بریده کتابهای دیوان اشعار فروغ فرخزاد zahrakhalaji 1402/8/5 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 272 خورشید مرده بود ... و هیچ کس نمی دانست که نام ان کبوتر غمگین که از قلب ها گریخته، ایمان است .... آه ای صدای زندانی آیا شکوه یاس تو هرگز نقبی به سوی نور نخواهد زد ؟ آه ای صدای زندانی آه ای آخرین صدای صدا ها ... . . . آیه های زمینی /دفتر تولدی دیگر 0 0 zahrakhalaji 1402/8/5 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 274 من از نهایت شب حرف میزنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف میزنم اگر به خانه ی من امدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از ان به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم.... . . هدیه /دفتر تولدی دیگر 0 0 zahrakhalaji 1402/7/17 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 1 ان روز ها رفتند آن روز ها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند از تابش خورشید پوسیدند و گم شدند ان کوچه های گیج از عطر اقاقیا ها در از دحام پرهیاهوی خیابان های بی برگشت و دختری که گونه هایش را با برگ های شمعدانی رنگ میزد ، آه اکنون زنی تنهاست اکنون زنی تنهاست . . . . آن روز ها/ دفتر تولدی دیگر 0 0 ابراهیم خالیدی 1403/5/1 مجموعه اشعار فروغ فرخزاد فروغ فرخزاد 4.2 4 صفحۀ 39 به او جز از هوس چیزی نگفتند در او جز جلوه ظاهر ندیدند به هرجا رفت در گوشش سرودند که زن را بهر عشرت آفریدند 0 6 zahrakhalaji 1402/6/22 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 37 از میان پلک های نیمه باز خسته دل نگاه میکنم ؛ مثل موج ها تو از کنار من دور می شوی ... باز دور می شوی ... روی خط سربی افق یک شیار نور میشوی با چه می توان عشق را به بند جاودان کشید؟ با کدام بوسه ، با کدام لب ؟ در کدام لحظه ، در کدام شب؟ مثل من که نیست میشوم .... مثل روز ها.... مثل فصل ها.. مثل آشیانه ها مثل برف روی بام خانه ها ... او هم عاقبت در میان سایه ها غبار میشود مثل عکس کهنه ای تآر تار تار میشود با کدام بال میتوان از زوال روز ها و سوز ها گریخت با کدام اشک میتوان پرده بر نگاه خیره زمان کشید ؟ با کدام دست میتوان عشق را به بند جاودان کشید ؟ با کدام دست ....... . . . با کدام دست/ دفتر شعر اسیر 0 0 ابراهیم خالیدی 1403/5/11 مجموعه اشعار فروغ فرخزاد فروغ فرخزاد 4.2 4 صفحۀ 123 آه... هرگز گمان مبر که دلم با زبانم رفیق و همراهست هر چه گفتم دروغ بود دروغ کی ترا گفتم آنچه دلخواهست شاید این را شنیده ای که زنان در دل «آری» و «نه» به لب دارند ضعف خود را عیان نمیسازند رازدار و خموش و مکارند آه، من هم زنم زنی که دلش در هوای تو میزند پر و بال دوستت دارم ای خیال لطیف دوستت دارم ای امید محال 0 8 ابراهیم خالیدی 1403/5/3 مجموعه اشعار فروغ فرخزاد فروغ فرخزاد 4.2 4 صفحۀ 46 0 6 یگانه 🌱 1403/9/16 مجموعه اشعار فروغ فرخزاد فروغ فرخزاد 4.2 4 صفحۀ 35 آری آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه نا پیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست 0 1 zahrakhalaji 1402/8/10 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 323 من پری کوچک غمگینی را میشناسم که در اقیانوس مسکن دارد و دلش را در یک نی لبک چوبین نی نوازد ارام ،آرام پری کوچک غمگینی که شب از یک بوسه می میرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد ..... . . . تولدی دیگر /دفتر تولدی دیگر 0 0 zahrakhalaji 1402/7/4 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 97 آری ، آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست . . . . دفتر اسیر / از دوست داشتن 0 0 