بریدههای کتاب کتاب پسر محمدرضا زاهدی 1404/1/11 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 70 0 13 محمدرضا زاهدی 1404/1/11 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 80 0 2 فاطمه صیدی 1403/2/29 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 62 0 6 معصومه فراهانی 1403/2/29 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 17 اوضاع نه به خاطر من هیچوقت خراب شد، نه به لطف من هیچوقت خوب. اتفاقها همیشه میافتند و من همیشه تماشاچیام. فقط خودم را باشان وفق میدهم. 3 31 سینا معروف 1403/4/24 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 66 0 10 محمدرضا زاهدی 1404/1/11 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 72 0 2 زهرا صیدی 1403/3/2 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 126 از آدمها بیزاریم چون فکر میکنیم آن طور که هستند دیده و شناختهایمشان. به بیزاریمان میبالیم و سخت کوشانه پروبالش می دهیم. مثل گیاهی کمیاب پرورشش میدهیم ولی همه اینها دروغ است. از آدم ها متنفریم چون هیچ چیز نمیفهمیم و این نفهمی ریشه دار است.چون فکر میکنیم که میفهمیم. 0 27 فاطمه صیدی 1403/2/28 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 40 0 2 مبینا 1403/10/4 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 16 ولی دیگر جان سر و کله زدن نداشتم با خصومت های هر روزه و امیال سر کوب شده و حقه های دوزاریِ آدم های که می دیدم:کسانی که طوری با من رفتار می کردند انگار کورم و به خیال خودشان سرم را جوری شیره مالیده اند که من حسن نیت شان را باور کرده ام و قشنگ سر کارم گذاشته اند،در صورتی که من جوری نگاه شان می کردم انگار اصلا وجود ندارند. 0 1 رعنا حشمتی 1403/2/8 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 34 در واقع، هر کسی را تا کمی بهتر میشناسی برایت غیرقابل تحمل میشود. برای همین است که زیباترین زنها زنهای توی تابلوهای نقاشیاند که به ظاهرشان محدودند. زیبایند، و این تمام چیزی است که باید درموردشان بدانیم. چون هر اطلاعات دیگری درباره زندگی، عادات و افکارشان توی ذوقمان میزند و سرخوردهمان میکند. 0 10 محمدرضا زاهدی 1404/1/11 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 99 0 6 معصومه فراهانی 1403/2/29 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 47 توی قبرستان که باشیم، در محاصرهی اموات، بر سرچشمهی آگاهی هستیم. توی قبرستان، در همان نگاه اول، چیزی که باید از زندگی بفهمیم میفهمیم؛ همین که داریم میمیریم! 0 4 محمدرضا زاهدی 1404/1/11 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 120 0 1 فاطمه صیدی 1403/2/29 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 91 0 1 فاطمه صیدی 1403/2/31 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 127 3 34 محمدرضا زاهدی 1404/1/11 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 71 0 2 رعنا حشمتی 1403/2/8 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 36 زنم فقط حالا که رفته میتواند دوباره زیبا باشد، فقط حالا میتوانم دوباره دوستش داشته باشم. چون حالا دارم هر چیزی که دربارهاش فهمیده بودم از یاد میبرم و میتوانم بگذارم فقط زیباییاش بر جا بماند. چهرهی لبخندبرلبش. من هم، عین تابلوهای نفیسی که توی گنجینهی موزههای به شدت امن نگهداری میشوند، یاد آن تصویر را عزیز میدارم. 0 9 سینا معروف 1403/4/24 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 67 1 11 محمدرضا زاهدی 1404/1/11 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 81 0 0 رعنا حشمتی 1403/2/8 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 67 اگر آدمها به هر ضربوزور بخواهند خوشقلب باشند، آن وقت تو هم میتوانی هرکاری که دلت خواست باهاشان بکنی؛ محال است برنجند. و خب،این منصفانه است. خوش قلبی یعنی استعلای فردی، یعنی از ذات خود فراتر رفتن، برای همین آدمهای به اصطلاح «خوب» از «خوب بودن»شان برای رسیدن به لذتی فراموشنشدنی، برای رسیدن به عمیقترین احساساتی که یک آدم میتواند تجربهاش کند، استفاده میکنند. از خوبی خودشان چنان لذتی میبرند که ما دیگر هیچ تعهدی بهشان نداریم. درواقع، هرچه بیشتر بهشان بدی کنیم محبتشان بهمان بیشتر و لذتی هم که میبرند افزون میشود. 1 11
