بریدۀ کتاب
1402/7/11
صفحۀ 170
آخرین بار آخرین بار آخرین لحظه ی تلخ دیدار سر به سر پوچ دیدم جهان را باد نالید و من گوش کردم خش خش برگ های خزان را باز خواندی باز راندی باز بر تخت عاجم نشاندی باز در کام موجم نشاندی گرچه پرنیان غمی شوم سال ها در دلم زیستی تو آه ، هرگز ندانستم از عشق چیستی تو کیستی تو . . . پوچ / دفتر عصیان ...
آخرین بار آخرین بار آخرین لحظه ی تلخ دیدار سر به سر پوچ دیدم جهان را باد نالید و من گوش کردم خش خش برگ های خزان را باز خواندی باز راندی باز بر تخت عاجم نشاندی باز در کام موجم نشاندی گرچه پرنیان غمی شوم سال ها در دلم زیستی تو آه ، هرگز ندانستم از عشق چیستی تو کیستی تو . . . پوچ / دفتر عصیان ...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.