماشینی جدید را همچون لقمهای جویده به دهان گذاشتهایم. این است که متخصص و کارشناس نداریم و اگر هم داریم در چشم غربزدهی ما یک کارشناس فرنگی به هر صورت مرجع است و برای ما همان تعدادی تعمیر کننده کافی است. و به همین دلایل بوده است که در صنعت تنها به قندسازی و آهکپزی (سیمان) قناعت کردهایم و تا بخواهید به ظواهر فریبنده پرداختهایم. و چنین بوده است که اکنون تهران را داریم، این بیحیاترین شهر عالم را. و... 0 10 رجا 1404/1/17 جزیره خارگ در یتیم خلیج فارس جلال آل احمد 3.8 1 صفحۀ 47 ...کلاهم را از روی توده کلاهها برداشتم و راه افتادیم. تا به «لندرور» برسیم، دو سه بار نگاهی به کلاهم انداختم و به خودم گفتم: ـ نه. کلاهی را که پدران تو قاضی میکردند چنین مفلوک نبود و چنین عاریه نبود. تو میخواهی این را قاضی کنی که از بیگانگان عاریه کردهای. و اصلا کدام بیگانه؟ در اینجا بیگانه تویی و آن جوانک دکتر که چنان میغرید! و اینها صاحب خانهاند. تو با طیاره آنها به اینجا آمدهای و با «لندرور»شان جزیره را میگردی و تازه برای چه؟ برای این که شاید از دم جاروب تمدنی که با خود آوردهاند چیزی را از میان خس و خاشاک نجات دهی... 0 10 رجا 1404/1/6 جزیره خارگ در یتیم خلیج فارس جلال آل احمد 3.8 1 صفحۀ 12 خارک ... از دم جاروب بولدوزرهای بزرگ روفته میشد، از خانهها و نخل هایش گرفته که مزاحم فرودگاهها و باراندازها بودند تا بزهایش که دست و پا گیر شده بودند و حتی ساکنانش در چنان گرم بازار متخصصان و مهندسان و مقاطعه کاران هیچ کاره بودند، گیج و گول مانده بودند. نخلها را میانداختند و خانهها را خراب میکردند و صاحبان آن را به پولی راضی میکردند تا به جای آن همه، مهمانسرا بسازند یا خوابگاه یا زمین تنیس. و گرچه خبر خوشی نیست. 0 9 رجا 1404/1/4 جزیره خارگ در یتیم خلیج فارس جلال آل احمد 3.8 1 صفحۀ 6 وقد قیل انالدرةالیتیمه اخرجت من هناک... (ابوریحان بیرونی، ذیل الجماهر فی معرفة الجواهر) 0 5 رجا 1403/12/23 راه نیرنگ ویکتور استروفسکی 3.9 0 صفحۀ 126 بین ۶۰ تا ۶۵ درصد کل اطلاعات جمعآوریشده از وسایل ارتباطی عمومی -رادیو، روزنامهها و تلویزیون- است؛ حدود ۲۵ درصد آن از طریق ماهوارهها، تلکس، تلفن و ارتباطات رادیویی است؛ ۵ تا ۱۰ درصد از طریق رابطها (سرویس اطلاعاتی کشورهای دوست) به دست میآید؛ و بین ۲ تا ۴ درصد از عوامل انسانی (جاسوسها) حاصل میشود اما همین درصد کم از اطلاعات، بهترین بخش اطلاعات کسبشده است. 0 6 رجا 1403/12/20 مدیر مدرسه جلال آل احمد 3.8 137 صفحۀ 69 و چه وحشتی! میدیدم که این مردان آینده، در این کلاسها و امتحانها آنقدر خواهند ترسید و مغزها و اعصابشان را آنقدر به وحشت خواهند انداخت که وقتی دیپلمه بشوند یا لیسانسیه، اصلا آدم نوع جدیدی خواهند شد. آدمی انباشته از وحشت! انبانی از ترس و دلهره. آدم وقتی معلم است،متوجه این چیزها نیست، چون طرف مخاصم است. باید مدیر بود، یعنی کنار گود ایستاد و به این صفبندی هر روزه و هر ماهه معلم و شاگرد چشم دوخت تا دریافت که یک ورقه دیپلم یا لیسانس یعنی چه! یعنی تصدیق به اینکه صاحب این ورقه دوازده سال یا پانزده سال تمام و سالی چهار بار یا ده بار در فشار ترس قرار گرفته و قدرت محرکش ترس است و ترس است و ترس. 0 12