بریدههای کتاب آن ها مریم السادات هاشمی 1404/3/3 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 109 0 3 زینب بهرامی 1402/10/30 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 93 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/7/18 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 57 0 0 زینب بهرامی 1402/10/30 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 85 0 1 فاطمـــه* 1403/7/4 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 5 0 11 زینب بهرامی 1402/10/22 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 49 0 0 Narges 1404/3/28 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 66 گفته بودی چگونه می گریم به همین سادگی که می بینی سکهٔ زندگی دو رو دارد گاه غمگین و گاه غمگینی 0 1 امیر حسین رضازاده 1403/12/29 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 95 0 1 مطهره آلمجتبی 1403/4/25 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 101 خبرترین خبر روزگار بیخبریست خوشا که مرگ کسی را خبر نخواهد کرد 0 3 ماریا مقدم 1403/7/27 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 19 به جای سرزنش من به او نگاه کنید دلیل سر به هوا گشتن زمین ماه است 0 5 امیر حسین رضازاده 1403/12/29 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 91 طلوع می کند اکنون به روی نیزه سری که روی شانه طوفان رهاست گیسویش 0 1 امیر حسین رضازاده 1403/12/29 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 101 خبر ترین خبر روزگار بی خبری ست خوشا که مرگ کسی را خبر نخواهد کرد 0 1 محمدرضا زاهدی 1403/7/13 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 41 0 1 محمدرضا زاهدی 1403/7/13 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 29 0 2 Fati Hassanpour 1403/11/8 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 22 0 5 عمو حسام 1403/8/23 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 61 خانهای بر سر خود ریختهایم اما عشق همچنان منتظر لحظهٔ ویرانی ماست.. 0 10 سید مهدی فاضلی 1403/1/30 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 87 از این به بعد من از دوست شر نخواهم دید سفر به خیر تو را من دگر نخواهم دید دگر برای کسی درد دل نخواهم کرد دگر ز دست خودم دردسر نخواهم دید به ریگ همسفر رودخانه میگفتم از این به بعد تو را همسفر نخواهم دید قبول کن که نفاق از فراق تلختر است قبول کن که از این تلختر نخواهم دید فقط به صاحب اسمم سپردمت، زیرا که تیر آهم را بیاثر نخواهم دید 0 5 zahrakhalaji 1402/9/10 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 70 هر گاه یک نگاه به بیگانه میکنی خون مرا دوباره به پیمانه میکنی ای آنکه دست بر سر من می کشی !بگو فردا دوباره موی که را شانه میکنی ؟ گفتی به من نصیحت دیوانگان مکن باشد ، ولی نصیحت دیوانه می کنی ای عشق سنگدل که به ایینه سر زدی درسینه شکسته دلان خانه می کنی ؟ بر تن چگونه پیله ببافم که عاقبت چون رنگ رخنه در پر پروانه می کنی عشق است و گفته اند یک قصه بیش نیست این قصه را به مرگ خود افسانه میکنی 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/7/13 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 27 0 0 محمدحسین 1403/8/23 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 35 از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستم خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم 0 0
بریدههای کتاب آن ها مریم السادات هاشمی 1404/3/3 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 109 0 3 زینب بهرامی 1402/10/30 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 93 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/7/18 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 57 0 0 زینب بهرامی 1402/10/30 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 85 0 1 فاطمـــه* 1403/7/4 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 5 0 11 زینب بهرامی 1402/10/22 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 49 0 0 Narges 1404/3/28 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 66 گفته بودی چگونه می گریم به همین سادگی که می بینی سکهٔ زندگی دو رو دارد گاه غمگین و گاه غمگینی 0 1 امیر حسین رضازاده 1403/12/29 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 95 0 1 مطهره آلمجتبی 1403/4/25 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 101 خبرترین خبر روزگار بیخبریست خوشا که مرگ کسی را خبر نخواهد کرد 0 3 ماریا مقدم 1403/7/27 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 19 به جای سرزنش من به او نگاه کنید دلیل سر به هوا گشتن زمین ماه است 0 5 امیر حسین رضازاده 1403/12/29 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 91 طلوع می کند اکنون به روی نیزه سری که روی شانه طوفان رهاست گیسویش 0 1 امیر حسین رضازاده 1403/12/29 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 101 خبر ترین خبر روزگار بی خبری ست خوشا که مرگ کسی را خبر نخواهد کرد 0 1 محمدرضا زاهدی 1403/7/13 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 41 0 1 محمدرضا زاهدی 1403/7/13 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 29 0 2 Fati Hassanpour 1403/11/8 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 22 0 5 عمو حسام 1403/8/23 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 61 خانهای بر سر خود ریختهایم اما عشق همچنان منتظر لحظهٔ ویرانی ماست.. 0 10 سید مهدی فاضلی 1403/1/30 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 87 از این به بعد من از دوست شر نخواهم دید سفر به خیر تو را من دگر نخواهم دید دگر برای کسی درد دل نخواهم کرد دگر ز دست خودم دردسر نخواهم دید به ریگ همسفر رودخانه میگفتم از این به بعد تو را همسفر نخواهم دید قبول کن که نفاق از فراق تلختر است قبول کن که از این تلختر نخواهم دید فقط به صاحب اسمم سپردمت، زیرا که تیر آهم را بیاثر نخواهم دید 0 5 zahrakhalaji 1402/9/10 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 70 هر گاه یک نگاه به بیگانه میکنی خون مرا دوباره به پیمانه میکنی ای آنکه دست بر سر من می کشی !بگو فردا دوباره موی که را شانه میکنی ؟ گفتی به من نصیحت دیوانگان مکن باشد ، ولی نصیحت دیوانه می کنی ای عشق سنگدل که به ایینه سر زدی درسینه شکسته دلان خانه می کنی ؟ بر تن چگونه پیله ببافم که عاقبت چون رنگ رخنه در پر پروانه می کنی عشق است و گفته اند یک قصه بیش نیست این قصه را به مرگ خود افسانه میکنی 0 0 محمدرضا زاهدی 1403/7/13 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 27 0 0 محمدحسین 1403/8/23 آن ها فاضل نظری 4.1 49 صفحۀ 35 از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستم خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم 0 0