بریده‌های کتاب نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران: مروری بر روشنفکری در غرب، پیدایی روشنفکری در ایران و نسل اول روشنفکری مشروطه

0

0

بریدۀ کتاب

صفحۀ 54

در جهان نگری روشنفکری، به تبع کلیت تفکر مدرن، مفهوم((آزادی)) به عنوان یک مؤلفه کلیدی مطرح است. در بررسی مفهوم ((آزادی)) موردنظر روشنفکران، به این مهم باید توجه داشت که آن ها بشر را در ساحت نفسانی و ناسوتی تعریف می کنند و آزادی آدمی را نیز جز در ساحت نفسانیت مداری و بر پایه اومانیسم نمی فهمند. از این رو، وقتی کاسْت روشنفکری غربی یا غرب زده از آزادی سخن می گوید، به آزادی نفس امّاره نظر دارد و چه آزادی را همچون لیبرال ها بر پایه اصالت مصداق فردی نفس امّاره تعریف نماید و چه همچون سوسیالیست ها آن را بر اساس اصالت مصداق جمعی نفس امّاره تبیین نماید، به هر حال به آزادی نفس امّاره در مبادی و غایات جمعی ناسوتی توجه دارد؛ و به هیچ روی آزادی را در نسبت با کمال و رشد انسانی و ارتقاء معنوی و وجودی او معنا نمی کند. روشنفکران لیبرالیست، در شعار آزادی، به دنبال آزادی از قیود اخلاقی و کلیسایی جهت ترویج روح سوداگری و انباشت سرمایه و آزادی از موانع گمرکی و نظارت های دولتی در قلمرو اقتصاد و آزادی سیاسی به منظور اعمال فشار بر اشرافیت فئودال و پادشاه و کسب قدرت سیاسی برای خود بوده اند. همان گونه که ماکیاولی تصریح کرده بود، اساساً مفهوم مدرن مفهوم مدرن آزادی با امپریالیسم و سلطه جویی تلازم دارد و صورت تزیین شده استبداد سکولاریستی است؛ و این امر ریشه در ماهیت اومانیستی و نفسانی آن دارد.

0

بریدۀ کتاب

صفحۀ 51

یکی از ویژگی های مهم جهان بینی مدرن روشنفکری، اعتقاد به((اصل پیشرفت)) یا ((اصل ترقی))است. بر اساس این نگرش، پیشرفت در مفهوم رفاه زدگی دنیوی و انباشت سرمایه و افزایش بیش از پیش ساختار تکنیکی و تکنوکراسی تعریف می گردد و مفهوم مادی و ناسوتی و تکنیکی پیشرفت، جانشین مفهوم معنوی ((رستگاری)) و ((فلاح)) و ((کمال)) به عنوان غایت زندگی و تاریخ می گردد. بر این اساس، هر جامعه به میزان بهره بردن از سکولاریسم و ایدئولوژی های اومانیستی و شاخص های کمّی انباشت سرمایه و تکنولوژی، ((پیشرفته)) و ((مترقی)) تلقی می گردد و هر جامعه ای که دارای این ویژگی ها نبوده و یا در سطح پایینی از نظر سیطره تکنوکراسی و سرمایه سالاری و بهره مندی از ایدئولوژی های مدرن قرار گرفته باشد، ((عقب مانده)) و ((توسعه نیافته)) فرض می گردد. بر همین قیاس، افراد دارای جهان بینی سکولاریستی و اومانیستی و مُلحد و یا معتقد به اندیشه دینی تحریف شده به نفع مدرنیته، اشخاصی ((مترقی)) و ((خردگرا)) و ((روشنفکر)) نامیده می شوند و هر انسان دینی که غایت زندگی را در ((کمال انسانی)) و ((قرب الهی)) و رستگاری جست وجو نموده و به سکولاریسم و اومانیسم بی اعتقاد باشد، ((مُرتجع)) و ((تاریک اندیش)) نامیده می شود. بر همین اساس، دوره ماقبل ظهور، مدرنیته دوران ((ظلمت و تاریک اندیشی)) و عصر مدرن، عهد ((روشنگری)) و ((تنویر افکار)) نامیده می شود.

0

0