بریدههای کتاب بند دیوان _ 1403/11/2 بند دیوان بهزاد قدیمی 3.8 8 صفحۀ 65 نشئه در خیالاتْ چنان غرق میشد که خاطراتش را دوباره زندگی میکرد. 0 2 هستی 1403/2/31 بند دیوان بهزاد قدیمی 3.8 8 صفحۀ 67 میتوانی مجذوبم باشی،می توانی تمام شب را برایم شعر بگویی، میتوانم سیم مشاعرت را به نازترین آواها بنوازم، آهنگین ترین کلمات از گلویت جاری شوند، اما سودای داشتن مرا نداشته باش. 0 24 ℱ𝒶𝓉ℯ𝓂ℯ 1403/3/28 بند دیوان بهزاد قدیمی 3.8 8 صفحۀ 1 -تقدیم به خودمان که ما بسیـاریم 0 0 آیلار 1404/1/9 بند دیوان بهزاد قدیمی 3.8 8 صفحۀ 68 شاید نورهای صبح، نوزادانی هستند که در کودکی مرده باشند، آمده اند قدر زندگی به ما بگویند. 0 1 هستی 1403/2/29 بند دیوان بهزاد قدیمی 3.8 8 صفحۀ 11 با او ترس بیگانه نبود،با ترس زیسته بود،خفته بود،برخاسته بود و هر آن کنارش بود. 0 18
بریدههای کتاب بند دیوان _ 1403/11/2 بند دیوان بهزاد قدیمی 3.8 8 صفحۀ 65 نشئه در خیالاتْ چنان غرق میشد که خاطراتش را دوباره زندگی میکرد. 0 2 هستی 1403/2/31 بند دیوان بهزاد قدیمی 3.8 8 صفحۀ 67 میتوانی مجذوبم باشی،می توانی تمام شب را برایم شعر بگویی، میتوانم سیم مشاعرت را به نازترین آواها بنوازم، آهنگین ترین کلمات از گلویت جاری شوند، اما سودای داشتن مرا نداشته باش. 0 24 ℱ𝒶𝓉ℯ𝓂ℯ 1403/3/28 بند دیوان بهزاد قدیمی 3.8 8 صفحۀ 1 -تقدیم به خودمان که ما بسیـاریم 0 0 آیلار 1404/1/9 بند دیوان بهزاد قدیمی 3.8 8 صفحۀ 68 شاید نورهای صبح، نوزادانی هستند که در کودکی مرده باشند، آمده اند قدر زندگی به ما بگویند. 0 1 هستی 1403/2/29 بند دیوان بهزاد قدیمی 3.8 8 صفحۀ 11 با او ترس بیگانه نبود،با ترس زیسته بود،خفته بود،برخاسته بود و هر آن کنارش بود. 0 18