بریدههای کتاب سفر کوانتومی وال تنها yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 126 حالا نه مقصدی بود، نه نقطه آغازی ، نه گذشته ای و نه آینده ای . از کجا معلوم شاید گذشته با تمام خاطراتش خوابی بیشتر نبوده و آینده و تمام ترس ها و امید هاش چیزی جز یک توهم نباشه .تنها چیزی که میشه بهش مطمئن بود،همین لحظه است ، همین الان. 0 0 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 89 انتخاب مرگ گاهی میتونه از انتخاب زندگی راحت تر باشه . اینکه حاضر باشی برای هدف و رویات بمیری خیلی سخت نیست . باید دید میتونی براش زنده بمونی و زندگیش کنی یا نه 0 0 فاطمه نرجس عباسی 1402/4/22 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 15 دقیقا در لحظه ای که سر دوراهی تردید و یقین، ترس و جسارت و رفتن و موندن گیر افتاده بودم و تصور میکردم همه چیز در وخیم ترین حالت ممکن رو به نقطه پایان قرار داره، جهان من در حال تحول بود. نقطه ای که توش دست و پا میزدم نقطه پایان نبود بلکه آغازی بود برای همه چیز. 0 4 سارا شریفی 1403/5/4 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 53 0 5 فاطمه رسولپور 1403/11/20 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 86 آگاه شدن از یه اشتباهِ طولانی دردناکه اما خُب وقتی بیدار میشی، هر چقدر هم سعی کنی خودت رو به خواب بزنی، دیگه نمیشه، چون بدخواب شدی. آگاهی چیزی نیست که بشه نادیدهاش گرفت؛ میتونی جهان رو گول بزنی و خودت رو هرگز. 0 2 A.S.Razavi 1403/4/31 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 9 0 0 فاطمه رسولپور 1403/11/15 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 32 آخ که چقدر از کلمۀ «بیشتر» بدم میاومد. وقتی دنبال چیزی باشی حتماً به دستش میاری اما وقتی دنبال کلمۀ «بیشتر» راه میُفتی دیگه هیچ پایانی وجود نداره چون همیشه یه «بیشتر» ی هست که آرامش رو از لحظههات بگیره و تلاشت رو نابود کنه. یه جمله تو ذهنم میچرخه: « همیشه بیشتر بخواه اما هیچوقت بیشتر رو نخواه.» 0 1 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 87 0 0 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 10 من از هر چیز و هر کس که حتی اتفاقی میخواست حالم رو بهتر کنه فراری بودم چون باور داشتم خوب شدنی در کار نیست. 0 0 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 29 0 1 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 152 تاریکی بد نیست، اگر این تاریکی نبود ، این اقیانوس پر ستاره نمی درخشید. 0 1 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 146 0 0 A.S.Razavi 1403/4/31 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 15 0 0 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 87 به اشتیاقشون نگاه نکن.وقتش که برسه همون هایی که کنارت بودن تنهات میذارن. 1 5 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 119 فکر میکردم میشه از جای دیگه ای جز خودم برای زخم های درونیم مرهم پیدا کنم دریغ از اینکه درد و درمان هر دو یک جا هستن . 0 1 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 29 گاهی حرف ها و نگاه های دیگران حتی میتونه یه وال چند تنی رو سال ها در تاریک ترین و عمیق ترین نقطه اقیانوس حبس کنه. 0 1 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 116 هر قطره جدا از دریا فقط یک قطره است ولی وقتی به دریا می ریزه دیگه نمیتونی پیداش کنی ، دیگه میشه دریا. انگار برای دریا شدن باید هیچ بشی ، باید در خودت حل بشی، باید تمام نقاط تاریک و روشن وجودت رو به یک میزان دوست داشته باشی. 0 0 اسما 1403/3/14 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 126 0 16 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 16 خیلی چیز ها رو نمیدونم و به همه چیز مشکوکم و شاید شک شروع خوبی برای تغییر باشه. 0 0 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 53 خودت رو ببین و بپذیر ؛ راست ترین جمله جهان اینه که تمام جهان در توست. 0 0
