بریدههای کتاب جهاد فاطمه عباسی 🇵🇸 1402/10/6 جهاد مرتضی مطهری 4.7 6 صفحۀ 103 آزادی «عقیده» یا «تفکر»؟ ولی اینکه دین نباید به افراد تحمیل بشود و مردم باید در انتخاب دین آزاد باشند یک مسئله است، و اینکه «عقیده» به اصطلاح امروز آزاد است مسئله دیگری است. به عبارت دیگر تفکر و انتخاب آزاد است یک مطلب است، و اما عقیده آزاد است مطلب دیگر است. بسیاری از عقیدهها و اعتقادات مبنای فکری دارد یعنی بسیاری از اعتقادها را انسان تشخیص داده و انتخاب کرده است. دلبستگی و عقد قلبی که در انسان پیدا میشود، در بسیاری از موارد ناشی از تشخیص و انتخاب است. اما آیا همه عقاید بشر مبنی بر فکر و تشخیص و انتخاب است؟ و یا اکثر عقاید بشر یک بستگیها و انعقادهای روحی است که هیچ مبنای فکری ندارد، مبنایعاطفی دارد، مثل آنچه قرآن در باب تقالید نسلهای بعد از نسلهای پیشتر طرح میکند: انّا وَجَدْنا ابائَنا عَلی امَّةٍ وَ انّا عَلی اثارِهِمْ مُقْتَدونَ [1] که قرآن خیلی روی این مطلب تکیه کرده؛ و همچنین است عقایدی که با پیروی از اکابر صورت میگیرد. اساساً آزادی عقیده در این موارد معنی ندارد، زیرا آزادی یعنی رفع مانع از فعالیت یک قوه فعال و پیشرو، ولی عقیده به این معنی نوعی رکود و جمود است. آزادی در رکود، مساوی است با مفهوم آزادی زندانی در بقای در زندان و آزادی آدمِ به زنجیربسته در بسته بودن؛ تفاوت در این است که زندانی و زنجیری جسم حالت خود را حس میکند اما زندانی و زنجیری روح حس نمیکند. این است که ما میگوییم آزادی عقیدهای که ناشی از تقلید و تبعیت محیط است نه از تفکر آزاد، معنی ندارد. استاد مطهری، جهاد، ص103 0 3 فاطمه عباسی 🇵🇸 1402/10/6 جهاد مرتضی مطهری 4.7 6 صفحۀ 39 تجاوز بد است نه جنگ، و هر جنگی تجاوز نیست استاد مطهری، جهاد، ص39 0 5 فاطمه عباسی 🇵🇸 1402/10/6 جهاد مرتضی مطهری 4.7 6 صفحۀ 88 فرق است میان «آزادی فکر» و «آزادی عقیده» فکر منطق است. انسان یک قوهای دارد به نام قوه تفکر که در مسائل میتواند حساب کند و براساس تفکر و منطق و استدلال انتخاب کند، ولی عقیده به معنی بستگی و گره خوردگی است. ای بسا عقیدههایی که هیچ مبنای فکری ندارد، مبنایش صرفاً تقلید است، تبعیت است، عادت است، حتی مزاحم آزادی بشر است. آنچه که از نظر آزادی بحث میکنیم که باید بشر در آن آزاد باشد فکر کردن است. اما اعتقادهایی که کوچکترین ریشه فکری ندارد، فقط یک انعقاد و یک انجماد روحی است که نسل به نسل آمده است، آنها عین اسارت است و جنگیدن برای از بین بردن این عقیدهها جنگ در راه آزادی بشر است نه جنگ علیه آزادی بشر . . . بنابراین کسانی که آزادی تقلید و آزادی زنجیرهای روحی را به عنوان آزادی عقیده تجویز میکنند اشتباه میکنند. آنچه ما به حکم آیه «لا اکراه فی الدین» طرفدار آنیم آزادی فکر است نه آزادی عقیده. باز هم در این باره بحث میکنیم. استاد مطهری، جهاد، ص88 0 2 فاطمه عباسی 🇵🇸 1402/10/6 جهاد مرتضی مطهری 4.7 6 صفحۀ 29 اسلام یک دینی است که وظیفه و تعهد خودش را این میداند که یک جامعه تشکیل بدهد. اسلام آمده جامعه تشکیل بدهد، آمده کشور تشکیل بدهد، آمده دولت تشکیل بدهد، آمده حکومت تشکیل بدهد، رسالتش اصلاح جهان است؛ چنین دینی نمیتواند بیتفاوت باشد، نمیتواند قانون جهاد نداشته باشد، همچنانکه دولتش نمیتواند ارتش نداشته باشد. مسیحیت دایرهاش محدود است و اسلام دایرهاش وسیع است. مسیحیت از حدود اندرز تجاوز نمیکند، اما اسلام تمام شئون زندگی بشر را زیر نظر دارد، قانون اجتماعی دارد، قانون اقتصادی دارد، قانون سیاسی دارد، آمده برای تشکیل دولت، تشکیل حکومت؛ آنوقت چطور میتواند ارتش نداشته باشد؟ چطور میتواند قانون جهاد نداشته باشد؟ استاد مطهری، جهاد، ص29 0 1 حُنَین 1404/3/29 جهاد مرتضی مطهری 4.7 6 صفحۀ 69 اسلام، جهاد را برای تحمیل عقیده نمیخواهد، جهاد را برای مانع از میان برداشتن میخواهد. 0 1
