بریدههای کتاب راهی امیری 1403/12/12 راهی 4.2 10 صفحۀ 134 شرمندهام! آن روز نحس را خوب به خاطر دارم خانه در آتش و علی غل و زنجیر به دست در کوچه و بوی یاس در هوا پخش. اعتراف میکنم که اولین بار بود که دلم برای علی سوخت. بی اراده فریاد میزنم آنچه آن روز دیدم گفتنی نیست، کشیدنی است، درد است، رنج است، بار غم است بر دل، سوهان است بر روح، روح و ریحان نبی خدا در یک سو و عمر و خالد و مغیره و قنفذ در سوی دیگر. آتش است و آه، تازیانه است و درد، در و دیوار است و پهلو، دل شکستن است و دل بریدن، دنیا خواهی است و پرواز، سکون است و عروج، اما تا چشم کار میکند ظلمت است و ظلمت است و ظلمت.... . . آه فاطمه تا ابد، گریبانشان را می گیرد و اسیرشان می کند... 0 2 ‹ خیال › 1404/3/17 راهی 4.2 10 صفحۀ 125 علی (ع) وقتی در زمین نبرد، خود را حیدر مینامید، عرش به لرزه میافتاد؛ چه برسد به دل بیچاره و بیریشهٔ من 0 0 ‹ خیال › 1404/3/18 راهی 4.2 10 صفحۀ 134 آهِ فاطمه (س) را شنیدی که میگفت: یا ابتاه! پس از تو، از پسرِ خطّاب و پسر ابیقحافه چهها که نکشیدیم! 0 0 امیری 1403/10/15 راهی 4.2 10 صفحۀ 167 ، دلها ظرفهای خدایند 0 9 زهره توکلی سراوانی 1404/3/29 راهی 4.2 10 صفحۀ 182 تردید ، حاصل تلاش شیطان است حبیب ، نگذار به دلت راه بیابد . دل قوی دار مرد من ! 0 0 امیری 1403/10/15 راهی 4.2 10 صفحۀ 168 دل اگر خانه خوبیها باشد، چراغ راه میشود و اگر مقر ناپاکیها، بلای جان 0 5 ‹ خیال › 1404/3/18 راهی 4.2 10 صفحۀ 233 0 0 ‹ خیال › 1404/3/18 راهی 4.2 10 صفحۀ 135 کسی که از گناهی توبه کند مانند کسی است که هرگز آن گناه را انجام نداده است 0 0 ‹ خیال › 1404/3/18 راهی 4.2 10 صفحۀ 156 0 0 ‹ خیال › 1404/3/18 راهی 4.2 10 صفحۀ 141 0 0 مهسا سعادتی 1403/6/30 راهی 4.2 10 صفحۀ 153 0 1 امیری 1403/10/15 راهی 4.2 10 صفحۀ 161 از خدا میخواهم مرا یاری دهد هیچگاه غنچهای که ابراهیم امروز به دستم میسپارد را غمگین و پژمرده نکنم 0 6 مهنا 1403/12/26 راهی 4.2 10 صفحۀ 20 به خدای محمد ، کابوس امان بشیر را بریده است. هر شب با توبه و استغفار سر بر بالین میگذارد و با گریه و انابه از خواب می پرد. هر روز از حقانیت علی میگوید و آرزو میکند دستی که برای بیعت دراز کرده قطع شود. اما چه سود؟ جاه و جلال چشمان او را نیز چون من و تو پر کرده است. 0 4 ‹ خیال › 1404/3/17 راهی 4.2 10 صفحۀ 127 ابوذر گفت: پیامبر خدا (ص) را دیدم بر حلقهٔ در خانهٔ خدا چنگ زده و میفرمود:" ای مردم! اگر آنقدر روزه بگیرید که همچون میخها شوید و آنقدر نماز بخوانید که چون کمان گردید و آنقدر دعا کنید که بندبندتان از هم بگسلد، اما بغض علی بن ابیطالب (ع) را در دل داشته باشید، خدا شما را در آتش خواهد افکند." 0 0 ‹ خیال › 1404/3/18 راهی 4.2 10 صفحۀ 207 0 0 ‹ خیال › 1404/3/17 راهی 4.2 10 صفحۀ 124 0 0 ‹ خیال › 1404/3/17 راهی 4.2 10 صفحۀ 125 رسم عاشقی این است که محبوب را با تمام آنچه او دوست میدارد و میخواهد، بخواهی 0 0