بریدههای کتاب سفر کوانتومی وال تنها yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 126 حالا نه مقصدی بود، نه نقطه آغازی ، نه گذشته ای و نه آینده ای . از کجا معلوم شاید گذشته با تمام خاطراتش خوابی بیشتر نبوده و آینده و تمام ترس ها و امید هاش چیزی جز یک توهم نباشه .تنها چیزی که میشه بهش مطمئن بود،همین لحظه است ، همین الان. 0 0 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 89 انتخاب مرگ گاهی میتونه از انتخاب زندگی راحت تر باشه . اینکه حاضر باشی برای هدف و رویات بمیری خیلی سخت نیست . باید دید میتونی براش زنده بمونی و زندگیش کنی یا نه 0 0 فاطمه نرجس عباسی 1402/4/22 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 15 دقیقا در لحظه ای که سر دوراهی تردید و یقین، ترس و جسارت و رفتن و موندن گیر افتاده بودم و تصور میکردم همه چیز در وخیم ترین حالت ممکن رو به نقطه پایان قرار داره، جهان من در حال تحول بود. نقطه ای که توش دست و پا میزدم نقطه پایان نبود بلکه آغازی بود برای همه چیز. 0 4 سارا شریفی 1403/5/4 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 53 0 5 فاطمه رسولپور 1403/11/20 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 86 آگاه شدن از یه اشتباهِ طولانی دردناکه اما خُب وقتی بیدار میشی، هر چقدر هم سعی کنی خودت رو به خواب بزنی، دیگه نمیشه، چون بدخواب شدی. آگاهی چیزی نیست که بشه نادیدهاش گرفت؛ میتونی جهان رو گول بزنی و خودت رو هرگز. 0 2 A.S.Razavi 1403/4/31 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 9 0 0 فاطمه رسولپور 1403/11/15 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 32 آخ که چقدر از کلمۀ «بیشتر» بدم میاومد. وقتی دنبال چیزی باشی حتماً به دستش میاری اما وقتی دنبال کلمۀ «بیشتر» راه میُفتی دیگه هیچ پایانی وجود نداره چون همیشه یه «بیشتر» ی هست که آرامش رو از لحظههات بگیره و تلاشت رو نابود کنه. یه جمله تو ذهنم میچرخه: « همیشه بیشتر بخواه اما هیچوقت بیشتر رو نخواه.» 0 1 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 87 0 0 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 10 من از هر چیز و هر کس که حتی اتفاقی میخواست حالم رو بهتر کنه فراری بودم چون باور داشتم خوب شدنی در کار نیست. 0 0 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 29 0 1 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 152 تاریکی بد نیست، اگر این تاریکی نبود ، این اقیانوس پر ستاره نمی درخشید. 0 1 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 146 0 0 A.S.Razavi 1403/4/31 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 15 0 0 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 87 به اشتیاقشون نگاه نکن.وقتش که برسه همون هایی که کنارت بودن تنهات میذارن. 1 5 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 119 فکر میکردم میشه از جای دیگه ای جز خودم برای زخم های درونیم مرهم پیدا کنم دریغ از اینکه درد و درمان هر دو یک جا هستن . 0 1 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 29 گاهی حرف ها و نگاه های دیگران حتی میتونه یه وال چند تنی رو سال ها در تاریک ترین و عمیق ترین نقطه اقیانوس حبس کنه. 0 1 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 116 هر قطره جدا از دریا فقط یک قطره است ولی وقتی به دریا می ریزه دیگه نمیتونی پیداش کنی ، دیگه میشه دریا. انگار برای دریا شدن باید هیچ بشی ، باید در خودت حل بشی، باید تمام نقاط تاریک و روشن وجودت رو به یک میزان دوست داشته باشی. 0 0 اسما 1403/3/14 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 126 0 16 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 16 خیلی چیز ها رو نمیدونم و به همه چیز مشکوکم و شاید شک شروع خوبی برای تغییر باشه. 0 0 yasaman 1403/1/10 سفر کوانتومی وال تنها سیدایمان سرورپور 4.1 22 صفحۀ 53 خودت رو ببین و بپذیر ؛ راست ترین جمله جهان اینه که تمام جهان در توست. 0 0