zahrakhalaji 1402/8/10 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 1 سلام ، ای شب معصوم ! سلام ، ای شبی که چشم های گرگ های بیابان را به حفره های استخوانی ایمان و اعتماد بدل میکنی و در کنار جویبارهای تو ، ، ارواح بید ها ارواح مهربان تبرها را میبویند من از جهان بی تفاوتی فکر ها و حرف ها و صدا ها می ایم و این جهان به لانه ی مارانی مانند است و این جهان پر از صدای پای مردمی است که همچنان که تو را می بوسند در ذهن خود طناب دار تو را می بافند .. سلام ، ای شب معصوم !.... . . .ایمان بیاوریم به اغاز فصل سرد 0 0 zahrakhalaji 1402/6/22 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 36 دوست دارمش..... مثل دانه ای که نو را مثل مزرعی که باد را مثل زروقی که موج را یا پرنده ای که اوج را دوست دارمش ...... . . . با کدام دست دفتر شعر اسیر 0 0 zahrakhalaji 1402/7/5 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 116 وه.... چه زیبا بود اگر پاییز بودم وحشی و پور شور و رنگ آمیز بودم پیش رویم : چهره تلخ زمستان جوانی پشت سر : آشوب تابستان عشقی ناگهانی سینه ام : منزلگه اندوه و درد و بد گمانی کاش چون پاییز بودم کاش چون پاییز بودم ... . . . اندوه پرست / دفتر دیوار 0 0 zahrakhalaji 1402/8/13 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 324 دلم گرفته است دلم گرفته است به ایوان میروم و انگشتانم را بر پوست کشیده شب میکشم چراغ های رابطه تاریکند چراغ های رابطه تاریکند کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد کسی مرا به میهمانی گنجشگ ها نخواهد برد پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است .... . . . پرنده مردنی است /دفتر ایمان بیاوریم 0 0 zahrakhalaji 1402/6/22 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 42 پاییز، ای مسافر خاک آلوده در دامنت چه چیزی نهان داری جز برگ های مرده و خشکیده دیگر چه ثروتی به جهان داری ؟... . . . پاییز / دفتر شعر اسیر 0 0 zahrakhalaji 1402/7/11 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 170 آخرین بار آخرین بار آخرین لحظه ی تلخ دیدار سر به سر پوچ دیدم جهان را باد نالید و من گوش کردم خش خش برگ های خزان را باز خواندی باز راندی باز بر تخت عاجم نشاندی باز در کام موجم نشاندی گرچه پرنیان غمی شوم سال ها در دلم زیستی تو آه ، هرگز ندانستم از عشق چیستی تو کیستی تو . . . پوچ / دفتر عصیان ... 0 0 zahrakhalaji 1402/8/11 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 1 ای هفت سالگی ای لحظه ی شگفت عزیمت بعد از تو هرچه رفت در انبوهی از جنون و جهالت رفت بعد از تو پنجره که رابطه ای بود سخت زنده و روشن میان ما و پرندا میان ما و نسیم شکست.... شکست ... شکست .... . . . بعد از تو /دفتر ایمان بیاوریم به اغاز فصل سرد 0 0 zahrakhalaji 1402/8/10 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 324 سلام ای غرابت تنهایی اتاق را به تو تسلیم میکنم چرا که ابرهای تیره همیشه پیغمبران آیه های تازه ی تطهیرند و در شهادت یک شمع راز منوری است که آن را ان اخرین و آن کشیده ترین شعله خوب میداند ایمان بیاوریم . . . ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد 0 0 یگانه 🌱 1403/9/19 مجموعه اشعار فروغ فرخزاد فروغ فرخزاد 4.2 4 صفحۀ 67 گاه میگوید که : کو، آخر چه شد آن نگاه مست و افسونکار تو؟ دیگر آن لبخند شادی بخش و گرم نیست پیدا بر لب تبدار تو من پریشان دیده میدوزم بر او بی صدا نالم که : اینست آنچه هست خود نمیدانم که اندوهم ز چیست زیر لب گویم: چه خوش رفتم ز دست 0 2 فائزه احمدی 1403/2/29 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 106 0 10
