بریده‌های کتاب آرام

" هر کسی نقشی ایفا می‌کند و نقش من، غم‌انگیز است."

" وقتی آدم از خانه دور است، هیچ چیز مثل چند صفحه کتاب، آرامش بخش و دلگرم کننده نیست."

" مردم داستانهای نویسنده ها را می‌شناسند. اما نه اسمشان را می‌دانند و نه اصلا آنها را به قیافه می‌شناسند."

" اگر کتابی را با خودت به سفر ببری، اتفاق عجیبی می‌افتد، آن کتاب تمام خاطرات تو را جمع می‌کند. بعد از آن فقط کافی است لای آن کتاب را باز کنی تا یکبار دیگر به همان جایی برگردی که اولین بار کتابت را آنجا خواندی.

" ولی چیزهایی که درست به نظر می‌رسند ممکن است وقتی با حقیقت روبه‌رو شویم فرق کنند."

" اگر انسان از مرگ نمیترسید، وسوسه زندگی قدرتی نداشت و انسان را نمی فریفت."

" چگونه میتوان علیه احساس یک زن مبارزه کرد؟"

" در این اندیشه بود که تصور مرگ چه آسان است؛ اما هنگامی که عفریت مرگ همراه امواج مرگبار، زوزه خوفناک توفان و ناله محتضران نزدیک میشود و چنگ و دندان نشان میدهد، شهامت چه زود از وجود انسان رخت برمی‌بندد."

" تمام کشورهای در حال جنگ می‌گویند که خدا طرف آنهاست. چطور ممکن است خدا طرف همه باشد؟"

" توی این زندگی نمیشه بی‌عیب و نقص بود. زندگی خیلی پیچیده‌ست، هیچ راهی وجود نداره که بشه اونو دور زد."

" گاهی اوقات محبت بیش از حد هم به اندازه‌ی بی محبتی زیان آوره."

" وقتش که شد تو مراقب من باش. و منم همیشه مراقب تو خواهم بود."

" کسایی که دوسشون داری باعث میشن یه زندگی مزخرف ارزش پیدا کنه."

" ما زن هستیم. و هیچی به‌جز مرگ نمی‌تونه مانع ما از انجام کاری که می‌خوایم باشه. همینم باعث به وجود اومدن یه سری قوانین و محدودیت‌های اجباری روی زندگی ما شده."

" نیاز دوطرفه پیوند محکمی رو به‌وجود می‌آره. پیوندی که از دوستی هم محکم‌تره، حتی از عشق هم قوی‌تره‌."

" هرچقدر هم که بعضی از خیالبافی ‌ها می‌توانستند خوشحالش کنند، آخر سر فقط برگشتن به واقعیت را دردآورتر می‌کردند‌"

" بهتر است که ما ندانیم آینده برای ما چه به ارمغان می‌آورد."

" سرنوشتم مال تو نیست که راجع بهش تصمیم بگیری. سرنوشتم مال خودمه."