بریده کتابهای عطر خوش مرگ علی 1403/3/31 عطر خوش مرگ گی یرمو آریاگاخوردان 3.1 23 صفحۀ 1 0 8 علی 1403/3/31 عطر خوش مرگ گی یرمو آریاگاخوردان 3.1 23 صفحۀ 1 0 6 مطرود 1403/8/21 عطر خوش مرگ گی یرمو آریاگاخوردان 3.1 23 صفحۀ 141 «ببین، یه زنهایی هستند که راحت میتونی بکِشیشون تو تختخواب و تموم.فردا صبحش هم از یادت میرن. من به این زنها میگم زنهای فقط بدن. از اون طرف، زنهایی هستند که میتونی یه عمر کنارشون بخوابی و هیچوقت هم از عشقشون سیر نشی. اینها هر لحظهی عمر کلی شگفتی برات دارند. به این یکی ها میگم آدم. 0 0 رعنا حشمتی 1403/4/1 عطر خوش مرگ گی یرمو آریاگاخوردان 3.1 23 صفحۀ 15 رامون چشمهایش را باز کرد. آسمان آبی بود و بیابر، ساقههای زنگاریرنگِ ذرت آمادهی درو بودند و مرگ خاطرهی زنی بود در آغوشش. 0 25 яσвεят 1403/4/17 عطر خوش مرگ گی یرمو آریاگاخوردان 3.1 23 صفحۀ 172 شروع کرد رفتن به سمت جنوب ، تند تر و هر چه تند تر به زودی باز آدِلا را به دست می آورد . هر چند فقط در هیبت یک عکس چروکیده ی سه در چهارِ سیاه سفید 0 1
بریده کتابهای عطر خوش مرگ علی 1403/3/31 عطر خوش مرگ گی یرمو آریاگاخوردان 3.1 23 صفحۀ 1 0 8 علی 1403/3/31 عطر خوش مرگ گی یرمو آریاگاخوردان 3.1 23 صفحۀ 1 0 6 مطرود 1403/8/21 عطر خوش مرگ گی یرمو آریاگاخوردان 3.1 23 صفحۀ 141 «ببین، یه زنهایی هستند که راحت میتونی بکِشیشون تو تختخواب و تموم.فردا صبحش هم از یادت میرن. من به این زنها میگم زنهای فقط بدن. از اون طرف، زنهایی هستند که میتونی یه عمر کنارشون بخوابی و هیچوقت هم از عشقشون سیر نشی. اینها هر لحظهی عمر کلی شگفتی برات دارند. به این یکی ها میگم آدم. 0 0 رعنا حشمتی 1403/4/1 عطر خوش مرگ گی یرمو آریاگاخوردان 3.1 23 صفحۀ 15 رامون چشمهایش را باز کرد. آسمان آبی بود و بیابر، ساقههای زنگاریرنگِ ذرت آمادهی درو بودند و مرگ خاطرهی زنی بود در آغوشش. 0 25 яσвεят 1403/4/17 عطر خوش مرگ گی یرمو آریاگاخوردان 3.1 23 صفحۀ 172 شروع کرد رفتن به سمت جنوب ، تند تر و هر چه تند تر به زودی باز آدِلا را به دست می آورد . هر چند فقط در هیبت یک عکس چروکیده ی سه در چهارِ سیاه سفید 0 1