بریده کتابهای دیوان اشعار فروغ فرخزاد zahrakhalaji 1402/8/5 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 272 خورشید مرده بود ... و هیچ کس نمی دانست که نام ان کبوتر غمگین که از قلب ها گریخته، ایمان است .... آه ای صدای زندانی آیا شکوه یاس تو هرگز نقبی به سوی نور نخواهد زد ؟ آه ای صدای زندانی آه ای آخرین صدای صدا ها ... . . . آیه های زمینی /دفتر تولدی دیگر 0 0 zahrakhalaji 1402/8/5 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 274 من از نهایت شب حرف میزنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف میزنم اگر به خانه ی من امدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از ان به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم.... . . هدیه /دفتر تولدی دیگر 0 0 zahrakhalaji 1402/7/17 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 1 ان روز ها رفتند آن روز ها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند از تابش خورشید پوسیدند و گم شدند ان کوچه های گیج از عطر اقاقیا ها در از دحام پرهیاهوی خیابان های بی برگشت و دختری که گونه هایش را با برگ های شمعدانی رنگ میزد ، آه اکنون زنی تنهاست اکنون زنی تنهاست . . . . آن روز ها/ دفتر تولدی دیگر 0 0 ابراهیم خالیدی 1403/5/1 مجموعه اشعار فروغ فرخزاد فروغ فرخزاد 4.2 4 صفحۀ 39 به او جز از هوس چیزی نگفتند در او جز جلوه ظاهر ندیدند به هرجا رفت در گوشش سرودند که زن را بهر عشرت آفریدند 0 6 zahrakhalaji 1402/6/22 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 37 از میان پلک های نیمه باز خسته دل نگاه میکنم ؛ مثل موج ها تو از کنار من دور می شوی ... باز دور می شوی ... روی خط سربی افق یک شیار نور میشوی با چه می توان عشق را به بند جاودان کشید؟ با کدام بوسه ، با کدام لب ؟ در کدام لحظه ، در کدام شب؟ مثل من که نیست میشوم .... مثل روز ها.... مثل فصل ها.. مثل آشیانه ها مثل برف روی بام خانه ها ... او هم عاقبت در میان سایه ها غبار میشود مثل عکس کهنه ای تآر تار تار میشود با کدام بال میتوان از زوال روز ها و سوز ها گریخت با کدام اشک میتوان پرده بر نگاه خیره زمان کشید ؟ با کدام دست میتوان عشق را به بند جاودان کشید ؟ با کدام دست ....... . . . با کدام دست/ دفتر شعر اسیر 0 0 ابراهیم خالیدی 1403/5/11 مجموعه اشعار فروغ فرخزاد فروغ فرخزاد 4.2 4 صفحۀ 123 آه... هرگز گمان مبر که دلم با زبانم رفیق و همراهست هر چه گفتم دروغ بود دروغ کی ترا گفتم آنچه دلخواهست شاید این را شنیده ای که زنان در دل «آری» و «نه» به لب دارند ضعف خود را عیان نمیسازند رازدار و خموش و مکارند آه، من هم زنم زنی که دلش در هوای تو میزند پر و بال دوستت دارم ای خیال لطیف دوستت دارم ای امید محال 0 8 ابراهیم خالیدی 1403/5/3 مجموعه اشعار فروغ فرخزاد فروغ فرخزاد 4.2 4 صفحۀ 46 0 6 یگانه 🌱 1403/9/16 مجموعه اشعار فروغ فرخزاد فروغ فرخزاد 4.2 4 صفحۀ 35 آری آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه نا پیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست 0 1 zahrakhalaji 1402/8/10 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 323 من پری کوچک غمگینی را میشناسم که در اقیانوس مسکن دارد و دلش را در یک نی لبک چوبین نی نوازد ارام ،آرام پری کوچک غمگینی که شب از یک بوسه می میرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد ..... . . . تولدی دیگر /دفتر تولدی دیگر 0 0 zahrakhalaji 1402/7/4 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 97 آری ، آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست . . . . دفتر اسیر / از دوست داشتن 0 0 