بریدهای از کتاب جهاد اثر مرتضی مطهری
1402/10/6
صفحۀ 103
آزادی «عقیده» یا «تفکر»؟ ولی اینکه دین نباید به افراد تحمیل بشود و مردم باید در انتخاب دین آزاد باشند یک مسئله است، و اینکه «عقیده» به اصطلاح امروز آزاد است مسئله دیگری است. به عبارت دیگر تفکر و انتخاب آزاد است یک مطلب است، و اما عقیده آزاد است مطلب دیگر است. بسیاری از عقیدهها و اعتقادات مبنای فکری دارد یعنی بسیاری از اعتقادها را انسان تشخیص داده و انتخاب کرده است. دلبستگی و عقد قلبی که در انسان پیدا میشود، در بسیاری از موارد ناشی از تشخیص و انتخاب است. اما آیا همه عقاید بشر مبنی بر فکر و تشخیص و انتخاب است؟ و یا اکثر عقاید بشر یک بستگیها و انعقادهای روحی است که هیچ مبنای فکری ندارد، مبنایعاطفی دارد، مثل آنچه قرآن در باب تقالید نسلهای بعد از نسلهای پیشتر طرح میکند: انّا وَجَدْنا ابائَنا عَلی امَّةٍ وَ انّا عَلی اثارِهِمْ مُقْتَدونَ [1] که قرآن خیلی روی این مطلب تکیه کرده؛ و همچنین است عقایدی که با پیروی از اکابر صورت میگیرد. اساساً آزادی عقیده در این موارد معنی ندارد، زیرا آزادی یعنی رفع مانع از فعالیت یک قوه فعال و پیشرو، ولی عقیده به این معنی نوعی رکود و جمود است. آزادی در رکود، مساوی است با مفهوم آزادی زندانی در بقای در زندان و آزادی آدمِ به زنجیربسته در بسته بودن؛ تفاوت در این است که زندانی و زنجیری جسم حالت خود را حس میکند اما زندانی و زنجیری روح حس نمیکند. این است که ما میگوییم آزادی عقیدهای که ناشی از تقلید و تبعیت محیط است نه از تفکر آزاد، معنی ندارد. استاد مطهری، جهاد، ص103
آزادی «عقیده» یا «تفکر»؟ ولی اینکه دین نباید به افراد تحمیل بشود و مردم باید در انتخاب دین آزاد باشند یک مسئله است، و اینکه «عقیده» به اصطلاح امروز آزاد است مسئله دیگری است. به عبارت دیگر تفکر و انتخاب آزاد است یک مطلب است، و اما عقیده آزاد است مطلب دیگر است. بسیاری از عقیدهها و اعتقادات مبنای فکری دارد یعنی بسیاری از اعتقادها را انسان تشخیص داده و انتخاب کرده است. دلبستگی و عقد قلبی که در انسان پیدا میشود، در بسیاری از موارد ناشی از تشخیص و انتخاب است. اما آیا همه عقاید بشر مبنی بر فکر و تشخیص و انتخاب است؟ و یا اکثر عقاید بشر یک بستگیها و انعقادهای روحی است که هیچ مبنای فکری ندارد، مبنایعاطفی دارد، مثل آنچه قرآن در باب تقالید نسلهای بعد از نسلهای پیشتر طرح میکند: انّا وَجَدْنا ابائَنا عَلی امَّةٍ وَ انّا عَلی اثارِهِمْ مُقْتَدونَ [1] که قرآن خیلی روی این مطلب تکیه کرده؛ و همچنین است عقایدی که با پیروی از اکابر صورت میگیرد. اساساً آزادی عقیده در این موارد معنی ندارد، زیرا آزادی یعنی رفع مانع از فعالیت یک قوه فعال و پیشرو، ولی عقیده به این معنی نوعی رکود و جمود است. آزادی در رکود، مساوی است با مفهوم آزادی زندانی در بقای در زندان و آزادی آدمِ به زنجیربسته در بسته بودن؛ تفاوت در این است که زندانی و زنجیری جسم حالت خود را حس میکند اما زندانی و زنجیری روح حس نمیکند. این است که ما میگوییم آزادی عقیدهای که ناشی از تقلید و تبعیت محیط است نه از تفکر آزاد، معنی ندارد. استاد مطهری، جهاد، ص103
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.