بریدههای کتاب کتاب پسر محمدرضا زاهدی 1404/1/11 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 70 0 13 محمدرضا زاهدی 1404/1/11 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 80 0 2 فاطمه صیدی 1403/2/29 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 62 0 6 معصومه فراهانی 1403/2/29 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 17 اوضاع نه به خاطر من هیچوقت خراب شد، نه به لطف من هیچوقت خوب. اتفاقها همیشه میافتند و من همیشه تماشاچیام. فقط خودم را باشان وفق میدهم. 3 31 سینا معروف 1403/4/24 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 66 0 10 محمدرضا زاهدی 1404/1/11 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 72 0 2 زهرا صیدی 1403/3/2 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 126 از آدمها بیزاریم چون فکر میکنیم آن طور که هستند دیده و شناختهایمشان. به بیزاریمان میبالیم و سخت کوشانه پروبالش می دهیم. مثل گیاهی کمیاب پرورشش میدهیم ولی همه اینها دروغ است. از آدم ها متنفریم چون هیچ چیز نمیفهمیم و این نفهمی ریشه دار است.چون فکر میکنیم که میفهمیم. 0 27 فاطمه صیدی 1403/2/28 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 40 0 2 مبینا 1403/10/4 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 16 ولی دیگر جان سر و کله زدن نداشتم با خصومت های هر روزه و امیال سر کوب شده و حقه های دوزاریِ آدم های که می دیدم:کسانی که طوری با من رفتار می کردند انگار کورم و به خیال خودشان سرم را جوری شیره مالیده اند که من حسن نیت شان را باور کرده ام و قشنگ سر کارم گذاشته اند،در صورتی که من جوری نگاه شان می کردم انگار اصلا وجود ندارند. 0 1 رعنا حشمتی 1403/2/8 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 34 در واقع، هر کسی را تا کمی بهتر میشناسی برایت غیرقابل تحمل میشود. برای همین است که زیباترین زنها زنهای توی تابلوهای نقاشیاند که به ظاهرشان محدودند. زیبایند، و این تمام چیزی است که باید درموردشان بدانیم. چون هر اطلاعات دیگری درباره زندگی، عادات و افکارشان توی ذوقمان میزند و سرخوردهمان میکند. 0 10 محمدرضا زاهدی 1404/1/11 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 99 0 6 معصومه فراهانی 1403/2/29 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 47 توی قبرستان که باشیم، در محاصرهی اموات، بر سرچشمهی آگاهی هستیم. توی قبرستان، در همان نگاه اول، چیزی که باید از زندگی بفهمیم میفهمیم؛ همین که داریم میمیریم! 0 4 محمدرضا زاهدی 1404/1/11 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 120 0 1 فاطمه صیدی 1403/2/29 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 91 0 1 فاطمه صیدی 1403/2/31 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 127 3 34 محمدرضا زاهدی 1404/1/11 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 71 0 2 رعنا حشمتی 1403/2/8 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 36 زنم فقط حالا که رفته میتواند دوباره زیبا باشد، فقط حالا میتوانم دوباره دوستش داشته باشم. چون حالا دارم هر چیزی که دربارهاش فهمیده بودم از یاد میبرم و میتوانم بگذارم فقط زیباییاش بر جا بماند. چهرهی لبخندبرلبش. من هم، عین تابلوهای نفیسی که توی گنجینهی موزههای به شدت امن نگهداری میشوند، یاد آن تصویر را عزیز میدارم. 0 9 سینا معروف 1403/4/24 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 67 1 11 محمدرضا زاهدی 1404/1/11 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 81 0 0 رعنا حشمتی 1403/2/8 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.5 17 صفحۀ 67 اگر آدمها به هر ضربوزور بخواهند خوشقلب باشند، آن وقت تو هم میتوانی هرکاری که دلت خواست باهاشان بکنی؛ محال است برنجند. و خب،این منصفانه است. خوش قلبی یعنی استعلای فردی، یعنی از ذات خود فراتر رفتن، برای همین آدمهای به اصطلاح «خوب» از «خوب بودن»شان برای رسیدن به لذتی فراموشنشدنی، برای رسیدن به عمیقترین احساساتی که یک آدم میتواند تجربهاش کند، استفاده میکنند. از خوبی خودشان چنان لذتی میبرند که ما دیگر هیچ تعهدی بهشان نداریم. درواقع، هرچه بیشتر بهشان بدی کنیم محبتشان بهمان بیشتر و لذتی هم که میبرند افزون میشود. 1 11