بریده کتابهای یک سال بدون او زهرا فنایی 1403/10/18 یک سال بدون او لیز کسلر 4.3 10 صفحۀ 167 1 1 زهرا فنایی 1403/9/29 یک سال بدون او لیز کسلر 4.3 10 صفحۀ 37 0 4 زهرا فنایی 1403/9/21 یک سال بدون او لیز کسلر 4.3 10 صفحۀ 10 0 6 زهرا فنایی 1403/9/29 یک سال بدون او لیز کسلر 4.3 10 صفحۀ 30 جن، آن اسب چوبی را یادت هست که در سال دوم داشتیم؟ والدینمان را وادار کردیم برای مان اسب های یکجور اسباب بازی بخرند و با آن ها همه جا پتیکو پتیکو می رفتیم. وانمود میکردیم دختر هایی گاو چران در صحرایی بی آب و علف هستیم که در آن از مدت ها پیش گنج فراوانی پنهان شده است. 0 1 زهرا فنایی 1403/9/21 یک سال بدون او لیز کسلر 4.3 10 صفحۀ 19 من و پدر کنار رودخانه قدم می زنیم. یک قوی بزرگ با دو جوجه قو با پرهای پف کرده توی آب میچرخند و جریان شدید آب آن ها را به کناره ها می کشاند. جریان آب شدید تر از آن است که بتوانیم به سرعت آن بدویم. 0 3 زهرا فنایی 1403/9/29 یک سال بدون او لیز کسلر 4.3 10 صفحۀ 29 -شمع! آخر کی دلش میخواهد برود موزه ی شمع؟ نخیر، لطفا بیایید برویم! چیزی نمیگویم و کاغذ های روی میز را به هم می ریزم تا نتواند فرم ثبت نام مارا ببیند و رویم را برمیگردانم تا گونه های سرخم را نبیند. 0 1
بریده کتابهای یک سال بدون او زهرا فنایی 1403/10/18 یک سال بدون او لیز کسلر 4.3 10 صفحۀ 167 1 1 زهرا فنایی 1403/9/29 یک سال بدون او لیز کسلر 4.3 10 صفحۀ 37 0 4 زهرا فنایی 1403/9/21 یک سال بدون او لیز کسلر 4.3 10 صفحۀ 10 0 6 زهرا فنایی 1403/9/29 یک سال بدون او لیز کسلر 4.3 10 صفحۀ 30 جن، آن اسب چوبی را یادت هست که در سال دوم داشتیم؟ والدینمان را وادار کردیم برای مان اسب های یکجور اسباب بازی بخرند و با آن ها همه جا پتیکو پتیکو می رفتیم. وانمود میکردیم دختر هایی گاو چران در صحرایی بی آب و علف هستیم که در آن از مدت ها پیش گنج فراوانی پنهان شده است. 0 1 زهرا فنایی 1403/9/21 یک سال بدون او لیز کسلر 4.3 10 صفحۀ 19 من و پدر کنار رودخانه قدم می زنیم. یک قوی بزرگ با دو جوجه قو با پرهای پف کرده توی آب میچرخند و جریان شدید آب آن ها را به کناره ها می کشاند. جریان آب شدید تر از آن است که بتوانیم به سرعت آن بدویم. 0 3 زهرا فنایی 1403/9/29 یک سال بدون او لیز کسلر 4.3 10 صفحۀ 29 -شمع! آخر کی دلش میخواهد برود موزه ی شمع؟ نخیر، لطفا بیایید برویم! چیزی نمیگویم و کاغذ های روی میز را به هم می ریزم تا نتواند فرم ثبت نام مارا ببیند و رویم را برمیگردانم تا گونه های سرخم را نبیند. 0 1