بریده‌ کتاب‌های غفلت تئوریک خطرناک: نگاهی به چند کتاب نامناسب "سمت" (دفتر اول)

غفلت تئوریک خطرناک: نگاهی به چند کتاب نامناسب "سمت" (دفتر اول)
بریدۀ کتاب

صفحۀ 27

ابراهیم پورداوود کیست؟ ابراهیم پورداورد فرزند یکی از ملّاکان ثروتمند گیلان است، چند سفر به اروپا رفت و در مدرسه معروف ((لائیک)) در بیروت به تحصیل پرداخت. مدرسه لائیک از طرف کانون های استعماری تأسیس و اداره می شد و وظیفه آن تربیت و پرورش کادرهای فرهنگی و سیاسی و اداری برای کشورهای تحت سلطه استعمار غرب مدرن بود. امیر عباس هویدا، شاپور بختیار،سپهبد تیمور بختیار در زمره شاگردان و فارغ التحصیلهای مدرسه لائیک بیروت بودند. پورداوود در جوانی به آیین زرتشت گرایید و در برلین در پیوند با محمد علی جمال زاده و کاظم کاظم زاده ایرانشهر و محمد قزوینی و صادق هدایت در شبکه فرهنگی - سیاسی ای که حسن تقی زاده تأسیس کرده بود عضو شد و به فعالیت پرداخت. این شبکه به ترویج سکولاریسم و ناسیونالیسم باستان گرا می پرداخت و اعضای آن به رجال و چهره های سیاسی - فرهنگی رژیم رضاشاه و محمدرضاشاه بدل گردیدند. پورداوود در هند با عوامل فرهنگی و سیاسی دولت انگلستان مرتبط شد. فراماسون معروف هندی ((رابیندرانات تاگور)) که یکی از کارگزاران فرهنگی وابسته به انگلستان و از دشمنان مسلمانان هند بود، پورداوود را جذب تشکیلات استعماری انگلستان در این کشور نمود. پورداوود مورد حمایت و توجه ((انجمن ایران لیگ)) قرار گرفت. انجمن ایران لیگ که اهداف کانون های استعماری ماسونیِ دولت انگلستان را دنبال می‌کرد، با جذب پورداوود و صادق هدایت و عبدالحسین سپنتا، آن ها را در مسیر ترویج ناسیونالیسم باستان گرا و مبارزه با فرهنگ اسلامی،تربیت کرد و مورد حمایت قرار داد. شبکه های استعماریِ وابسته به انگلستان در هندوستان و به ویژه ((فرمانداری انگلیسی هند))و اردشیر ریپورترجِی نقش بسیار مهمی در حمایت و زمینه سازی برای به قدرت رسیدن رضاخان و تأسیس رژیم پهلوی داشتند. همین کانون ها امثال پورداوود را به عنوان ایدئولوگ های ناسیونالیسم باستان گرا به رژیم پهلوی متصل کردند. رژیم رضاشاه توجه خاصی به پورداوود داشت و پورداوود نیز ضمن مدح و ستایش رضاشاه، او را تشویق میکرد که دین رسمی ایران را از اسلام به آیین زرتشت تغییر دهد. پورداوود در مدح رضاخان شعر سروده بود. او در اشعار خود به اعراب مسلمان حمله می کند و به شیوه مستشرقان یهودی، اسلام آوردن ایرانیان را عامل به اصطلاح ((انحطاط و عقب ماندگی ایران)) نامیده و در مدح به اصطلاح ((عظمت ایران باستان)) [که دروغی بزرگ و ساخته عوامل استعمار است که به منظور تحریک توهمات ملی گرایانه و نژاد پرستانه ساخته و پرداخته شده است و هدف نهایی آن مبارزه با اسلام و فرهنگ اسلامی است]سخن سرایی کرده است. رژیم محمد رضاشاه برای پورداوود جشن بزرگداشت گرفت و جشن نامه ای به نام او انتشار داد.رژیم اشغالگر قدس نیز در سال ۱۳۴۰ او را به سرزمین های اشغالی دعوت کرد و((در کنگره یادبود دو هزار و پانصدمین سال آزادی یهودیان به دست کوروش)) به تمجید و ستایش از او پرداخت. پاپ پُل ششم،رهبر وقت کاتولیک های جهان به او نشانه ((شوالیه سن سیلوستر))اعطا کرد. پورداوود به دلیل دشمنی با فرهنگ اسلامی، خواهانِ تغییر الفبای فارسی [به قول پورداوود: (الفبای عربی)] به الفبای((خط دین دبیره)) (خط نگارشی اوستا که روحانیون زرتشتی از آن استفاده می کردند.) بود در یک بررسی کوتاه باید گفت که ابراهیم پورداوود یک روشنفکر مُرتدِ سکولار-ناسیونالیست و کارگزار فرهنگی استعمار غرب و رژیم پهلوی بود که دشمنی و نفرت خاصی از اسلام و فرهنگ اسلامی داشت.