بریدههای کتاب جهاد فاطمه عباسی 🇵🇸 1402/10/6 جهاد مرتضی مطهری 4.7 6 صفحۀ 103 آزادی «عقیده» یا «تفکر»؟ ولی اینکه دین نباید به افراد تحمیل بشود و مردم باید در انتخاب دین آزاد باشند یک مسئله است، و اینکه «عقیده» به اصطلاح امروز آزاد است مسئله دیگری است. به عبارت دیگر تفکر و انتخاب آزاد است یک مطلب است، و اما عقیده آزاد است مطلب دیگر است. بسیاری از عقیدهها و اعتقادات مبنای فکری دارد یعنی بسیاری از اعتقادها را انسان تشخیص داده و انتخاب کرده است. دلبستگی و عقد قلبی که در انسان پیدا میشود، در بسیاری از موارد ناشی از تشخیص و انتخاب است. اما آیا همه عقاید بشر مبنی بر فکر و تشخیص و انتخاب است؟ و یا اکثر عقاید بشر یک بستگیها و انعقادهای روحی است که هیچ مبنای فکری ندارد، مبنایعاطفی دارد، مثل آنچه قرآن در باب تقالید نسلهای بعد از نسلهای پیشتر طرح میکند: انّا وَجَدْنا ابائَنا عَلی امَّةٍ وَ انّا عَلی اثارِهِمْ مُقْتَدونَ [1] که قرآن خیلی روی این مطلب تکیه کرده؛ و همچنین است عقایدی که با پیروی از اکابر صورت میگیرد. اساساً آزادی عقیده در این موارد معنی ندارد، زیرا آزادی یعنی رفع مانع از فعالیت یک قوه فعال و پیشرو، ولی عقیده به این معنی نوعی رکود و جمود است. آزادی در رکود، مساوی است با مفهوم آزادی زندانی در بقای در زندان و آزادی آدمِ به زنجیربسته در بسته بودن؛ تفاوت در این است که زندانی و زنجیری جسم حالت خود را حس میکند اما زندانی و زنجیری روح حس نمیکند. این است که ما میگوییم آزادی عقیدهای که ناشی از تقلید و تبعیت محیط است نه از تفکر آزاد، معنی ندارد. استاد مطهری، جهاد، ص103 0 3 فاطمه عباسی 🇵🇸 1402/10/6 جهاد مرتضی مطهری 4.7 6 صفحۀ 39 تجاوز بد است نه جنگ، و هر جنگی تجاوز نیست استاد مطهری، جهاد، ص39 0 5 فاطمه عباسی 🇵🇸 1402/10/6 جهاد مرتضی مطهری 4.7 6 صفحۀ 88 فرق است میان «آزادی فکر» و «آزادی عقیده» فکر منطق است. انسان یک قوهای دارد به نام قوه تفکر که در مسائل میتواند حساب کند و براساس تفکر و منطق و استدلال انتخاب کند، ولی عقیده به معنی بستگی و گره خوردگی است. ای بسا عقیدههایی که هیچ مبنای فکری ندارد، مبنایش صرفاً تقلید است، تبعیت است، عادت است، حتی مزاحم آزادی بشر است. آنچه که از نظر آزادی بحث میکنیم که باید بشر در آن آزاد باشد فکر کردن است. اما اعتقادهایی که کوچکترین ریشه فکری ندارد، فقط یک انعقاد و یک انجماد روحی است که نسل به نسل آمده است، آنها عین اسارت است و جنگیدن برای از بین بردن این عقیدهها جنگ در راه آزادی بشر است نه جنگ علیه آزادی بشر . . . بنابراین کسانی که آزادی تقلید و آزادی زنجیرهای روحی را به عنوان آزادی عقیده تجویز میکنند اشتباه میکنند. آنچه ما به حکم آیه «لا اکراه فی الدین» طرفدار آنیم آزادی فکر است نه آزادی عقیده. باز هم در این باره بحث میکنیم. استاد مطهری، جهاد، ص88 0 2 فاطمه عباسی 🇵🇸 1402/10/6 جهاد مرتضی مطهری 4.7 6 صفحۀ 29 اسلام یک دینی است که وظیفه و تعهد خودش را این میداند که یک جامعه تشکیل بدهد. اسلام آمده جامعه تشکیل بدهد، آمده کشور تشکیل بدهد، آمده دولت تشکیل بدهد، آمده حکومت تشکیل بدهد، رسالتش اصلاح جهان است؛ چنین دینی نمیتواند بیتفاوت باشد، نمیتواند قانون جهاد نداشته باشد، همچنانکه دولتش نمیتواند ارتش نداشته باشد. مسیحیت دایرهاش محدود است و اسلام دایرهاش وسیع است. مسیحیت از حدود اندرز تجاوز نمیکند، اما اسلام تمام شئون زندگی بشر را زیر نظر دارد، قانون اجتماعی دارد، قانون اقتصادی دارد، قانون سیاسی دارد، آمده برای تشکیل دولت، تشکیل حکومت؛ آنوقت چطور میتواند ارتش نداشته باشد؟ چطور میتواند قانون جهاد نداشته باشد؟ استاد مطهری، جهاد، ص29 0 1 حُنَین 1404/3/29 جهاد مرتضی مطهری 4.7 6 صفحۀ 69 اسلام، جهاد را برای تحمیل عقیده نمیخواهد، جهاد را برای مانع از میان برداشتن میخواهد. 0 1