بریدههای کتاب درنایی در میان گرگها sohaei ✨️ 1404/4/7 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 64 "ما در دوران وحشتناکی زندگی میکنیم. دورانی که حقیقت جرمه و هیچ کاری نمیتونیم در موردش انجام بدیم" 0 9 sohaei ✨️ 1404/4/9 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 214 "قدرت در برابر طمع و خشم دیگران از ما محافظت نمیکند. در برابر خودمون هم همینطور." 2 9 sohaei ✨️ 1404/4/9 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 253 میدانستم زمان هایی هست که زمین و ستارهها بر هم سایه میاندازند، ولی هرگز نمیدانستم که قلب و ذهنم هم میتوانند در چنین حالتی قرار بگیرند. 0 9 sohaei ✨️ 1404/4/10 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 346 "ما انسانهای فانی فقط برای یه فصل زندهایم، ولی طوری عشق میورزیم که انگار ابدی هستیم" 0 9 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/28 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 5 امید خطرناک و عشق مرگبار است. 0 11 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/28 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 9 آیا تاریخ داستان واحدیست که با اندک تفاوتهایی در سراسر جهان بازخوانی و بازنمایی و بازتعریف میشود، یا بشر از این جهالت تکرار کردن و تکرار پذیری دست نمیکشد؟ 0 14 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/29 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 55 در دوران تاریکی هر مادری مادر خودته. هر بچهای بچهی خودته و هر خواهری خواهر خودت... و هر غریبهی نیازمندی یه دوسته. 0 11 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/29 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 101 صبور باش و به اطرافت نگاه کن. فراموش نکن به چیزای کم اهمیت تر توجه کنی. هر روز سعی کن متوجه بشی اوضاع تغییر کرده یا نه. توی ذهنت مرور کن قبلا شرایط چطور بوده. این تمرین حافظه و توانایی تحلیلت رو قوی تر میکنه. اگر بتونی به این سئوال پاسخ بدی ، اون وقت خودت متوجه میشی که چشمانت به اندازهی کافی برای شکار کردن یه قاتل تیزبین شدن. 0 7 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/29 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 109 اولین چیزی که باید یاد بگیری این است که چطور مانند یک بازرس فکر کنی. 0 12 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/29 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 115 وقتی کسی که دوست داری اسیر میشه، به خاطرش به لونهی ببر میری. به انتهای قلمرو پادشاهی و فراتر از اون میری. به جایی میری که اون هست. بدون توجه به بهایی که باید بپردازی اون رو پیدا میکنی. 1 13 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/30 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 151 معمولا حقیقت جلوی چشم آدمه ؛ فقط باید بدونیم کجا رو نگاه کنیم. 0 30 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/30 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 164 درنایی را دیدیم که توسط یک گله گرگ گرسنه محاصره شده بود. هر لحظه منتظر بودم که گله ، درنا را از هم بدرد و ببلعد ، اما مبهوت قدرت اعجاب انگیز پرنده شدم. این نکتهی مهم ، درنا را به یاد من میآورد که با شجاعت میتاخت و اهمیتی نداشت دشمنش چقدر وحشی و قدرتمند بود. 4 21 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/31 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 193 شاه ممکنه چهل هزار سرباز داشته باشه ، اما شمشیری که از اربابش دل بریده سلاح بیفایدهایه. 0 31 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/5/1 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 207 او میخواست ایسول زنده بماند ، نه اینکه کشته شود. همان دختری که گرمایش هنوز در خاطر او باقی مانده بود. گرمایی که زیر پوستش نفوذ کرده بود. 0 31 Daydreamer 1404/5/2 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 5 امید خطرناک و عشق مرگبار است. 0 28 Daydreamer 1404/5/2 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 31 دهان دریچه ایست که فاجعه به بار می آورد. زبان شمشیریست که سر را از تن جدا می کند. تا زمانی که دهان بسته و زبان در اعماق آن باشد، جسم انسان در آرامش است. 0 29 Daydreamer 1404/5/3 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 37 شما فکر میکنین منو میشناسین، در حالی که هیچی نمیدونین. 0 12 فاطمه اسفندی 1404/5/3 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 55 0 12 غـزال🪴 1404/5/3 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 55 در دوران تاریکی هر مادری مادر خودته. هر بچه ای بچه ی خودته و هر خواهری خواهر خودت... و هر غریبه ی نیازمندی یه دوسته. 0 15 غـزال🪴 1404/5/3 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 64 فقط فکر کن دوست داشتن کسی باعث میشد موجودی تاریک و بالدار به روحم هجوم بیاورد و احساس وحشت در استخوانهایم غوغا کند. همیشه کسی را دوست داری که دوستشان داری میمیرد. 0 9