0

غفلت تئوریک خطرناک: نگاهی به چند کتاب نامناسب "سمت" (دفتر اول)
بریدۀ کتاب

صفحۀ 19

کتاب ایران باستان (حسن پیر نیا) با ((شیوه علمی و با استفاده از منابع و مآخذ معتبر)) تألیف نگردیده است. این کتاب اثری است در ترویج ((ایدئولوژی ناسیونالیسم باستان گرای شاهنشاهی)) مطلوب و مدنظر رژیم پهلوی، و مشحون از اغراقها و زیاده گویی ها و احساسات خام ملی گرایانه و آمیخته به نژاد پرستی((آریا مدارانه)) است. ایدئولوژی ناسیونالیسم باستان گرایِ آریا مدارانه[ که هویت ایدئولوژیک رژیم پهلوی را رقم زده بود] توسط مستشرقان غالباً یهودی نظیر ((گیرشمن)) و ((مولر)) و با حمایت دولت انگلستان و با مباشرتِ((جیمز موریه)) و ((سرهار فورد جونز)) و ((جیمز فریزر)) برای مقابله با فرهنگ و هویت اسلامی مردم ایران تدوین گردید. ((سِرجان ملکم)) در سال ۱۲۱۵ ق با نگارش ((تاریخ ایران)) طرح اصلی روایتی ناسیونال - شووینیستی از تاریخ ایران را در افکند. بعدها ((سِر اردشیر ریپورتر جِی)) [مأمور مخفی دولت انگلیس] و ((محمدعلی فروغی)) کوشیدند تا در پی تأسیس رژیم پهلوی توسط رضاخان، ناسیونالیسم باستانگرا را به عنوان محور هویت ایدئولوژیک آن رژیم تبیین و ترویج نمایند.

0

غفلت تئوریک خطرناک: نگاهی به چند کتاب نامناسب "سمت" (دفتر اول)
بریدۀ کتاب

صفحۀ 41

هوشنگ گلشیری داستان نویسی سکولاریست است که وجود برخی تعابیر و توصیفات مستهجن در رمان ((شازده احتجاب)) او سبب گردیده بود که این اثر در سال های پس از انقلاب برای مدت طولانی مجوز نشر به دست نیاورد و در کابینه((اصلاحات)) نیز ظاهراً با حذف هایی، مجوز گرفته است. گلشیری نویسنده ای تکنیک زده و فرمالیستی است و به ویژه در سال های پس از انقلاب، فُرمالیسم است و به ویژه در سال های پس از انقلاب، فُرمالیسم ادبی او محملی برای ترویج سکولاریسم نئولیبرالیستی بوده است و از این طریق، صدمات بسیاری به سرمایه و موجودی ادبیات و نویسندگان انقلاب اسلامی(به ویژه در حوزه هنری) وارد گردید. گلشیری در سال های پس از انقلاب به نگارش آثار داستانی با مضامین آشکار ضد اسلامی و ضد انقلابی نظیر ((جن نامه)) و ((شاه سیاه پوشان)) پرداخت. گلشیری در دو سال اول انقلاب با گروهک تروریستی ((فدائیان خلق)) همسویی و همکاری داشت و بار ها زیر اعلامیه های علیه انقلاب و جمهوری اسلامی را امضاء کرد. گلشیری در داستان((شاه سیاه پوشان)) تصویری سیاه از امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی ارائه می دهد. گلشیری نئولیبرالیستی مُلحد بود که آثار داستانی او نظیر ((مثل همیشه)) و ((شازده احتجاب)) و ((برّه راعی)) و... همیشه با تصاویری از مِی خوارگی و زن بارگی و هرزگی و فضای روسپی خانه ها همراه بوده است.

