بریده‌ کتاب‌های نظام خانوادگی اسلام

نظام خانوادگی اسلام
بریدۀ کتاب

صفحۀ 129

در باب ازدواج اتفاقاً این حالت (عشق) نباید باشد. آنچه که در ازدواج لازم و ضرورى است و حالت عادى است یک محبت بسیار صمیمى است که این دو از وجود یکدیگر لذت مى برند و نسبت به یکدیگر فداکارى مى کنند، براى یکدیگر خرج مى کنند، و الّا اگر انسان به آن حالت دربیاید همه چیز را [از دست مى دهد.] آن همان حالتى است که مى گویند اگر واقع شد عقل فداى او مى شود، دین فداى او مى شود، مسلک فداى او مى شود. اگر انسان به آن حالت رسید، در مقابل او نمى تواند براى هیچ چیزى حیثیت قائل شود. ما از این کسانى که راجع به ازدواج بحث مى کنند مى پرسیم آیا شما عقیده دارید که یک زن و مرد نسبت به یکدیگر باید حتماً به این حالت دربیایند که بعد حتى مسلکش هم در مقابل آن ارزش نداشته باشد؟ یعنى یک نفر کمونیست باید به زن خودش آنقدر علاقه مند باشد که مسلکش را زیر پا بگذارد؟ یعنى آنقدر دیوانه او باشد؟ این طور نیست....دلیل عمده کسانى که از جنبه اخلاقى با عشق مخالفت کرده اند همین است، یعنى اگر عشق را امر غیر اخلاقى دانسته اند فقط از این جهت بوده است که عشق ضد عقل است. تعبیرى است در کلمات راسل که «عشق تمایل به آنارشى دارد» و همین طور است. یک امرى است ضد عقل و لهذا مى گویند با اینکه فوایدى ـ اگر پیدا شود ـ دارد، قابل توصیه نیست.

1