بریدههای کتاب راهی امیری 1403/12/12 راهی 4.2 10 صفحۀ 134 شرمندهام! آن روز نحس را خوب به خاطر دارم خانه در آتش و علی غل و زنجیر به دست در کوچه و بوی یاس در هوا پخش. اعتراف میکنم که اولین بار بود که دلم برای علی سوخت. بی اراده فریاد میزنم آنچه آن روز دیدم گفتنی نیست، کشیدنی است، درد است، رنج است، بار غم است بر دل، سوهان است بر روح، روح و ریحان نبی خدا در یک سو و عمر و خالد و مغیره و قنفذ در سوی دیگر. آتش است و آه، تازیانه است و درد، در و دیوار است و پهلو، دل شکستن است و دل بریدن، دنیا خواهی است و پرواز، سکون است و عروج، اما تا چشم کار میکند ظلمت است و ظلمت است و ظلمت.... . . آه فاطمه تا ابد، گریبانشان را می گیرد و اسیرشان می کند... 0 2 ‹ خیال › 1404/3/17 راهی 4.2 10 صفحۀ 125 علی (ع) وقتی در زمین نبرد، خود را حیدر مینامید، عرش به لرزه میافتاد؛ چه برسد به دل بیچاره و بیریشهٔ من 0 0 ‹ خیال › 1404/3/18 راهی 4.2 10 صفحۀ 134 آهِ فاطمه (س) را شنیدی که میگفت: یا ابتاه! پس از تو، از پسرِ خطّاب و پسر ابیقحافه چهها که نکشیدیم! 0 0 امیری 1403/10/15 راهی 4.2 10 صفحۀ 167 ، دلها ظرفهای خدایند 0 9 زهره توکلی سراوانی 1404/3/29 راهی 4.2 10 صفحۀ 182 تردید ، حاصل تلاش شیطان است حبیب ، نگذار به دلت راه بیابد . دل قوی دار مرد من ! 0 0 امیری 1403/10/15 راهی 4.2 10 صفحۀ 168 دل اگر خانه خوبیها باشد، چراغ راه میشود و اگر مقر ناپاکیها، بلای جان 0 5 ‹ خیال › 1404/3/18 راهی 4.2 10 صفحۀ 233 0 0 ‹ خیال › 1404/3/18 راهی 4.2 10 صفحۀ 135 کسی که از گناهی توبه کند مانند کسی است که هرگز آن گناه را انجام نداده است 0 0 ‹ خیال › 1404/3/18 راهی 4.2 10 صفحۀ 156 0 0 ‹ خیال › 1404/3/18 راهی 4.2 10 صفحۀ 141 0 0 مهسا سعادتی 1403/6/30 راهی 4.2 10 صفحۀ 153 0 1 امیری 1403/10/15 راهی 4.2 10 صفحۀ 161 از خدا میخواهم مرا یاری دهد هیچگاه غنچهای که ابراهیم امروز به دستم میسپارد را غمگین و پژمرده نکنم 0 6 مهنا 1403/12/26 راهی 4.2 10 صفحۀ 20 به خدای محمد ، کابوس امان بشیر را بریده است. هر شب با توبه و استغفار سر بر بالین میگذارد و با گریه و انابه از خواب می پرد. هر روز از حقانیت علی میگوید و آرزو میکند دستی که برای بیعت دراز کرده قطع شود. اما چه سود؟ جاه و جلال چشمان او را نیز چون من و تو پر کرده است. 0 4 ‹ خیال › 1404/3/17 راهی 4.2 10 صفحۀ 127 ابوذر گفت: پیامبر خدا (ص) را دیدم بر حلقهٔ در خانهٔ خدا چنگ زده و میفرمود:" ای مردم! اگر آنقدر روزه بگیرید که همچون میخها شوید و آنقدر نماز بخوانید که چون کمان گردید و آنقدر دعا کنید که بندبندتان از هم بگسلد، اما بغض علی بن ابیطالب (ع) را در دل داشته باشید، خدا شما را در آتش خواهد افکند." 0 0 ‹ خیال › 1404/3/18 راهی 4.2 10 صفحۀ 207 0 0 ‹ خیال › 1404/3/17 راهی 4.2 10 صفحۀ 124 0 0 ‹ خیال › 1404/3/17 راهی 4.2 10 صفحۀ 125 رسم عاشقی این است که محبوب را با تمام آنچه او دوست میدارد و میخواهد، بخواهی 0 0