بریدههای کتاب درنایی در میان گرگها sohaei ✨️ 1404/4/7 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 64 "ما در دوران وحشتناکی زندگی میکنیم. دورانی که حقیقت جرمه و هیچ کاری نمیتونیم در موردش انجام بدیم" 0 9 sohaei ✨️ 1404/4/9 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 214 "قدرت در برابر طمع و خشم دیگران از ما محافظت نمیکند. در برابر خودمون هم همینطور." 2 9 sohaei ✨️ 1404/4/9 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 253 میدانستم زمان هایی هست که زمین و ستارهها بر هم سایه میاندازند، ولی هرگز نمیدانستم که قلب و ذهنم هم میتوانند در چنین حالتی قرار بگیرند. 0 9 sohaei ✨️ 1404/4/10 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 346 "ما انسانهای فانی فقط برای یه فصل زندهایم، ولی طوری عشق میورزیم که انگار ابدی هستیم" 0 9 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/28 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 5 امید خطرناک و عشق مرگبار است. 0 11 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/28 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 9 آیا تاریخ داستان واحدیست که با اندک تفاوتهایی در سراسر جهان بازخوانی و بازنمایی و بازتعریف میشود، یا بشر از این جهالت تکرار کردن و تکرار پذیری دست نمیکشد؟ 0 14 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/29 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 55 در دوران تاریکی هر مادری مادر خودته. هر بچهای بچهی خودته و هر خواهری خواهر خودت... و هر غریبهی نیازمندی یه دوسته. 0 11 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/29 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 101 صبور باش و به اطرافت نگاه کن. فراموش نکن به چیزای کم اهمیت تر توجه کنی. هر روز سعی کن متوجه بشی اوضاع تغییر کرده یا نه. توی ذهنت مرور کن قبلا شرایط چطور بوده. این تمرین حافظه و توانایی تحلیلت رو قوی تر میکنه. اگر بتونی به این سئوال پاسخ بدی ، اون وقت خودت متوجه میشی که چشمانت به اندازهی کافی برای شکار کردن یه قاتل تیزبین شدن. 0 7 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/29 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 109 اولین چیزی که باید یاد بگیری این است که چطور مانند یک بازرس فکر کنی. 0 12 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/29 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 115 وقتی کسی که دوست داری اسیر میشه، به خاطرش به لونهی ببر میری. به انتهای قلمرو پادشاهی و فراتر از اون میری. به جایی میری که اون هست. بدون توجه به بهایی که باید بپردازی اون رو پیدا میکنی. 1 13 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/30 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 151 معمولا حقیقت جلوی چشم آدمه ؛ فقط باید بدونیم کجا رو نگاه کنیم. 0 30 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/30 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 164 درنایی را دیدیم که توسط یک گله گرگ گرسنه محاصره شده بود. هر لحظه منتظر بودم که گله ، درنا را از هم بدرد و ببلعد ، اما مبهوت قدرت اعجاب انگیز پرنده شدم. این نکتهی مهم ، درنا را به یاد من میآورد که با شجاعت میتاخت و اهمیتی نداشت دشمنش چقدر وحشی و قدرتمند بود. 4 21 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/4/31 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 193 شاه ممکنه چهل هزار سرباز داشته باشه ، اما شمشیری که از اربابش دل بریده سلاح بیفایدهایه. 0 31 ꧁༒☬ 𝓜𝔂𝓼𝓽é𝓇𝓪 ☬༒꧂ 1404/5/1 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 207 او میخواست ایسول زنده بماند ، نه اینکه کشته شود. همان دختری که گرمایش هنوز در خاطر او باقی مانده بود. گرمایی که زیر پوستش نفوذ کرده بود. 0 31 Daydreamer 1404/5/2 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 5 امید خطرناک و عشق مرگبار است. 0 28 Daydreamer 1404/5/2 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 31 دهان دریچه ایست که فاجعه به بار می آورد. زبان شمشیریست که سر را از تن جدا می کند. تا زمانی که دهان بسته و زبان در اعماق آن باشد، جسم انسان در آرامش است. 0 29 Daydreamer 1404/5/3 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 37 شما فکر میکنین منو میشناسین، در حالی که هیچی نمیدونین. 0 12 فاطمه اسفندی 1404/5/3 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 55 0 12 غـزال🪴 1404/5/3 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 55 در دوران تاریکی هر مادری مادر خودته. هر بچه ای بچه ی خودته و هر خواهری خواهر خودت... و هر غریبه ی نیازمندی یه دوسته. 0 15 غـزال🪴 1404/5/3 درنایی در میان گرگها جون هور 4.3 11 صفحۀ 64 فقط فکر کن دوست داشتن کسی باعث میشد موجودی تاریک و بالدار به روحم هجوم بیاورد و احساس وحشت در استخوانهایم غوغا کند. همیشه کسی را دوست داری که دوستشان داری میمیرد. 0 9