بریده‌های کتاب فیزیک و طبیعت: نگاه فیزیکدان به طبیعیت

بنابراین، توسعه مکانیک امواج، فیزیک‌دان‌ها را مجبور کرده است مفاهیم خود را بیشتر و بیشتر گسترش دهند، زیرا طبق اصول نوین، قوانین طبیعت مشخصه‌های صریح فیزیک کلاسیک را از دست دادند. به کلام دیگر، پدیده‌ها دیگر تابع جبرگرایی صرف نیستند، بلکه فقط تابع قوانین آماری‌اند. اصل معروف عدم قطعیت هایزنبرگ این حقیقت را به شکلی دقیق فرموله می‌کند. حتی ایده‌های علیت و انفراد نیز بازبینی شده است. ختم داریم این بحران عمده که بر اصول راهنمای همه مفاهیم فیزیکی ما تاثیر دارد، منبع نتایجی فلسفی خواهد بود که هنوز قادر به درک کلیت آن‌ها نیستیم.

آنان می‌گویند این مباحث جوان را آماده زندگی می‌کند، اما تحصیلات کلاسیک تنها زینت است، تجملاتی که تنها برای کسانی مناسب است که در زندگی خود مشکلی ندارند. این حرف شاید برای افراد متعددی که در زندگی آینده خود فقط کارهای عادی می‌کنند و نمی‌خواهند بر وضع معنوی عصرشان اثری نهند درست باشد، اما کسانی که این راضی‌شان نمی‌کند و می‌خواهند در کار خود، چه در فنون و چه در طب، ریشه‌ها را نیز بشناسند، بی‌شک به نوشته‌های قدیمی برخواهند خورد و اگر از یونانی‌ها روش تمرکز فکر و نحوه ارائه پرسش‌های اصولی را آموخته باشند، در کار خود موفق‌تر می‌شوند.

آیا ستاره‌ها یا آسمان‌ها صدا دارند؟ آیا قادرند همچون انسان خداوند را بپرستند؟ نی، هنگامی که می‌گوییم خداوند را پرستش می‌کنند، به این دلیل است که سبب می‌شوند فکر پرستش خداوند در انسان ایجاد شود. پس، بگذاریم لِسان آسمان‌ها و طبیعت، آزادانه صدای رسای خود را به گوش ما برساند. یوهان کپلر

به همین دلیل چون بیان‌های ریاضی [منظور معادلات و فرمول‌های ریاضیه] تنها در طیف محدودی از تجربه صدق می‌کنند، نمی‌توان ایمان را، که تعیین‌کننده رفتار در زندگی فرض می‌شود، تنها بر پایه معرفت علمی بنا نهاد. بسیاری از آیین‌های جدید مدعی‌اند که با ایمان کاری ندارند و پایه آن‌ها معرفت علمی است. اما تمامی اینان، تناقضات درونی دارند و برای اعتقاد به آن‌ها، نخست باید خود را فریب داد.

اما فایده اصلی این ترکیب (خاصیت موجی-ذره‌ای نور)، این است که نشان می‌دهد در جهان طبیعی، ذرات و امواج با هم ارتباطی نزدیک دارند، دست‌کم در مورد نور. اگر در واقع چنین ارتباطی باشد، آیا نمی‌توان فرض کرد که در مورد ماده نیز ممکن است؟ در واقع تمامی کارکرد فیزیک‌دان‌ها، تقلیل ماده به چیزی است که صرفاً مجموعه وسیعی از ذرات است. اما اگر نتوان فوتون را از موج مرتبط با آن جدا کرد، بی‌شک به گونه‌ای مشابه باید فرض کنیم که ذرات ماده نیز به نوبه خود همواره با موجی مرتبط هستند. در واقع مسئله اصلی که امروزه باید با آن سر و کار داشته باشیم همین است.

حتی برای دموکریتوس نیز اتم‌ها حروفی برای ثبت جهان و نه محتوای آن بودند. :)

گام تعیین‌کننده، حتی برای نیوتن، درک این حقیقت بود که قوانین مکانیکیِ تعیین‌کننده چگونگی سقوط سنگ را می‌شد به حرکت ماه دور زمین نیز تعمیم داد. این به معنی کارایی قوانین علمی در تمامی عالم بود.