بریدههای کتاب نفیسه سادات موسوی نفیسه سادات موسوی 1403/12/24 میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم بک سهی 3.5 68 صفحۀ 33 وقتی داری زمان سختی را میگذرانی خیلی طبیعی است که حس کنی سختترین زمان را در کل دنیا میگذرانی، و داشتن این حس به هیچوجه نشاندهندهی خودخواهی نیست. 0 8 نفیسه سادات موسوی 1403/12/24 میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم بک سهی 3.5 68 صفحۀ 28 +تو هم غر بزن و شکایت کن. بگذار دیگران بدونن که اوضاع تو چقدر سخته. -آخه نمیدونم چی باید بگم. +دقت کن بقیه چجوری صحبت میکنن. اونا خیلی ساده راجع به مشکلاتشون حرف میزنن و دقیقا همینجوریه که تو میفهمی اونا مشکل دارن. 0 3 نفیسه سادات موسوی 1403/12/24 میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم بک سهی 3.5 68 صفحۀ 17 اگر بهت احساس خوبی نمیده، چهارچوب و قوانینت رو به هم نزن. 0 1 نفیسه سادات موسوی 1403/12/24 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 3.9 18 صفحۀ 286 من منتقد فیلمم و فیلمها رو مرورنویسی میکنم. نیازی ندارم کسی این عنوان رو بهم اعطا کنه. اگه خودم میگم منتقد فیلمم، پس هستم. همین کافیه. 0 5 نفیسه سادات موسوی 1403/12/24 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 3.9 18 صفحۀ 186 وقتی به دوستهام گفتم که میخوام استعفا بدم، بهم گفتن که به جاش مرخصی طولانی بگیر یا برو سفر. قبول نکردم. اگه این خشم قرار بود با چند روز آزاد وقتگذروندن از بین بره، اصلا از همون اول ایجاد نمیشد. بهرحال روزی که اون مرخصیها تموم بشه و ناچار شم برگردم سر اون کار، دوباره اون خشم برمیگرده. نمیتونم مدام برم تعطیلات زمستونی و بهاری و تابستونی که! چیزی که بهش نیاز دارم، آرامش توی زندگیمه و توانایی مهار کردن خشمم. 0 1 نفیسه سادات موسوی 1403/12/24 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 3.9 18 صفحۀ 170 خستگی، یکنواختی، پوچی و ناامیدی؛ به محض اینکه توی دام یکیشان بیفتی، بیرون آمدن از آن کار سختی است. مثل این است که توی یک چاه سقوط کنی و پشتت داغون بشود. احساس میکنی بیخودترین آدم دنیا هستی و تنها کسی هستی که عذاب میکشد. 0 2 نفیسه سادات موسوی 1403/12/24 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 3.9 18 صفحۀ 155 وقتی بخش قابل توجهی از زمان ما صرف کار کردن، خستگی در کردن از کار و تاوان دادن به خاطر کار و نیز بسیاری از مسائل ضروری دیگر برای یافتن کار و آماده شدن و چسبیدن به آن میشود، گفتنش به طرز فزایندهای دشوارتر میشود که حقیقتا چقدر از زمانمان به خودمان متعلق است. 0 0
بریدههای کتاب نفیسه سادات موسوی نفیسه سادات موسوی 1403/12/24 میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم بک سهی 3.5 68 صفحۀ 33 وقتی داری زمان سختی را میگذرانی خیلی طبیعی است که حس کنی سختترین زمان را در کل دنیا میگذرانی، و داشتن این حس به هیچوجه نشاندهندهی خودخواهی نیست. 0 8 نفیسه سادات موسوی 1403/12/24 میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم بک سهی 3.5 68 صفحۀ 28 +تو هم غر بزن و شکایت کن. بگذار دیگران بدونن که اوضاع تو چقدر سخته. -آخه نمیدونم چی باید بگم. +دقت کن بقیه چجوری صحبت میکنن. اونا خیلی ساده راجع به مشکلاتشون حرف میزنن و دقیقا همینجوریه که تو میفهمی اونا مشکل دارن. 0 3 نفیسه سادات موسوی 1403/12/24 میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم بک سهی 3.5 68 صفحۀ 17 اگر بهت احساس خوبی نمیده، چهارچوب و قوانینت رو به هم نزن. 0 1 نفیسه سادات موسوی 1403/12/24 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 3.9 18 صفحۀ 286 من منتقد فیلمم و فیلمها رو مرورنویسی میکنم. نیازی ندارم کسی این عنوان رو بهم اعطا کنه. اگه خودم میگم منتقد فیلمم، پس هستم. همین کافیه. 0 5 نفیسه سادات موسوی 1403/12/24 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 3.9 18 صفحۀ 186 وقتی به دوستهام گفتم که میخوام استعفا بدم، بهم گفتن که به جاش مرخصی طولانی بگیر یا برو سفر. قبول نکردم. اگه این خشم قرار بود با چند روز آزاد وقتگذروندن از بین بره، اصلا از همون اول ایجاد نمیشد. بهرحال روزی که اون مرخصیها تموم بشه و ناچار شم برگردم سر اون کار، دوباره اون خشم برمیگرده. نمیتونم مدام برم تعطیلات زمستونی و بهاری و تابستونی که! چیزی که بهش نیاز دارم، آرامش توی زندگیمه و توانایی مهار کردن خشمم. 0 1 نفیسه سادات موسوی 1403/12/24 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 3.9 18 صفحۀ 170 خستگی، یکنواختی، پوچی و ناامیدی؛ به محض اینکه توی دام یکیشان بیفتی، بیرون آمدن از آن کار سختی است. مثل این است که توی یک چاه سقوط کنی و پشتت داغون بشود. احساس میکنی بیخودترین آدم دنیا هستی و تنها کسی هستی که عذاب میکشد. 0 2 نفیسه سادات موسوی 1403/12/24 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 3.9 18 صفحۀ 155 وقتی بخش قابل توجهی از زمان ما صرف کار کردن، خستگی در کردن از کار و تاوان دادن به خاطر کار و نیز بسیاری از مسائل ضروری دیگر برای یافتن کار و آماده شدن و چسبیدن به آن میشود، گفتنش به طرز فزایندهای دشوارتر میشود که حقیقتا چقدر از زمانمان به خودمان متعلق است. 0 0