بریده‌ای از کتاب سفر کوانتومی وال تنها اثر سیدایمان سرورپور

بریدۀ کتاب

صفحۀ 32

آخ که چقدر از کلمۀ «بیشتر» بدم می‌اومد. وقتی دنبال چیزی باشی حتماً به دستش میاری اما وقتی دنبال کلمۀ «بیشتر» راه میُفتی دیگه هیچ پایانی وجود نداره چون همیشه یه «بیشتر» ی هست که آرامش رو از لحظه‌هات بگیره و تلاشت رو نابود کنه. یه جمله تو ذهنم می‌چرخه: « همیشه بیشتر بخواه اما هیچ‌وقت بیشتر رو نخواه.»

آخ که چقدر از کلمۀ «بیشتر» بدم می‌اومد. وقتی دنبال چیزی باشی حتماً به دستش میاری اما وقتی دنبال کلمۀ «بیشتر» راه میُفتی دیگه هیچ پایانی وجود نداره چون همیشه یه «بیشتر» ی هست که آرامش رو از لحظه‌هات بگیره و تلاشت رو نابود کنه. یه جمله تو ذهنم می‌چرخه: « همیشه بیشتر بخواه اما هیچ‌وقت بیشتر رو نخواه.»

2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.