بریده‌های کتاب اردک وحشی

رلینگ: تا یادم نرفته، آقای ورله‌ی پسر! - این کلمه‌ی خارجی ایدئالو بنداز دور. ما خودمون به جاش یه کلمه‌ی بومی خیلی خوب داریم: دوروغ.

گرگرس: (...) حالا دیگه می‌دونم رسالتم تو زندگی چیه. دیروز کشفش کردم. هیالمار: این درست، اما بالاغیرتاً منو قاطیش نکن‌. من، باور کن، به غیر ازینکه یه کم طبیعتاً احساس افسردگی می‌کنم، رضایتم از زندگی مث همه‌س.

این کلمه‌ی قلنبه ایدئال رو بذار کنار. به‌جاش یه کلمه‌ شسته رفته وطنی داریم که خیلی هم بجاس. «دروغ»!

از یه آدم معمولی دروغ زندگی‌ش رو بگیر، اون‌وقت خوشبختی یه دفعه تو وجودش می‌شکنه