zahrakhalaji 1402/8/10 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 1 سلام ، ای شب معصوم ! سلام ، ای شبی که چشم های گرگ های بیابان را به حفره های استخوانی ایمان و اعتماد بدل میکنی و در کنار جویبارهای تو ، ، ارواح بید ها ارواح مهربان تبرها را میبویند من از جهان بی تفاوتی فکر ها و حرف ها و صدا ها می ایم و این جهان به لانه ی مارانی مانند است و این جهان پر از صدای پای مردمی است که همچنان که تو را می بوسند در ذهن خود طناب دار تو را می بافند .. سلام ، ای شب معصوم !.... . . .ایمان بیاوریم به اغاز فصل سرد 0 0 zahrakhalaji 1402/6/22 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 36 دوست دارمش..... مثل دانه ای که نو را مثل مزرعی که باد را مثل زروقی که موج را یا پرنده ای که اوج را دوست دارمش ...... . . . با کدام دست دفتر شعر اسیر 0 0 zahrakhalaji 1402/7/5 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 116 وه.... چه زیبا بود اگر پاییز بودم وحشی و پور شور و رنگ آمیز بودم پیش رویم : چهره تلخ زمستان جوانی پشت سر : آشوب تابستان عشقی ناگهانی سینه ام : منزلگه اندوه و درد و بد گمانی کاش چون پاییز بودم کاش چون پاییز بودم ... . . . اندوه پرست / دفتر دیوار 0 0 zahrakhalaji 1402/8/13 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 324 دلم گرفته است دلم گرفته است به ایوان میروم و انگشتانم را بر پوست کشیده شب میکشم چراغ های رابطه تاریکند چراغ های رابطه تاریکند کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد کسی مرا به میهمانی گنجشگ ها نخواهد برد پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است .... . . . پرنده مردنی است /دفتر ایمان بیاوریم 0 0 zahrakhalaji 1402/6/22 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 42 پاییز، ای مسافر خاک آلوده در دامنت چه چیزی نهان داری جز برگ های مرده و خشکیده دیگر چه ثروتی به جهان داری ؟... . . . پاییز / دفتر شعر اسیر 0 0 zahrakhalaji 1402/7/11 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 170 آخرین بار آخرین بار آخرین لحظه ی تلخ دیدار سر به سر پوچ دیدم جهان را باد نالید و من گوش کردم خش خش برگ های خزان را باز خواندی باز راندی باز بر تخت عاجم نشاندی باز در کام موجم نشاندی گرچه پرنیان غمی شوم سال ها در دلم زیستی تو آه ، هرگز ندانستم از عشق چیستی تو کیستی تو . . . پوچ / دفتر عصیان ... 0 0 zahrakhalaji 1402/8/11 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 1 ای هفت سالگی ای لحظه ی شگفت عزیمت بعد از تو هرچه رفت در انبوهی از جنون و جهالت رفت بعد از تو پنجره که رابطه ای بود سخت زنده و روشن میان ما و پرندا میان ما و نسیم شکست.... شکست ... شکست .... . . . بعد از تو /دفتر ایمان بیاوریم به اغاز فصل سرد 0 0 zahrakhalaji 1402/8/10 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 324 سلام ای غرابت تنهایی اتاق را به تو تسلیم میکنم چرا که ابرهای تیره همیشه پیغمبران آیه های تازه ی تطهیرند و در شهادت یک شمع راز منوری است که آن را ان اخرین و آن کشیده ترین شعله خوب میداند ایمان بیاوریم . . . ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد 0 0 یگانه 🌱 1403/9/19 مجموعه اشعار فروغ فرخزاد فروغ فرخزاد 4.2 4 صفحۀ 67 گاه میگوید که : کو، آخر چه شد آن نگاه مست و افسونکار تو؟ دیگر آن لبخند شادی بخش و گرم نیست پیدا بر لب تبدار تو من پریشان دیده میدوزم بر او بی صدا نالم که : اینست آنچه هست خود نمیدانم که اندوهم ز چیست زیر لب گویم: چه خوش رفتم ز دست 0 2 فائزه احمدی 1403/2/29 دیوان اشعار فروغ فرخزاد حمید رضازاده 4.2 4 صفحۀ 106 0 10