بریدههای کتاب شوخی هانیه 1403/9/1 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 119 در تکامل تدریجی رابطه، نقطهٔ عطف همیشه از رویدادهای دراماتیک پدید نمیآید؛ اغلب از چیزهایی ناشی میشود که در ابتدا به کلی بیاهمیت به نظر میآید. 0 13 محمد سعید میرابیان 1403/7/5 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 7 بشر گرفتار در دامِ شوخی از فاجعهای شخصی رنج میبرد که از بیرون چرند و خندهدار میآید. 0 4 هانیه 1403/9/16 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 362 آنها به جسم خود عشق میورزند. ما از جسم خودمان غافل بودیم. آنها عاشق سفرند، ما همانجا که بودیم، ماندیم. آنها عاشق ماجرایند، ما تمام وقتمان را در جلسات گذراندیم. آنها عاشق جازند، ما به تقلید بیرنگ و بو از موسیقی سنتیمان راضی بودیم. آنها خودشان را دوست دارند، ما میخواستیم دنیا را نجات دهیم اما با افکار ناجیانهٔ خود آن را تقریبا نابود کردیم. شاید آنها با اصالت خودپرستیشان همانهایی باشند که دنیا را نجات میدهند. 0 41 زهره دلجوی کجاباد 1403/12/29 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 99 بله. باید شیفتهی گامهای آهستهاش شده باشم. از کندی او پرتو تسلیم میتابید: هیچ مکانی ارزش شتافتن و هیچ چیزی ارزش آزردهشدن ندارد. 0 1 هومن 1404/1/4 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 108 او در باره تاریخ هیچ نمی دانست در زیر آن زندگی کرده بود 0 0 هومن 1404/1/4 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 109 فیلم های مورد علاقه اش فیلم های جنگی بسیار رایج آن زمان بود شاید به لحاظ جنبه هیجان انگیز آن ها اما به احتمال قوی تر به خاطر این که رنج های توانفرسای نهفته در این فیلم ها او را سرشار از احساس رقت و دلسوزی می کرد و به نظر او موجب تعالی معنوی و نشان دهنده قسمت ((جدی)) وجودش بود که آن قدر آن را با ارزش می پنداشت 0 0 زهره دلجوی کجاباد 1403/12/24 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 35 تقریبا دو سال با هم بودیم و من کمکم حوصلهام داشت سر میرفت و تعجبی هم ندارد. هیچ زنی نمیتواند تا ابد به یک عشق بچگانه قانع باشد. پاول کاملا راضی بود. او از آسایش بیتعهدی لذت میبرد. هر مردی در وجودش یک رگهی خودخواهی دارد. بر زن است که از خود و از ماموریت خود به عنوان زن دفاع کند. 0 6 هانیه 1403/9/7 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 234 صبحانهٔ مفصل کلید موفقیت تمام روز است. 0 15 زهره دلجوی کجاباد 1404/1/2 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 203 آنها که در ابدیت زندگی میکنند با اندوه بیگانهاند. 0 3 هومن 1404/1/4 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 114 از آن به بعد هر وقت رابطه تازه ای با مردها یا زن هایی برقرار می کنم که بالقوه می توانند دوستم یا عشقم باشند آن ها را در آن زمان و آن مکان مجسم می کنم و از خودم می پرسم آیا آن ها هم دست خود را بلند می کردند؟ 0 1 "زِ - شین" 1403/11/12 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 297 تا وقتی که مردم گریزگاه، قلمرو قصههای جن و پری را در بر دارند، سرشار از نجابت، شفقت و شعرند اما دریغ که در قلمرو زندگی روزمره خود به احتمال زیاد آکنده از احتیاط، بیاعتمادی و سوءظناند. 0 1 مـاهـے 1403/3/16 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 377 و با وحشت متوجه شدم هر ذره از هر آنچه در نتیجه یک اشتباه ایجاد میشود،به اندازه چیزهایی که از راه منطق و ضرورت ایجاد میشوند،واقعیاند. 0 1 آمنه رضوی 1403/2/2 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 315 تنها چیزی که میخواهم بگویم این است که هیچ یک از جنبشهای بزرگی که با هدف تغییر دادن دنیا به وجود آمده است نمی تواند تمسخر و تحقیر را تحمل کند تمسخر زنگاری است که هر به چه بنشیند کم کم آن را تحلیل میبرد 0 28