0

غفلت تئوریک خطرناک: نگاهی به چند کتاب نامناسب "سمت" (دفتر اول)
بریدۀ کتاب

صفحۀ 42

ایرج پزشک زاد روشنفکر قلم به مزد وابسته به دربار که قبل و بعد از انقلاب، به اسلام و دیانت هتّاکی می کرده است، رمان دایی جان ناپلئون نوشته است. این رمان، رمانی مستهجن ضد دین و ضد اخلاقی که حتی خاتمی، مهاجرانی و مسجدجامعی نیز در دوران وزارتشان جرأت صدور مجوز برای آن را نداشتند و هنگامی که فیلم(( دایی جان ناپلئون)) در سال 1356 از تلویزین شاه پخش شد، در همان زمان اعتراضاتِ طلاب و روحانیون و مردم متدین را بر انگیخت. رمان ((دایی جان ناپلئون)) اثری شدیداً مستهجن و ضد اخلاقی که به استهزاء برخی مفاهیم و شعائر و شخصیت های دینی از جمله حضرت مسلم (ع) نیز می پردازد. ((دایی جان ناپلئون)) کتابی است که می کوشد تا به تطهیر استعمار انگلستان و نقش مخرّب آن در ایران بپردازد و با بهره گیری از یک طنز مستهجن و شدیداً پورنوگرافیک، هر نوع نگرانی و بدبینی نسبت به استعمار انگلستان را توهّمی بیمارگونه از سنخ توهّم پارانوئید ((دایی جان ناپلئون)) [و به قول نئولیبرال های پس از انقلاب((توهّم توطئه))] جلوه دهد.

0

غفلت تئوریک خطرناک: نگاهی به چند کتاب نامناسب "سمت" (دفتر اول)
بریدۀ کتاب

صفحۀ 46

شاملو در مقام یک شاعر مرتبط با رژیم پهلوی، شخصیتی فرصت طلب داشت و مستمراً از حمایت های مالی و امکانات تبلیغاتی رژیم پهلوی برخوردار و از سوی آن رژیم تغذیه می شد، از سوی دیگر شعر شاملو، شعری مشحون از سکولاریسم مدرن و اومانیسم الحادی صریح است. شاملو از مخالفان انقلاب اسلامی و از دشمنان اندیشه و راه امام خمینی (ره) بود و در اشعار پس از انقلاب او موارد عدیده ای از به کار بردن تعابیر سیاه و تلخ علیه انقلاب و نظام و حتی امام خمینی (ره) دیده می شود. او دست بوس فرح پهلوی بود و هزینه اعتیاد و دون ژوان بازی هایش را از هویدا و فرح می گرفت و پس از انقلاب، یار همراه سازمان منافقین و سازمان چریک های فدایی بود و در خارج از کشور بُت عیار ضد انقلاب بدل گردید و در سخنرانی ها و مقالاتش بدترین هتّاکی ها را نثار نظام اسلامی کرده است و پس از فروپاشی شوروی، به شاعر و سخن گوی روشنفکران نئولیبرالیست بدل گردید، و در هر حال مخالف اسلام و انقلاب بود و اشعار او مشحون از مضامین سکولار_اومانیستی است و از جهات مختلف قابلیت نقّادی دارد.

0

غفلت تئوریک خطرناک: نگاهی به چند کتاب نامناسب "سمت" (دفتر اول)
بریدۀ کتاب

صفحۀ 24

محمد علی جمال زاده همراه با تقی زاده و محمد قزوینی از مروجان ایدئولوژی ناسیونالیسم باستان گرا و از بسترسازان سیطره و تحکیم غرب زدگی شبه مدرن در ایران بودند مضمون برخی آثار داستانی و مقالاتِ جمال زاده سکولاریستی است. جمال زاده تحت لوا و به بهانه مبارزه با خرافات، همراه و همسو با روشنفکران مدرنیست زمان خود نوعی روحانیت ستیزی را پیش می برد و خواهان به حاشیه راندن روحانیون و خارج کردن دین از عرصه سیاسی_اجتماعی بود. جمال زاده در داستانِ((معصومه شیرازی)) به اهانت نسبت به روحانیت شیعه می پردازد و می کوشد تا چهره ای مزوّر و ریاکار از روحانیت شیعه ارائه دهد. جمال زاده در اثر داستانی ((صحرای محشر)) اصلِ اعتقادیِ معاد را به تمسخر می گیرد و در قالب داستانی با مضمون کمیک، عالم محشر و معاد و قیامت را مورد استهزاء و تمسخر و انکار قرار میدهد. هجو جمال زاده در اهانت نسبت به اصل معاد هیچ دست کمی از هجو و استهزاء ((صادق هدایت)) در ((افسانه آفرینش)) ندارد و بسیار هتّاکانه است.

0