بریدههای کتاب در حاشیه Haniyeh 1403/12/19 در حاشیه النا فرانته 3.3 6 صفحۀ 24 0 37 روژان صادقی 1403/10/26 در حاشیه النا فرانته 3.3 6 صفحۀ 6 همیشه مینوشتم، حتی اگر نوشتن پدرم را در میآورد و تقریبا همیشه ناامیدم میکرد. 1 58 روژان صادقی 1403/10/26 در حاشیه النا فرانته 3.3 6 صفحۀ 17 ایدهی وولف واضح است: نوشتن یعنی اتراق کردن در مغز خود؛ البته بدون گم شدن در هیاهوی هزار و یک فکر و روزمرگی جورواجوری که مجبور است هر روز به عنوان ویرجینیا با آنها سروکله بزند. 0 11 فاطیما 1404/4/19 در حاشیه النا فرانته 3.3 6 صفحۀ 57 هر کتابی که میخوانم میزبان تمام کتابهایی است که تاکنون خواندهام و آنها را آگاهانه یا ناآگاهانه در وجود خود نشاندهام. برای همین است که نوشتن در مورد لذتها، زخمهایمان و نگاهمان به دنیا به این معناست که هر زمان و هرکجا، با هر چیزی که مینویسیم اعلام میکنیم که محصول تمام رویاروییها و برخوردهای خوب، بد، عامدانه و تصادفی با نوشتههای دیگران هستیم. 0 1 فاطیما 1404/4/19 در حاشیه النا فرانته 3.3 6 صفحۀ 31 آن کتابهایی که واقعاً در زندگی به دادمان میرسند اغلب اتفاقی پیدا میشوند. 0 68 کەوسەر 1404/2/27 در حاشیه النا فرانته 3.3 6 صفحۀ 76 نوشتن چیزی نیست جز پا گذاشتن به گورستانی که تمام گورهایش، در انتظار نبش قبر شدن هستند. 0 6 روژان صادقی 1403/10/27 در حاشیه النا فرانته 3.3 6 صفحۀ 45 در اینجا مایلم به نکتهای اشاره کنم. اینکه یک زن، زنی که روی جلد کتاب است، جسورانه، خود را از زبان دیگریِ بایستهاش یک نابغه مینامد، نابغهای که میان دو مرد نابغه ایستاده و قبل از نام بردن از آنها از خودش نام میبرد، شگفتانگیز است. گرترود استاین به هیچعنوان فروتن نبود؛ هیچ شرمی نداشت. خندهام گرفت؛ خندهای از سر همدردی. 2 12
بریدههای کتاب در حاشیه Haniyeh 1403/12/19 در حاشیه النا فرانته 3.3 6 صفحۀ 24 0 37 روژان صادقی 1403/10/26 در حاشیه النا فرانته 3.3 6 صفحۀ 6 همیشه مینوشتم، حتی اگر نوشتن پدرم را در میآورد و تقریبا همیشه ناامیدم میکرد. 1 58 روژان صادقی 1403/10/26 در حاشیه النا فرانته 3.3 6 صفحۀ 17 ایدهی وولف واضح است: نوشتن یعنی اتراق کردن در مغز خود؛ البته بدون گم شدن در هیاهوی هزار و یک فکر و روزمرگی جورواجوری که مجبور است هر روز به عنوان ویرجینیا با آنها سروکله بزند. 0 11 فاطیما 1404/4/19 در حاشیه النا فرانته 3.3 6 صفحۀ 57 هر کتابی که میخوانم میزبان تمام کتابهایی است که تاکنون خواندهام و آنها را آگاهانه یا ناآگاهانه در وجود خود نشاندهام. برای همین است که نوشتن در مورد لذتها، زخمهایمان و نگاهمان به دنیا به این معناست که هر زمان و هرکجا، با هر چیزی که مینویسیم اعلام میکنیم که محصول تمام رویاروییها و برخوردهای خوب، بد، عامدانه و تصادفی با نوشتههای دیگران هستیم. 0 1 فاطیما 1404/4/19 در حاشیه النا فرانته 3.3 6 صفحۀ 31 آن کتابهایی که واقعاً در زندگی به دادمان میرسند اغلب اتفاقی پیدا میشوند. 0 68 کەوسەر 1404/2/27 در حاشیه النا فرانته 3.3 6 صفحۀ 76 نوشتن چیزی نیست جز پا گذاشتن به گورستانی که تمام گورهایش، در انتظار نبش قبر شدن هستند. 0 6 روژان صادقی 1403/10/27 در حاشیه النا فرانته 3.3 6 صفحۀ 45 در اینجا مایلم به نکتهای اشاره کنم. اینکه یک زن، زنی که روی جلد کتاب است، جسورانه، خود را از زبان دیگریِ بایستهاش یک نابغه مینامد، نابغهای که میان دو مرد نابغه ایستاده و قبل از نام بردن از آنها از خودش نام میبرد، شگفتانگیز است. گرترود استاین به هیچعنوان فروتن نبود؛ هیچ شرمی نداشت. خندهام گرفت؛ خندهای از سر همدردی. 2 12