بریدههای کتاب شوخی هانیه 1403/9/1 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 119 در تکامل تدریجی رابطه، نقطهٔ عطف همیشه از رویدادهای دراماتیک پدید نمیآید؛ اغلب از چیزهایی ناشی میشود که در ابتدا به کلی بیاهمیت به نظر میآید. 0 13 محمد سعید میرابیان 1403/7/5 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 7 بشر گرفتار در دامِ شوخی از فاجعهای شخصی رنج میبرد که از بیرون چرند و خندهدار میآید. 0 4 هانیه 1403/9/16 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 362 آنها به جسم خود عشق میورزند. ما از جسم خودمان غافل بودیم. آنها عاشق سفرند، ما همانجا که بودیم، ماندیم. آنها عاشق ماجرایند، ما تمام وقتمان را در جلسات گذراندیم. آنها عاشق جازند، ما به تقلید بیرنگ و بو از موسیقی سنتیمان راضی بودیم. آنها خودشان را دوست دارند، ما میخواستیم دنیا را نجات دهیم اما با افکار ناجیانهٔ خود آن را تقریبا نابود کردیم. شاید آنها با اصالت خودپرستیشان همانهایی باشند که دنیا را نجات میدهند. 0 41 زهره دلجوی کجاباد 1403/12/29 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 99 بله. باید شیفتهی گامهای آهستهاش شده باشم. از کندی او پرتو تسلیم میتابید: هیچ مکانی ارزش شتافتن و هیچ چیزی ارزش آزردهشدن ندارد. 0 1 هومن 1404/1/4 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 108 او در باره تاریخ هیچ نمی دانست در زیر آن زندگی کرده بود 0 0 هومن 1404/1/4 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 109 فیلم های مورد علاقه اش فیلم های جنگی بسیار رایج آن زمان بود شاید به لحاظ جنبه هیجان انگیز آن ها اما به احتمال قوی تر به خاطر این که رنج های توانفرسای نهفته در این فیلم ها او را سرشار از احساس رقت و دلسوزی می کرد و به نظر او موجب تعالی معنوی و نشان دهنده قسمت ((جدی)) وجودش بود که آن قدر آن را با ارزش می پنداشت 0 0 زهره دلجوی کجاباد 1403/12/24 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 35 تقریبا دو سال با هم بودیم و من کمکم حوصلهام داشت سر میرفت و تعجبی هم ندارد. هیچ زنی نمیتواند تا ابد به یک عشق بچگانه قانع باشد. پاول کاملا راضی بود. او از آسایش بیتعهدی لذت میبرد. هر مردی در وجودش یک رگهی خودخواهی دارد. بر زن است که از خود و از ماموریت خود به عنوان زن دفاع کند. 0 6 هانیه 1403/9/7 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 234 صبحانهٔ مفصل کلید موفقیت تمام روز است. 0 15 زهره دلجوی کجاباد 1404/1/2 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 203 آنها که در ابدیت زندگی میکنند با اندوه بیگانهاند. 0 3 هومن 1404/1/4 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 114 از آن به بعد هر وقت رابطه تازه ای با مردها یا زن هایی برقرار می کنم که بالقوه می توانند دوستم یا عشقم باشند آن ها را در آن زمان و آن مکان مجسم می کنم و از خودم می پرسم آیا آن ها هم دست خود را بلند می کردند؟ 0 1 "زِ - شین" 1403/11/12 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 297 تا وقتی که مردم گریزگاه، قلمرو قصههای جن و پری را در بر دارند، سرشار از نجابت، شفقت و شعرند اما دریغ که در قلمرو زندگی روزمره خود به احتمال زیاد آکنده از احتیاط، بیاعتمادی و سوءظناند. 0 1 مـاهـے 1403/3/16 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 377 و با وحشت متوجه شدم هر ذره از هر آنچه در نتیجه یک اشتباه ایجاد میشود،به اندازه چیزهایی که از راه منطق و ضرورت ایجاد میشوند،واقعیاند. 0 1 آمنه رضوی 1403/2/2 شوخی میلان کوندرا 4.0 3 صفحۀ 315 تنها چیزی که میخواهم بگویم این است که هیچ یک از جنبشهای بزرگی که با هدف تغییر دادن دنیا به وجود آمده است نمی تواند تمسخر و تحقیر را تحمل کند تمسخر زنگاری است که هر به چه بنشیند کم کم آن را تحلیل میبرد 0 28